چارلز عیسوی

اینجا باید گفته شود که دارسی و لرد استراتکونا در این موقع سهامداران شرکت نفت برمه بودند و علاوه‌بر این پس از تشکیل شرکت مزبور ۶۰۰۰۰۰ سهم مرجح یک لیره و ۶۰۰۰۰۰ سهم قرضه یک لیره‌ای که سالی ۵درصد سود می‌پرداخت از طرف شرکت نفت ایران - انگلیس به بازار عرضه شد و با استقبال بی‌نظیری از طرف مردم خریداری گردید. لرد استراتکونا که در آن وقت ۸۹ سال داشت به ریاست هیات‌مدیره انتخاب گردید و یک تاجر انگلیسی که سوابق ممتدی در تجارت با هندوستان داشت و با شرکت نفت برمه هم روابط نزدیک داشت و نامش چارلز گرینوی بود، به مدیریت عامل شرکت مزبور انتخاب گردید. دارسی هم به عضویت هیات‌مدیره انتخاب گردید و تا سال ۱۹۱۷م. که فوت کرد، این سمت را داشت.

پیشرفت عملیات تا جنگ اول و شرکت دولت انگلستان

توسعه عملیات بین سال‌های ۱۹۰۸ م. و ۱۹۱۴ م. که جنگ اول بین‌المللی شروع گشت، با سرعت هرچه تمامتر پیشرفت داشت. تا سال ۱۹۱۴ م. سی حلقه چاه در مسجدسلیمان حفر گردید و خانه‌هایی برای کارکنان نفت ساخته شد و خطوط لوله با چاه‌های نفت وصل گردید و آب خوراکی از رود کارون با لوله آورده شد و کارخانه تعمیر و انبار ملزومات و بیمارستان و درمانگاه و باشگاه و غیره بنا گردید.

یک خط لوله از مسجدسلیمان به آبادان کشیده شد که در سال ۱۹۱۲ م. به اتمام رسید. قطر این لوله در جاهای مختلف بین ۱۰ و ۱۵ سانتی‌متر بود که می‌توانست سالی چهارصدهزار تن نفت از مسجدسلیمان به آبادان حمل نماید.

چهار ایستگاه تلمبه در نقاطی موسوم به تمبی- ملاثانی- کوت عبداله و دارخوین ایجاد گشت که فشار کافی ایجاد کرده و نفت را به آبادان می‌رساند. در ابتدای امر کلیه لوازم از خرمشهر با کشتی به اهواز حمل می‌شد و از آنجا به واسطه نبودن راه شوسه و وسایل جدید حمل‌و‌نقل با قاطر به مسجدسلیمان حمل می‌گردید، بعدها کشتی‌های کوچک‌تری محصولات را از اهواز به درخزینه رسانده و از آنجا با وسایل جدید به مسجدسلیمان حمل می‌کردند. موضوع تحصیل اراضی در مسجدسلیمان و امنیت آن ناحیه از ابتدا مواجه با مشکلات بسیار شد. اراضی مزبور غالب چراگاه دست‌جمعی ایل بختیاری بود که طبق سنت قدیم متعلق به همه افراد ایل بود، ولی خوانین خود را مالک شناخته و اجازه نمی‌دادند که شرکت طبق امتیازنامه با مالک حقیقی وارد معامله شود. به علاوه ایلخانی و ایل‌بگی بختیاری خود را نماینده دولت مرکزی معرفی کرده و فقط در مقابل دریافت وجوهی حاضر بودند که امنیت ناحیه را عهده‌دار گردند. یکی از کارمندان اولیه شرکت که از سال ۱۹۰۹ م. به ایران آمد، پزشکی بود به‌نام دکترینگ که در مدت کمی زبان فارسی را آموخت و به واسطه شغل طبابت خود محبوبیتی بین همه کارکنان شرکت و اهالی محل پیدا کرد. شرکت از اطلاعات و زبان فارسی دانستن او و مقام پزشکی او استفاده کرده و کارهایی که با متصدیان محلی داشت، به وسیله او انجام می‌داد.

برای آنکه روابط شرکت و خوانین بختیاری به نحو مطلوبی جریان یابد، سه فقره قرارداد با آنها منعقد شد که تسهیلات بسیار در کار شرکت فراهم کرد. اول قراردادی مربوط به سهام شرکت بود که به موجب آن خوانین بختیاری را در امور شرکت سهیم می‌ساخت. برای این منظور شرکت نفت ایران- انگلیس یک شرکت تابعه‌ای به نام شرکت نفت بختیاری تشکیل داد که حدود عملیات آن محدود به یک میل مربع در وسط مسجد سلیمان بود. سرمایه این شرکت چهارصدهزار لیره بود که سه‌درصد آن یعنی دوازده‌هزار سهم (یک لیره‌ای) آن مجانا به خوانین بختیاری واگذار گردید. چهار نفر از خوانین که دو نفر نماینده خانواده حاجی ایلخانی و دو نفر نماینده ایلخانی بودند، از طرف سایرین نمایندگی داشتند که عواید سهام را هر سال گرفته و بین دیگران تقسیم نمایند. بعدها شرکت نفت بختیاری منحل و ضمیمه شرکت بهره‌برداری اولیه گردید و دوازده هزار سهم خوانین هم تبدیل به سهام «شرکت بهره‌برداری اولیه» گردید. دوم قرارداری راجع به خرید اراضی بود که هر سال شرکت اراضی را که در حدود خاک بختیاری لازم داشت، از ایلخانی و ایل‌بگی به قیمت معینی خریداری می‌کرد و این دو که خود را نماینده دولت می‌دانستند، متعهد بودند که وجه آن را به صاحبان حقیقی اراضی برسانند. اگر بر حسب اتفاق اراضی خریداری شده متعلق به یکی از خوانین بود، وجه آن را با کم و کسر کردن معمول خودشان به او می‌پرداختند و اگر خانی پیدا نمی‌شد که خود را مالک اراضی مزبور معرفی کند، قیمت اراضی جزو درآمد ایلخانی و ایل‌بگی محسوب می‌گشت. سوم قراردادی درباره حفاظت محل بود که ایلخانی یکی از خان‌زاده‌ها را به عنوان سرمستحفظ به شرکت معرفی می‌کرد و عده‌ای تفنگچی در اختیار او می‌گذاشت. شرکت حقوقی به سر مستحفظ و تفنگچی می‌پرداخت و آنها امنیت ناحیه را حفظ می‌‌کردند و سالی سه‌هزار لیره هم به ایلخانی می‌داد. این سر مستحفظ ضمنا حاکم محل بود و در همه کارهای حقوقی و جزایی به رسم قدیم معمول در ایل عمل می‌کرد. قرار سوم تا موقعی که نفوذ حکومت مرکزی در خوزستان مستقر نشده بود، به قوت خود باقی بود ولی بعدها با ایجاد ادارات دولتی و ژاندارمری و غیره خود به خود از میان رفت، ولی پرداخت سالی سه‌هزار لیره پابرجا بود.

در سال ۱۹۰۹ م. شرکت نفت قراردادی با شیخ خزعلی منعقد و یک میل مربع از اراضی آبادان را برای ایجاد پالایشگاه از او خریداری نمود. سال بعد ساختن پالایشگاه شروع و سه سال بعد خاتمه یافت. در ابتدا پالایشگاه برای تصفیه ۱۲۰۰۰۰تن در سال ساخته شد و بعدها به تدریج توسعه یافت. به موجب قرارداد دیگری که شرکت با شیخ خزعل داشت، حفاظت ناحیه آبادان را شیخ در مقابل مبلغی که شرکت می‌پرداخت، عهده‌دار بود.

در سال ۱۹۱۲م. اولین نفتی که از معادن جنوب ایران استخراج شده بود به شکل خام صادر گردید که مقدار آن ۴۳۰۰۰تن بود. سال بعد این مقدار به ۸۱۰۰۰تن بالغ گشت و در سال ۱۹۱۴م. به ۲۷۴۰۰۰تن رسید...

علاقه انگلیس به نفت ایران از اشتیاق به کنترل منابع معتبری منبعث شده بود که آن را مستقل از صنعت نفت آمریکا می‌ساخت. ولی روسیه در چارچوب مرزهایش دارای نفت بیش از اندازه نیاز بود- در واقع تولید نفت روسیه در اواخر این قرن، از تولید نفت آمریکا بیشتر شده بود. چنانکه گزینش زیر نشان می‌دهد، توجه روسیه به ایران نه تنها به عنوان منبع تولیدی بلکه به صورت یک بازار و سرزمینی که راه بازارهای آسیایی از آن می‌گذشت جلب شده بود.