نوامبر، ماه مبارزه با فساد

نوشیروان کیهانی‌زاده- در تاریخ انقلاب فرانسه، نوامبر به «ماه اعدام به جرم فساد اداری (سیاسی ـ اقتصادی ـ قضایی؛ فسادی که رابطه با مقامات و دستگاه‌های عمومی داشته باشد)» معروف شده است و به این مناسبت رسانه‌ها در نوامبر هر سال به ویژه دو هفته اول آن مطالبی درباره این نوع فساد و وضعیت و روند آن در جوامع مختلف منتشر می‌سازند، زیرا که به نظر جامعه شناسان، فساد اداری مانع از پیشرفت جامعه و تمدن و حفظ آرامش عمومی می‌شود. اخیرا برخی سازمان‌های جهانی به تقسیم و درجه‌بندی جوامع بر پایه فساد اداری مبادرت کرده‌اند و از میزان و درصد آن فهرست‌های سالانه منتشر می‌سازند. فساد اداری(Corupption) در طول زمان بر حسب دوره‌های تاریخی مفهوم و تعاریف مختلف داشته است. در عصر ماکیاولی هر عمل مغایر «ورچو (پرهیزگاری و پاکدامنی)» و سقوط و زوال «ورچو» در نیت و عمل را فساد می‌گفتند و فرد و جامعه آلوده به آن را به دور از تمدن می‌خواندند.

در عصر روشنگری به جاه طلبان و آزمندانی که بدون شایستگی و استحقاق درصدد دست اندازی به سهم و حق دیگران (سایر اعضای متساوی الحقوق جامعه) برمی‌آمدند و برای رسیدن به هدف؛ ضوابط را زیر پای می‌نهادند و وارد جنگ قدرت و عالم رشوه و تملق می‌شدند «فاسد» لقب می‌دادند.

در قرن بیستم، فساد اداری شمول بیشتری یافت. از نظر محققان قرن بیستم وجود فساد (منظور؛ فساد اداری) در یک جامعه نشان‌دهنده ضعف سیستم قضایی، یا ضعف مدیریت جامعه و انتصابات نادرست و فقدان بازرسی و تنبیه و تشویق، یا نبود قوانین و ضوابط لازم، یا ضعف دموکراسی و بالاخره نبود احزاب واقعی و رسانه‌های حرفه‌ای است. طبق این تعاریف، عوامل عمده فساد در یک جامعه عبارتند از: اعمال تبعیض، دادن امتیازات و مشاغل به اقوام و دوستان و دفاع از هر عمل آنان، انتصابات فرمایشی و خلاف ضوابط و اصول، ضعف اخلاقیات و ارزش‌ها، مادی گری و آزمندی، نبود ضوابط و قوانین صریح و روشن یا توسل به تفسیر آنها برحسب منافع، ضعف میهن‌دوستی و بی‌اعتنایی به منافع عمومی هموطنان سپردن کار حرفه‌ای و تخصصی به افراد خارج از حرفه و تخصص، ضعف مردم‌دوستی و علاقه به خدمت کردن، نا‌متوازن بودن روابط و ... تجربه گذشته نشان داده است که ادامه فساد به بحران سیاسی ــ اقتصادی جامعه، بی‌ثباتی و هرج و مرج منجر و احتمالا به انقلاب یا دیکتاتوری می‌انجامد؛ زیرا که جز با انقلاب، یا یک دیکتاتوری موقت نمی‌شود فساد ریشه گرفته را از میان برداشت و از جامعه حذف کرد. معمولا طراحان کودتاهای نظامی «قطع فساد ریشه گرفته را» انگیزه اقدام خود اعلام کرده‌اند.

روزی که ایران باردیگر ابر قدرت جهان شد

اوایل نوامبرسال ۲۶۰ میلادی در شهر تیسفون شاپور یکم، رییس وقت کشور ایران از دودمان ساسانی، در مراسمی در برابر والرین (پوبلیوس لیسینیوس والریانوس) امپراتور روم و ژنرال‌هایش که بر دست و پایشان زنجیر بود؛ ایران را تنها ابر قدرت جهان اعلام کرد. والرین و ژنرال‌هایش در جنگ به اسارت ایران درآمده بودند و این روز نه تنها یکی از روزهای درخشان تاریخ میهن ما، بلکه همه مشرق زمین است.

برای اینکه ایرانیان این پیروزی خود را فراموش نکنند و جهانیان برای همیشه عظمت ایران را در نظر داشته باشند و مشرق زمینی‌ها خود را مدیون توان ارتش ایران بدانند، به خواست شاپور یکم منظره به زانو نشستن والرین مغرور در برابرش را در چند نقطه در ایران بر سنگ تصویر کردند که تا ابد باقی بماند.

در پی این مراسم، شاپور یکم هزاران اسیر رومی را به خوزستان فرستاد تا در ساخت سد شادروان و پل شوشتر به‌کار گمارده شوند.

شرح این پیروزی نظامی درخشان ایرانیان را «مارسلیوس» که خود ناظر صحنه‌های آن بوده نگاشته است. به نوشته ادوارد گیبون، این شکست شیرازه امپراتوری روم را از هم گسیخت و آغاز فروپاشی این امپراتوری و تجزیه آن قرارگرفت. شاپور یکم قبلا نیز «گردیانوس سوم» امپراتور روم را که به ایران لشکر کشیده بود در جنگ سال ۲۴۶ میلادی شکست داده بود. این شکست چنان بر افسران رومی گران آمده بود که در حال عقب‌نشینی بر سر «گردیانوس سوم» ریختند و او را کشتند و فیلیپ را بر جای او نشاندند که فیلیپ با پرداخت پانصد هزار سکه طلا به ایران، موافقت شاپور را به ترک مخاصمه جلب کرد و نیروهای رومی را به اروپا باز گردانید. گردیانوس به منظور جبران شکست نیروهای رومی از اردشیر پاپکان (پدر شاپور یکم) در جنگ سال ۲۳۸ میلادی با شاپور که بر جای پدر نشسته بود وارد جنگ شده بود. سنای روم اصرار به خفه کردن ناسیونالیسم ایرانی که بار دیگر با به‌پاخیزی اردشیر ساسانی ظاهر شده بود داشت که موفق نشد و این ناسیونالیسم تا اواخر دوران ساسانیان دوام یافت.

فیلیپ نیز پس از بازگشت به «روم» به خاطر تحقیر امپراتوری و دادن باج به شاپور ترور شد و سنای روم والرین را به امپراتوری انتخاب و مامور جنگ با ایران و گرفتن انتقام شکست‌های گذشته کرد که در جنگ سال ۲۶۰ خود او هم به اسارت ارتش ایران درآمد و با ژنرال‌هایش به تیسفون منتقل شد.

مورخان تاریخ قرون قدیم متفق القول نوشته اند هنر بزرگ شاهان ساسانی این بود که نگذارند «ناسیونالیسم ایرانی و نیروی خیره‌کننده آن» ضعیف شود.