قدرت گروه‌های خاص در برابر قدرت بهره‌وری

بسیاری از راه‌حل‌ها جهت مبارزه با فقر در کشورهای در حال توسعه را کسانی پیشنهاد می‌کنند که معتقدند یک «توطئه» بین‌المللی توسط دولت‌های قدرتمند، شرکت‌های چند ملیتی و سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بین‌المللی طراحی شده است تا ملت‌های جهان سوم را عقب نگه دارند. دقیقا به همین دلیل است که میلیون‌ها نفر مردم آمریکای لاتین فکر می‌کنند رونق و شکوفایی اقتصادی یک بازی حاصل جمع صفر است یعنی در صورتی برنده می‌شوید که کسی دیگر بازنده شود.

یک گروه چهار نفره از اقتصاددانان آمریکای لاتین تحقیقی انجام دادند که برخلاف سایر تحلیل‌ها عملا نشان می‌دهد مشکل در کجا است.

این اقتصاددان‌ها ابتدا ۱۲ کشور آمریکای لاتین را با۲۲ ملت در جاهای دیگر که از نظر فرهنگی مشابه اما ثروتمندتر هستند مقایسه کردند. آنها سپس چند دلیل احتمالی برای عملکرد ضعیف آمریکای لاتین را کنار گذاشتند. به‌طور مثال برخی تحلیلگران فکر می‌کنند این منطقه فقیر است چون تعداد به‌نسبت اندکی از مردم عملا کار می‌کنند. اما نرخ اشتغال در آمریکای لاتین ۷۰‌درصد اروپا است که شکاف کوچکی در مقایسه با شکاف عظیم در تولید دو منطقه به حساب می‌آید. مشکل این نیست که عده اندکی کار می‌کنند بلکه آنها به اندازه کافی تولید نمی‌کنند. در طی۵۰ سال گذشته، بهره‌وری یک فرد معمولی آمریکای لاتین معادل یک سوم بهره‌وری یک آمریکایی بوده است. برعکس، پنجاه سال قبل یک اروپایی اندکی بیش از یک سوم یک آمریکایی تولید می‌کرد و امروز این نسبت ۸۰ ‌درصد است. پس علت بهره‌وری پایین آمریکای لاتین چیست؟ آیا به خاطر نبود سرمایه فیزیکی یعنی تعداد اندک ماشین‌آلات سرانه به هر کارگر است؟ نسبت بین سرمایه فیزیکی و تولید در آمریکای لاتین در طی۴۰ سال گذشته به نسبت ایالات‌متحده تغییری نکرده است پس این هم نمی‌تواند دلیل باشد. تفاوت باید در کارایی کار و سرمایه مورد استفاده آمریکای لاتین باشد. اما چه چیزی این تفاوت را توضیح می‌دهد؟دیدگاه سنتی ادعا می‌کند آموزش- سرمایه انسانی- یک عامل مهم است. اما نویسندگان متوجه شدند طی۴۰ سال گذشته آموزش و مهارت‌های نیروی کار در آمریکای لاتین سریع‌تر از اروپا و آسیا رشد کرده است. آموزش بیشتر به یک کشور در رقابت با سایر ملل کمک می‌کند اما بهبود آموزش آمریکای لاتین در عملکرد اقتصادی این منطقه طی نیم قرن گذشته بازتاب نیافته است. عنصر اساسی به شبکه پیچیده موانعی بر می‌گردد که به قدرت رقابتی آمریکای لاتین آسیب رسانده است و همه نوع عامل ضد انگیزشی برای استفاده کاراتر از فناوری و رشد بهره‌وری ایجاد کرده است. برخی از این موانع مربوط به دنیای بیرون است: تعرفه‌ها، سهمیه‌ها و مقررات فراوانی که سایر کشورها علیه صادرات آمریکای لاتین ایجاد می‌کنند..

سایر موانع داخلی هستند مثل بنگاه‌های دولتی، موانع ورود به صنایع معین و نظام مالی ناکارا. برای مثال در ۱۳۰ سال گذشته موانع تجاری آمریکای لاتین تقریبا چهار برابر بیشتر از آسیا بوده است. نمونه دیگر اینکه از هنگام ملی شدن صنعت نفت در ونزوئلا، بهره‌وری نفت این کشور به نصف میزان قبلی آن کاهش یافته است. چرا آمریکای لاتین موانعی بیش از سایر مناطق بوجود آورده است؟ آنها پاسخ را موضوع تحقیقی دیگر قرار دادند اما دلیل احتمالی ذکر می‌کنند: حضور گروه‌های ذینفع خاص در مجامع سیاسی، تجاری یا کارگری که در آمریکای لاتین مواضع قوی‌تر داشته‌اند و نهادهای سیاسی و حقوقی را به حمایت از خودشان واداشته‌اند.

نتیجه‌ای که از بررسی گرفته می‌شود این‌است که توسعه اقتصادی را در وهله نخست باید رفع موانع فعالیت اقتصادی توسط قوه‌مقننه نگریست.