اقتصاد و کسب و کار ایرانیان در تاریخ معاصر و به ویژه پس از سال‌های ۱۳۰۰ شمسی با سیاست و کارکرد احزاب گره خورده است. فرازوفرودهای سیاست‌های اقتصادی در نیمه اول سده حاضر با توجه به رفتار اپوزیسیون اتخاذ می‌شد. نوشته حاضر رفتار مخالفان را بررسی کرده و در بخش اول، جریان‌های چپ را در کانون توجه قرار داده است. این مطلب از ماهنامه زمانه اخذ شده‌است.

حزب توده در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ توانست به قدرتمندترین تشکیلات حزبی در داخل ایران تبدیل شود و چندبار حتی تا مرحله براندازی نظام حکومتی پهلوی و به‌دست‌گرفتن حاکمیت پیش رفت، اما دشواری مفاهیم ایدئولوژی مارکسیسم برای مردم و عدم تطابق آن با بنیان‌ها و نیاز فکری و فرهنگی جامعه ایران و نیز پارادکس‌های موجود در عملکرد حزب توده، عواملی بودند که حزب را به سوی انحرافات تئوریک و عملیاتی بزرگی سوق داده و سرانجام باعث شدند این حزب در صحنه سیاسی ایران تضعیف و سپس با نیروهای انقلابی مذهبی جایگزین شود.

حزب توده، از احزاب کلاسیک و مهم تاریخ ایران به‌شمار می‌آید که پس از عزل رضاخان و در فضای باز سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ شکل گرفت. بنیانگذاران اصلی این حزب، از همان گروه پنجاه‌وسه نفر یا یاران دکتر تقی ارانی بودند که بنا به گرایش‌های مارکسیستی، توانستند حمایت ابرقدرت شرق، یعنی شوروی را به سوی خود جلب کنند. در آن زمان، از آنجا که به ‌طور کلی کشور تحت سلطه بیگانگان بود، عملا برای احزاب سیاسی فعالیت بدون جلب‌نظر حداقل یکی از دو قدرتمند بیگانه (روس و انگلیس) میسر نبود و از این‌رو موفقیت حزب توده در کسب حمایت بی‌چون‌وچرای شوروی امتیاز بزرگی برای آن محسوب می‌شد. در لوای چتر حمایتی شوروی، این حزب با بهره‌گیری از برخی عناصر علمی و روشنفکر آن زمان، توانست سازماندهی خوبی از نیروها به عمل آورد و ساختار حزبی خود را در سطحی بسیار خوب و در حد خود شگفت‌انگیز سازماندهی کند؛ چنانکه در مقطعی حاکم بلامنازع در عرصه فعالیت سیاسی کشور - در جایگاه اپوزیسیون - تلقی می‌شد. این حزب در مقاطعی واقعا پایه‌های حکومت پهلوی را متزلزل ساخت؛ چنانکه در ماجرای کودتای بیست‌وهشتم مرداد، اگر حزب توده به دفاع از دولت مصدق برمی‌خواست، قطعا بازگشت محمدرضاشاه و خاندان پهلوی به حکومت منتفی می‌شد، اما این حزب به دلایل متعددی، از جمله به‌خاطر گرایش افراطی به شوروی و بیگانگی مبانی نظری آن با اندیشه‌های بومی جامعه، به‌ویژه با اندیشه دینی، سرانجام برخی نقاط مثبت بسیار مهم را به نقاط اصلی منفی تبدیل نمود و افکار عمومی علیه آن برانگیخته شد و نیروهای انقلابی مذهبی در عرصه سیاسی جایگزین آن شدند. مقاله حاضر سعی خواهد کرد نقاط مثبت و منفی این حزب را تحت‌عنوان کامیابی‌ها و ناکامی‌های آن به تفصیل مورد بررسی قرار دهد.

کامیابی‌های چپ

گروه‌های اپوزیسیون، اعم‌ از آنکه در جایگاه یک اپوزیسیون تمام ‌عیار (integral) باشند یا از نوع اپوزیسیون قدرت‌طلب درونی (power or factional)، اصولی (fundamental) یا موردی (specific) به‌شمار آیند، درهرحال در راستای دستیابی به پاره‌ای اهداف تلاش می‌کنند. در خصوص حزب توده، باید گفت: «اهداف [داخلی] این حزب عبارت بود[ند] از استقرار دموکراسی پارلمانی، بازسازی اقتصادی - سیاسی و گسترش رفاه عمومی و عدالت اجتماعی.»[i] و اما سیاست خارجی این حزب، در واقع انعکاسی از سیاست خارجی ضدفاشیستی و ضداستعماری دولت شوروی بود.[ii]

پس از پایه‌گذاری هسته مرکزی حزب توده در ماه‌های مهر و آبان ۱۳۲۰، با حمایت روس‌ها، در مدتی کوتاه پیشرفت زیادی در گسترش تشکیلات و سازمان‌های آن به‌وجود آمد. حزب توده برای دستیابی به اهداف خود، به ایجاد سازمان‌های جانبی چون سازمان جوانان، سازمان دموکراتیک زنان و اتحادیه کارگری پرداخت. رابطه رهبری حزب با اتحاد شوروی سابق نیز برای طرفداران حزبی، کمتر به‌صورت سرسپردگی مطرح می‌شد و تصویری که از شوروی ترسیم می‌گردید، یک رژیم سوسیالیستی را به نمایش می‌گذاشت که پرچم مبارزه با فاشیسم و سرمایه‌داری جهان را بر دوش می‌کشد.

گروه اپوزیسیون توده، در راه تحقق اهداف خود، به موفقیت‌ها و کامیابی‌هایی دست یافت که می‌توان آنها را چنین برشمرد:

۱- حزب توده از همان ابتدا موفق شد اقشار اجتماعی نسبتا گسترده‌ای را به سمت خود جلب نماید. در چارچوب حزب، این اقشار برای نخستین‌بار به ابراز وجود سیاسی پرداختند و برای کسب حقوق سیاسی - اجتماعی خود، در قالب یک حزب فعالیت می‌کردند.

این طبقات هرچند از نظر اقتصادی با یکدیگر تفاوت‌های بسیاری داشتند، اما در ایران آن دوران، اختلاف آنها تحت‌شعاع مبارزه مشترک علیه امپریالیسم، زمینداران، سرمایه‌داران استثمارگر و صاحبان چپاولگر صنایع قرار گرفته بود. به‌طورمثال، کارگری که تنها دارایی او نیروی کارش بود یا صنعتگری که کنترل ابزار تولیدش را در اختیار نداشت یا دهقانی که از تکه زمینی بیش برخوردار نبود، همگی هدف مشترکی را دنبال می‌کردند.

۲- حزب توده، در دوران اوج قدرت خود (سال‌های قبل از کودتای سال ۱۳۳۲) دارای صدها کادر کارآزموده و تشکیلاتی، هزاران عضو، ده‌ها هزار هوادار و نیز ده‌ها روزنامه و ماهنامه بود. این حزب عملا طبقه کارگر جوان و نوپای ایران را تحت کنترل داشت و در دانشگاه‌ها نیز نیروهای عمده سیاسی از طرفداران حزب توده بودند.

۳- حزب توده، به لحاظ ساختاری از هرمی تشکیل می‌شد که در قاعده آن، اعضا و در راس آن، هیات دبیران سازمان قرار داشتند. این حزب در سازمان نظامی خود (تشکیلات افسران حزب) انضباط، هماهنگی و انسجام حزبی خاصی را منطبق با ویژگی‌های محیط‌های نظامی پدید آورده بود؛ چنانکه حتی در کشاکش درونی حزب و جناح‌بندی‌های حاکم در رهبری آن، انسجام و یکدستی سازمان نظامی همچنان خدشه‌ناپذیر باقی ماند؛ به ‌نحوی ‌که توانست بسیاری از افسران تحصیل‌کرده ارتش را در درون خود جای دهد.

۴- در میان مخالفان کلاسیک رژیم که از طریق سیاسی و در چارچوب قانون‌اساسی به مبارزه می‌پرداختند، حزب توده چه از لحاظ کمی و چه از نظر کیفی، از مهم‌ترین آنها به شمار می‌آمد. این حزب با برخورداری از تشکیلات منظم و قوی، توانسته بود تا اعماق روستاها رسوخ کند و در زمره معدود گروه‌های سیاسی ایران به‌حساب می‌آمد که توانسته بودند از قلمرو دانشگاه و قشر روشنفکر، فراتر روند.