عزم‌ هارفورد جونز و تمایل عباس‌میرزا

مناسبات ایران و انگلیس به ویژه در دوران قاجار و تا قبل از اینکه آمریکایی‌ها جای آن‌ها را بگیرند، پر از نکات و مسائلی است که برای علاقه‌مندان اقتصاد سیاسی جذاب است. سر دنیس رایت یکی از سفیران انگلیس در ایران در این باره مطالب جالبی را نوشته است که بخش اقتصادی آن را در چند قسمت می‌خوانید:

جهان تجارت

در اوایل قرن نوزدهم میلادی روابط‌ بازرگانی میان ایران و انگلیس در سطح پایینی قرار داشت و این به علل گوناگونی چون: بعد مسافت جغرافیایی، آشوب و هرج‌ و مرج ناشی از سقوط دودمان صفویه و نیز به علت عدم وجود هر نوع اجناس صادراتی در ایران برای تجارت تهاتری بستگی داشت. به عکس کشور همسایه ایران، یعنی عثمانی، که در آنجا میسیون‌های بازرگانی انگلیسی در ازمیر و استانبول مستقر شده و کارشان از رونق خاصی برخوردار بود، تنها تاجر انگلیسی در ایران، نمایندگی کمپانی هند شرقی بود که در بوشهر به سر می‌برد. حتی پس از لغو انحصار تجارت کمپانی در خلیج‌فارس به سال ۱۸۱۱ تا چند سال شرکت‌ها و موسسات انگلیسی در بوشهر و نقاط دیگر مستقر نگردیدند.

کمپانی هند شرقی در تجارت با ایران بیشتر متوجه هند بود تا انگلیس. اسب و الاغ ایرانی، پشم، نوغان، پنبه، گندم، پوست و چرم به هندوستان برده می‌شد و در مقابل از هند، شکر، ادویه‌جات، انواع رنگ و روغن‌های مختلف وارد ایران می‌گردید. بعضی از انواع پارچه‌های پشمی و پنبه‌ای در آن روزگار عمده اقلام صادراتی انگلستان بودند که برای رسیدن به ایران می‌بایستی راه طولانی مسیر دماغه امید نیک تا بمبئی را پیموده و از آنجا به ایران فرستاده شوند. اقلام مختصری از اجناس انگلیسی نیز به توسط تجار یونانی و انگلیسی ساکن استانبول به شمال ایران فرستاده می‌شدند. این اجناس یا در بنادر دریای سیاه تخلیه شده و از مسیر تفلیس- تبریز به ایران وارد می‌گشتند یا از طریق دریای خزر به بندر انزلی می‌رسیدند. بروز توجهات سیاسی در آغاز حکومت سلسله قاجاریه در ایران سبب رونق علایق بازرگانان انگلیسی به این کشور شد. مالکوم قبل از آن که برای شروع اولین ماموریت خود در ایران،‌ هندوستان را ترک گوید موظف شد تا طی سفرش به ایران یک قرارداد بازرگانی و سیاسی را با این کشور به امضا برساند. به‌رغم آن که وی موفق به انجام این وظیفه گردید، اما این قرارداد هرگز صورت رسمی پیدا نکرد و به سال ۱۸۰۷ به هنگام برقراری روابط با فرانسه شاه آن را ملغی اعلام نمود. از این تاریخ به بعد به‌رغم کوشش‌های متعددی که بنا به درخواست بازرگانان انگلیسی جهت انعقاد یک قرارداد بازرگانی با ایران صورت گرفت نتیجه‌ای تا سال ۱۸۴۱ به دست نیامد و در این سال دولت انگلستان ادامه روابط سیاسی خود را مشروط به انعقاد یک چنین قراردادی نمود. انگلستان بدون نیل به این قرارداد در مقابل روسیه وضع نگران‌کننده‌ای داشت؛ چراکه دولت روسیه طبق عهدنامه ترکمانچای موفقیت‌های تجاری مهمی به دست آورده بود که نمونه آن در مورد حقوق گمرکی صادراتی‌اش بود که در هیچ موردی از ۵درصد کل بهای کالا تجاوز نمی‌کرد. هر دو کشور رقیب برای تولیدات فراوان صنعتی خود که به سبب دگرگونی در شیوه تولید دستخوش تغییرات اساسی شده بودند در ایران بازار مصرف مساعدی را مشاهده می‌کردند. انگلیسی‌ها به سبب حضورشان در هندوستان و تسلط خود بر خلیج فارس از بابت جنوب ایران نگرانی در خود احساس نمی‌کردند، اما اوضاع در شمال طور دیگری بود. چرا که ایران مجاور روسیه بوده و بازرگانان انگلیسی برای رسیدن به شمال نیازمند مسیری کوتاه‌تر و از حیث اقتصادی کم‌ هزینه‌تر بودند. این مسیر مطلوب از راه دریای مدیترانه و دریای سیاه و راه خشکی عثمانی، گرجستان بود. هارفورد - جونز در سال ۱۸۰۹ به وزارت امور خارجه توصیه نمود تا راه قدیمی و کاروان رو طرابوزان، ارزروم تبریز را مورد توجه قرار دهد که حداقل سیصد کیلومتر از راه گرجستان که در قلمرو روسیه قرار داشت کوتاه‌تر بود. از آن مهم‌تر تمام مسیر از خاک عثمانی، کشوری که با انگلستان دارای روابط حسنه بود می‌گذشت. هارفورد جونز اعتقاد راسخ داشت که با استفاده از این مسیر انگلستان قادر خواهد شد تا به طور کامل بازار ایران را از دست روس‌ها خارج نماید به ویژه آنکه در آن روزگار عباس میرزا نایب‌السلطنه هم نشان داده بود که تمایل به تشویق بازرگانان ایرانی برای رفتن به طرابوزان و خرید کالاهای انگلیسی توسط آنها را دارا می‌باشد.

از این راه قدیمی همچنین می‌توانستند برای حمل و نقل مهمترین کالای تجاری آن روزگار یعنی ابریشم و سایر محصولات ایران بهره‌برداری کنند، اما به‌رغم آنکه پس از جونز جانشینان او برای استفاده از راه طرابوزان و گشایش کنسولگری در آنجا و در ارزروم برای تسریع در کار بهره‌برداری از این طریق پیشقدم بودند، اما به توصیه‌های آنها تا سال ۱۸۳۰ چندان توجهی نشد. شاید این بی‌توجهی قبل از آنکه به کندی‌ کارهای اداری مربوط باشد به بی‌میلی حکومت عثمانی به گشودن بنادر این کشور روی کشتی‌های خارجی مربوط می‌گردید. پس از شکست نیروهای عثمانی از روسیه که منجر به امضای موافقتنامه (ادرنه) در سال ۱۸۳۰ گردید این مانع از سر راه برداشته شد. در همین سال جیمز برانت از تجار شجاع ساکن ازمیر توسط دولت انگلستان به سمت نخستین کنسول طرابوزان منصوب گردید. جیمز برانت به فوریت دست به کار شد و با کوشش بسیار موفق گردید تا در کوتاهترین مدت طرابوزان را به هیبت مرکز حمل‌ونقل تجاری با شمال ایران در‌آورد. او و همکارانش کشتی‌هایی جهت حمل اجناس بازرگانی انگلیس و سایر ممالک از استانبول به طرابوزان کرایه کردند. در آن زمان استانبول عمده‌ترین پایگاه پخش کالاهای اروپا در خاورمیانه محسوب می‌گردید. هنگامی که در سال ۱۸۳۶ کشتی‌های بخار در این مسیر کار خود را آغاز کردند طی طریق در این راه دو هفته به طول می‌انجامید، تردد این کشتی‌ها بین دو بندر موجب رونق گرفتن کار برانت و همکارانش شد. چیزی نگذشت که اجناس انگلیسی که در این زمان عمده آنها منسوجات بافت منچستر بودند بازار تبریز را در اختیار گرفتند.

ادامه دارد