7 عامل موثر در مشارکت نیروی کار

محمدعلی مختاری

دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی

یکی از علل اصلی نرخ کم اشتغال زنان در ایران، میزان مشارکت پایین آنان در بازار کار است که البته نرخ مشارکت نیز خود تابعی از برخی عوامل دیگر است. در ایران با توجه به تغییرات محسوسی که طی سال‌های اخیر در ترکیب جنسیتی جمعیت فعال و به‌ویژه وضعیت آموزش به وجود آمده، اهمیت زنان در تغییر نرخ مشارکت، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. نرخ مشارکت زنان به طور سنتی نسبت به مردان همیشه پایین‌تر بوده است، اما پیش‌بینی می‌شد که نرخ مشارکت زنان و در نتیجه نرخ مشارکت کل با توجه به رشد تکنولوژی و تغییرات ساختاری اقتصادی و همچنین افزایش چشمگیر تعداد دختران در دوره‌های آموزش عالی، افزایش یابد که البته از سال۸۹ به بعد شاهد روند معکوس این پیش‌بینی‌ها بوده‌ایم.

نرخ مشارکت یکی از شاخص‌های مهم بازار کار است که به صورت نسبت جمعیت فعال در بازار کار (شاغلان و بیکاران جویای کار) به تعداد جمعیت در سن فعالیت تعریف می‌شود. نرخ مشارکت یک شاخص تجمعی است که تحت تاثیر خصوصیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور قرار دارد بنابراین، یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ارزیابی بازار کار و اقتصاد یک کشور به حساب می‌آید یعنی اینکه فرد چه زمانی و تحت تاثیر چه عواملی تصمیم به حضور یا عدم حضور در بازار کار می‌گیرد. در متون علمی بازار کار، عوامل موثر بر نرخ مشارکت نیروی کار عبارتند از: مشخصات فردی مانند سن، جنس، سطح آموزش، درآمدهای کاری و مشخصات خانوادگی مانند درآمد سایر اعضای خانواده، سطح تحصیلات آنها، وضعیت تاهل و اشتغال و بعد خانوار و بسیاری از عوامل دیگر.

ابتدا بهتر است برای درک عوامل مشارکت و اشتغال کم زنان در ایران عوامل موثر بر مشارکت افراد در بازار کار در ایران با توجه به پژوهش‌های صورت گرفته در کشور شناسایی شوند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱- گروه سنی: نتایج برآوردها نشان می‌دهد که نرخ مشارکت در گروه‌های سنی میانی بیشترین است. افراد تا سن خاصی با افزایش سن، تمایل بیشتری به حضور در بازار دارند و از این سن به بعد از تمایل آنها کاسته می‌شود.

۲- تاهل: پژوهش‌های صورت گرفته در کشور نشان می‌دهد، تاهل باعث افزایش نرخ مشارکت مردان و کاهش نرخ مشارکت زنان می‌شود.

۳- مدرک تحصیلی: با افزایش مدرک تحصیلی، احتمال مشارکت به‌ویژه در زنان افزایش می‌یابد.

۴- درآمد سایر اعضای خانواده: درآمد سایر اعضای خانواده احتمال مشارکت در بازار کار را کاهش می‌دهد. درآمدهای غیرکاری و درآمدهای سایر اعضای خانوار باعث کاهش احتمال حضور زنان و مردان در بازار کار خواهد شد و متغیرهای جمعیتی، اثر قاطعی بر احتمال حضور در بازار کار ندارند.

۵- بیکاری: بسیاری نرخ مشارکت را بر بیکاری موثر می‌دانند در صورتی که عکس این رابطه نیز برقرار است یعنی هرچقدر بیکاری بیشتر شود در بلندمدت با توجه به افزایش هزینه جست‌وجوی شغلی شاهد کاهش نرخ مشارکت خواهیم بود. این مساله تله بیکاری و مشارکت نیز نامیده می‌شود یعنی با افزایش بیکاری عده‌ای ناامید شده و از مشارکت در بازار کار خارج می‌شوند.

۶- دستمزد : برآورد تابع عرضه نیروی کار مردان و زنان در مناطق شهری و روستایی و محاسبه کشش‌های دستمزدی، درآمدهای غیرکاری، بعد خانوار، سطح تحصیلات و تجربه‌های کاری و نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که اثرگذارترین عامل روی تخصیص زمان بین اوقات فراغت و کار بازاری، درآمدهای کاری یا دستمزدها بوده است. با توجه به علامت این متغیر می‌توان گفت که منحنی عرضه نیروی کار مردان و زنان دارای شکل استاندارد و طبیعی است؛ با این تفاوت که کشش دستمزدی عرضه نیروی کار زنان بیشتر از مردان می‌باشد.

۷- جنسیت: نرخ مشارکت در میان زنان و مردان در ایران بسیار متفاوت است، به این ترتیب که نرخ مشارکت زنان کمتر از نرخ مشارکت مردان است و در ایران این تفاوت بسیار قابل توجه است. دلایل متعددی برای این تفاوت وجود دارد که می‌توان اشتغال زنان به کارهای خانگی یا تبعیض جنسیتی در بازار کار به زیان زنان را مورد اشاره قرار داد. از دیگر یافته‌های پژوهش‌های صورت گرفته در کشور این است که هر چه سهم اشتغال در مشاغل با تبعیض جنسیتی کمتر مثل بخش عمومی، آموزشی و خدمات بهداشتی بیشتر باشد، احتمال مشارکت زنان متاهل افزایش می‌یابد. ضریب جنسیت نشان می‌دهد که با ثبات سایر عوامل، احتمال نرخ مشارکت مردان ۴۵ درصد بیشتر از احتمال مشارکت زنان است.

روند صعودی نرخ مشارکت زنان در جهان

با توجه به تغییر شرایط بازار کار جهان و ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان، نرخ مشارکت آنها در بسیاری از کشورهای جهان درحال افزایش است. از عوامل دیگر افزایش نرخ مشارکت زنان، پیشرفت فناوری است. پیشرفت فناوری، انجام کارهای خانه را با وقت و هزینه کمتر فراهم کرده و هزینه فرصت ماندن در خانه برای زنان را افزایش داده است. نرخ اشتغال با سطح آموزش نیز می‌تواند رابطه مستقیمی داشته باشد زیرا با افزایش سطح آموزش و مهارت، احتمال اشتغال و کسب درآمدهای بیشتر افزایش می‌یابد. اشتغال به تحصیل و نرخ بیکاری، بیشترین اثر منفی را بر نرخ مشارکت زنان داشته است.