اعتصابیون کمونیست در آمریکا توانسته بودند نزد شهروندان و به‌ویژه کارگران ناراضی جای پایی باز کنند و این کار را انجام دهند. در این بخش از نوشته، واکنش‌های کارفرمایان به این اعتصاب توضیح داده شده است. این طنزنویسی درباره کمونیست‌ستیزها که نوک پیکانش علیه اولسون بود، در سراسر جنبش کارگری همه را از خنده روده‌بر کرد. استقبال به حدی بود که صحنه را برای یک ضربه دیگر علیه کارفرمایان در سازمانده آماده کرد. تحت عنوان «اینها هستند آن ۱۶۶ استبدادگر»، روزنامه فهرست کامل اسامی شرکت‌های کامیونرانی را که با اتحادیه می‌جنگیدند منتشر کرد. نوشته شده بود که این اطلاعات برای آن منتشر شده است که «آنان که مایل هستند، بدانند که پول خود را کجا خرج می‌کنند.» خیلی زود دوباره تقاضا آمد که این فهرست برای اطلاع کسانی که بار اول آن را ندیدند، منتشر شود. یک جنبش تحریم علیه آن شرکت‌های کامیونرانی با سرعت زیادی رشد و نمو کرد که بسیار موثر بود. جنبشی بود که با یک مبارزه اعتصابی که با جدیت می‌رزمید، گره خورده بود. گرچه نمی‌شد از این طریق در مبارزه پیروز شد، اما تحریم حداقل می‌توانست اوضاع را برای اتحاد شهروندان قدری پیچیده کند. در حقیقت این تحریم باعث شد سه شرکت از میان ۱۶۶ شرکت، در میدان تره‌بار، انضباط تحمیلی اتحاد شهروندان را بشکنند و شرایط اولیه مندرج در پیشنهاد هاس- دانیگان را امضا کنند.

پیدایش این شکاف در صفوف کارفرمایان باعث شد آنان علنا به هاس و دانیگان حمله کنند. آنان خواستار آن شدند که واشنگتن این میانجی‌ها را فرابخواند، برمبنای آنکه «آلت دست رهبری رادیکال اتحادیه کامیونرانان شده‌اند.» هاس و دانیگان زیر این فشار خم شدند، شرایط مندرج در پیشنهاد اولیه برای توافق در اعتصاب را زیر پا گذاشتند و سعی کردند به کارفرمایان کمک کنند تا شرایط سخت‌تری را بر اعتصابیون تحمیل نمایند. موضع تغییریافته آنان حول دو محور متمرکز شده بود: الف- عدم تعیین حداقل دستمزد به‌طور مشخص؛ ب- افزودن یک تبصره مبتنی بر اینکه کارفرمایان می‌توانند استخدام اعتصابیونی را که متهم به اعمال «خشونت» هستند به چالش بکشند.

میانجی‌ها سعی کردند این حرکت جدیدشان را از طریق فشار بر من و ری دان، یعنی کمیته مذاکره اتحادیه، شروع کنند. آنها می‌گفتند واشنگتن اصرار دارد که تسویه منازعات حاصل شود و اتحادیه باید قدری عقب‌نشینی کند. آنان خواستند که ما شرایط جدیدشان را با اعضای اتحادیه مطرح کنیم و گفتند اگر ما از چنین کاری امتناع ورزیم، خودشان مستقیما به اعضا مراجعه خواهند کرد.

ری و من صرفا اعلام کردیم که مطالب روشن شده در صحبت‌های ما با آنان را به اتحادیه گزارش خواهیم کرد.

تصمیم گرفته شد به میانجی‌ها اجازه داده شود تا در جلسه کمیته اعتصاب حضور یابند. زمانی که آمدند، در خارج از جلسه معطل نگاه داشته شدند تا زمانی که کمیته آماده پذیرش آنان شد. ابتدا ری و من گزارشی در خصوص ترفند جدید میانجی‌ها دادیم و آنچه در صحبت ما با آنها رد و بدل شده بود برشمردیم. همچنین گزارش کردیم که قبلا تعدادی از اعضای کمیته اعتصاب را که در بازداشتگاه به سر می‌برند مطلع کرده‌ایم و آنها علیه شرایط جدید رای منفی داده‌اند. آن وقت پیشنهاد برای رای به کمیته اعتصاب ارائه شد و آنها هم متفق‌القول آن را رد کردند.

در این لحظه به هاس و دانیگان اجازه داده شد تا وارد سالن جلسه شوند. هیچ یک از رهبران رده بالای اتحادیه لب به سخن نگشودند تا اینکه ابتدا سایر اعضای کمیته خوب حساب آنها را رسیدند. نمونه‌ای از سوالاتی که با آنان مطرح شد بدین شرح است: «چرا شما از بالای سر کمیته مذاکره ما اقدام می‌کنید، اما با کمیته مذاکره کارفرمایان چنین نمی‌کنید؟ چرا ۱۶۶ شرکت را مجبور نمی‌کنید از طریق رای مخفی درباره پیشنهاد اولیه شما رای بدهند؟ آن شخصی که در واشنگتن درباره «خشونت» قضاوت می‌کند یقه سفید به تن دارد یا لباس کار (بیلرسوت) می‌پوشد؟»

بعد از اینکه این دور کامل شد، رهبران رده بالا صحبت کردند. ری دان کار اصلی تکه‌پاره‌کردن پیشنهاد جدید میانجی‌ها را انجام داد و دوباره بر موضع اتحادیه درباره شرایط توافق صحه گذاشت. بیل براون سرزنش بسیار گزنده‌ای نثار هاس و دانیگان کرد. او گفت: «ما چهار هفته است که داریم مبارزه می‌کنیم، همه ما فداکاری و مبارزه کرده‌ایم؛ دو تن از برادران ما به دست مامورین کارفرمایان کشته شده‌اند. ما نخستین طرح شما را پذیرفتیم و اکنون شما از ما می‌خواهید تعظیم کنیم و به دوران کهن برده‌داری بازگردیم و با همه اینها، شما از انصاف و شرافت داد سخن می‌دهید؟» سازمانده در گزارش سخنان بیل نوشت که اعضای کمیته با کف زدن خود سخت ابراز احساسات کردند. بالاخره میانجی‌ها از جلسه درخواست کردند که مرخص شوند. هنگامی که اسقف‌ هاس اطاق را ترک می‌کرد، یک کارگر جوان کاتولیک صلیب آویخته بر سینه‌اش را پاره کرد و همان‌طور که کشیش داشت از اطاق خارج می‌شد به او داد.

کارفرمایان که در ایجاد فشار از طریق میانجی‌های فدرال شکست خورده بودند، نقشه جدیدی کشیدند. آنان شروع کردند که به تهیه یک طومار برای انتخابات «هیات کار» تا به اصطلاح مشخص شود که آیا کارگران مایلند شعبه ۵۷۴ درباره تسویه منازعات و حصول توافق به مذاکره بنشیند یا نه. قرار بود کسانی حق رای داشته باشند که کارفرمایان آنان را برای رای دادن «واجد شرایط» می‌دانند، زیر لوای کلمات قانونی تهیه طومار این نیرنگ نهفته بود که می‌خواستند با شاخ و برگ دادن به فهرست انتخاب‌کنندگان، اسامی اعتصاب‌شکن‌ها را جزو رای‌دهندگان منظور کنند. قرار بود «هیات کار» به عنوان پوششی به کار رود تا حمایت دولت فدرال برای این حرکت اعتصاب‌شکنانه اخذ شود. شعبه ۵۷۴ بلافاصله یک تهییج تبلیغاتی متقابل را آغاز کرد تا این خدعه را افشا کند، اما کارفرمایان ذره‌ذره پیش رفتند و سعی کردند با طومارشان فتح باب کنند.

هنگامی که اینها پیش می‌رفت، یکبار دیگر استاندار اولسون نظام صدور مجوز را شل کرد. چندی نگذشت که هزاران کامیون با مجوز نظامی در خیابان‌ها شروع به رفت و آمد کردند، در حالی که فقط یک سوم صاحبان آنها توافق هاس- دانیگان را امضا کرده بودند. اگر اتحادیه با عبور و مرور کامیون‌های اعتصاب‌شکن تداخل می‌کرد، این کار منجر می‌شد به اینکه خط نگهداران اعتصاب را ارتش بازداشت کند. آنان در بازداشتگاه به بیگاری در کارهای سخت گمارده می‌شدند و مدت بازداشت‌ها گاهی به ۹۰ روز می‌رسید. هنگامی که مارول شول به عنوان گزارشگر روزنامه سازمانده به دادگاه‌های نظامی اعزام شد، افسر رییس دادگاه دستور داد او را از سالن دادگاه بیرون بیندازند.

وضع بازداشتگاه نظامی اسفناک بود و در یک سرمقاله سازمانده تحت عنوان «بازداشتگاه نظامی، یک خوکدونی است!» تشریح شد. زندانی‌ها را گله‌وار داخل چادرهای پرتجمعی که به اندازه کافی پتو نداشتند جا می‌دادند. غذای بی‌مزه با کامیون بدون سقف آورده می‌شد و تا برسد سرد شده بود. دستشویی‌ها بدوی و پر از مگس بودند. وسایل حمام عبارت بود از یک ظرف زنگ زده و یک شلنگ و روزنامه اتحادیه را گاردهای بازداشتگاه نظامی توقیف می‌کردند.

ولی، اعتصابیون زندانی که رزمندگان متبحری بودند، خود را سازماندهی کردند و به تدریج شرایط بهتری به دست آوردند.

در این مقطع از رشد و نمو جنگ فرسایشی، شعبه ۵۷۴ یک تظاهرات فراخواند. روزنامه سازمانده مابقی جنبش اتحادیه‌های صنفی را ترغیب کرد که «ذخایر کارگری را با خود بیاورند.» از اتحادیه مرکزی کارگران مینیاپولیس خواسته شد که برای درخواست حمایت از فدراسیون ایالتی کارگران مینه‌سوتا همصدا شود؛ قرار بود این فدراسیون در ۲۰ اوت کنگره خود را برگزار کند.