شایعه‌ها، جلوتر از گزارش‌های بانک شاهی

میزان ثروت رضا شاه، موضوعی بود که در ایران آن زمان بسیار مورد مناقشه قرار گرفته و بسیاری در خصوص آن نظر می‌دادند. بسیاری بر این باور بودند که ثروت شاه ایران از مرز ۵۰ میلیون تومان گذشته است و او قصد دارد حتی مایملک خود را نیز به دولت بفروشد و پول آن را در بانک‌های خارجی ذخیره کند. اما رییس بانک شاهی نظری غیر از این دارد، او معتقد است شایعات در این زمینه گرچه بسیار قوت گرفته اما واقعیت چیز دیگری است. در بخش دیگری از گزیده کتاب «قتل اتابک» نوشته جواد شیخ‌الاسلامی در خصوص ثروت رضا خان مطالبی را می‌خوانیم. اقبال‌السلطنه، خان موروثی ماکو بود و پیش از جنگ ثروتی هنگفت داشت. ثروت او بیشتر از طلای ناب (سکه و ظروف طلا) و جواهرات گران‌قیمت تشکیل می‌شد. اقبال‌السلطنه در سال ۱۹۲۳ به قتل رسید و شاه یکی از نظامیان مورد اعتمادش را به ماکو فرستاد که سیاهه دقیق اموال او را برداشت کند و جواهرات و طلاهایش را با خود به تهران بیاورد.قوام‌الدوله تخمین می‌زد که ثروت و دارایی شخصی شاه، امروز دست‌کم پنجاه میلیون تومان (تقریبا ده میلیون لیره انگلیسی) می‌شود که به حقیقت، اگر حرف گوینده راست باشد، رقمی سرسام‌آور است آن هم برای مردی که تا هفت‌هشت سال پیش افسری گمنام بود و در کشور فقیری مانند ایران دارایی بسیار ناچیزی داشت.

درباره شاه

قوام‌الدوله ضمن صحبت‌های خود مطلبی را که من پیش از او هم از دیگران شنیده بودم تایید کرد؛ به این معنی که شاه جدید ایران اشتهایی سیرنشدنی برای جمع‌آوری مال دارد و آن عیب بزرگ توانگران مشرق زمین را (حب مال به خاطر خود مال) به نحواتم واکمل‌دار است. این قسمت از حرف او به نظرم درست آمد چون این شخص حرمسرا و تشکیلات عریض و طویل از آن نوع که شاهان پیشین قاجار داشته‌اند، ندارد. تشکیلات اندرونش زیاد مفصل نیست و خودش نیز خیلی با اقتصاد و صرفه‌جویی زندگی می‌کند.

تنها مشغله مورد علاقه‌اش که حاضر است به خاطر آن پول خرج کند ساختمان است و تا به حال چندین کاخ بزرگ ساخته است. ولی آن طوری که شنیده‌ام در این اواخر به این خیال افتاده است که پول آنها را مجددا از راهی دیگر وصول کند. به این معنی که دولت را مجبور سازد تا این کاخ‌ها و ساختمان‌ها را به نقد از او بخرند و بعد خودش به عنوان اجاره‌نشین همان کاخ‌هایی که فعلا می‌نشیند سکونت اختیار کند. لایحه‌ای به همین منظور تدوین و آماده شده و قرار است عنقریب تقدیم مجلس گردد. ولی تصویب آن، به قراری که می‌شنوم، سروصداهای زیاد برانگیخته است و بی‌گمان مطلوب دل ملت نخواهد بود.قوام‌الدوله سپس شروع کرد درباره عدم محبوبیت شاه میان تمام طبقات کشور صحبت کند و گفت که این شخص دروغگوی عجیبی است. (میان خودمان باشد، یک چنین انتقادی از زبان کسی که خود نیز از این عیب بزرگ مبرا نیست، کمی به نظرم عجیب آمد!) و خصومت روزافزون ملت علیه وی این روزها به نحوی صریح‌تر ابراز می‌شود. قوام‌الدوله می‌گفت امید شاه به اینکه ولیعهد خردسالش که در حال حاضر بچه‌ای است هشت ساله، بتواند در آتیه جای او را بگیرد، تصوری است بچه‌گانه و شاید این پسر هرگز نتواند جانشین پدر گردد.فکر می‌کنم در یکی از نامه‌های سابقم به همین موضوع اشاره کرده باشم که این احساسات نامساعد عمومی علیه شاه جدید، در حال حاضر خیلی آشکارتر از شش ماه پیش ابراز می‌شود. یکی از وزرای سابق پست و تلگراف در این اواخر به یکی از ا عضای اداره تلگراف هند و اروپا گفته بود (و من از شخص اخیر شنیدم) که اگر مردم ایران فقط این اطمینان را کسب کنند که بریتانیای کبیر در مرحله آخر به حمایت از رضاشاه برنخواهدخاست، خودشان به زودی تکلیف او را معین می‌کنند. نیز ناصرالسلطنه (حاکم سابق شیراز) یک ساعت تمام برایم صحبت کرد و دلایل مختلف آورد که چرا (به عقیده وی) وضع کنونی کشور قابل دوام نیست. او می‌گفت مردم ایران برای مدتی زیاد تحمل وضع کنونی را نخواهند کرد و این فشار سنگینی که از دو جهت بر آنها وارد می‌شود- مالیات‌های سنگین و حرص و طمع پادشاهی که تمام ثروت‌های مملکت را می‌بلعد- سرانجام مردم را به شورش و عصیان واخواهد داشت.

اظهارات رییس بانک شاهی

به حسب تصادف دیشب ویلکن‌یسن Wilkinson رییس بانک شاهی را در اولین ضیافتی که وزیر مختار جدید فرانسه پس از ورودش به تهران برای کوردیپلماتیک و سایر شخصیت‌های مهم خارجی ترتیب داده بود ملاقات کردم. به او گفتم اخیرا اخباری درباره ثروت هنگفت شاه به گوشم رسیده و از مجاری مختلف شنیده‌ام که معظم‌له پول‌های کلانی به اسم خود به بانک‌های خارجی- و عمدتا به بانک‌های آمریکایی- سپرده است.

ویلکن‌سن گفت شخصا این شایعات را باور نمی‌کند زیرا رضاشاه هر نوع پول یا ثروت نقدی را که بخواهد از ایران خارج سازد فقط به یکی از چهار صورت زیر برایش امکان دارد.

۱- به صورت بروات بانکی به عهده بانک‌های خارجه.

۲- به صورت مسکوک یا شمش طلا.

۳- به صورت اسکناس‌های ایرانی (تومانی).

۴- به صورت جواهرات.

راه اول را کاملا اطمینان دارد که عملی نیست چون تنها بانکی که می‌تواند این بروات را به عهده بانک‌های خارجه صادر کند خود بانک شاهی است که تاکنون چنین کاری را انجام نداده. راه سوم هم به عقیده وی اجرایش مشکل است؛ چون خروج این همه اسکناس‌های تومانی از کشور، در حجم پول بانک شاهی آنا اثر می‌گذارد و خبر آن به گوش مقامات مسوول می‌رسد که نرسیده. اما درباره ارسال جواهر به خارجه، ویلکن‌سن عقیده نداشت که شاه در عرض دو سه سال اخیر، جواهرات زیادی به خارج از کشور فرستاده باشد و حد اعلای مسکوک طلا هم که می‌توانسته از ایران خارج کند متجاوز از پنجاه هزار لیره نمی‌تواند باشد و به هر تقدیر ویلکن‌سن بر این عقیده است که رضاشاه نمی‌توانسته حد اعلا بیش از یک میلیون تومان (معادل دویست هزار لیره انگلیسی) از کشور خارج سازد چون کلیه نقل و انتقالات پولی کشور (به صورت ارز یا مسکوک طلا) از مجرای بانک شاهی که تنها بانک ناشر اسکناس در کشور است انجام می‌گیرد و آنها (مقامات مسوول بانک) مطمئن هستند که تاکنون اجازه خروج یک چنین ارز کلانی را صادر نکرده‌اند.ولی این مساله، یعنی میزان واقعی ثروت رضاشاه در بانک‌های خارجه، بنفسه چندان مهم نیست. مهم این است که اکثریت مردم ایران بر این عقیده‌اند که شاه علاوه بر ثروت‌های کلان و املاک وسیعی که در داخل کشور دارد، مبالغ زیادی هم وجه نقد به بانک‌های خارجی سپرد و این باور عمومی، شاخ و برگ بیشتری به افسانه‌های مربوط به حرص مال‌اندوزی‌اش داده و بر عدم محبوبیتش در انظار مردم افزوده است. نمی‌دانم آیا وزارت خارجه ما با امکانات وسیعی که در اختیار دارد، می‌تواند تحقیقی کامل و مطمئن در این باره به عمل آورد که میزان دارایی حقیقی رضاشاه در خارجه چقدر است؟

من شخصا گفته ویلکن‌سن را بیشتر باور می‌کنم تا حرف‌های قوام‌الدوله را. اولا به این دلیل که آن بودجه ده میلیونی ارتش همه ساله پس از اینکه از تصویب مجلس گذشت، به حساب وزارت جنگ در بانک شاهی ریخته می‌شود و تراز نامه حساب این وزارتخانه، در قبال چک‌هایی که از طرف مقامات مسوول برای پرداخت قیمت اسلحه، حقوق افسران و هزینه نگهداری لشکرها و غیره، کشیده می‌شود ظاهرا ریخت و پاشی را نشان نمی‌دهد.