گروه تاریخ اقتصاد - مذاکرات نمایندگان دارالشورای ملی در روز یکشنبه یکم شهریورماه 1286 شمسی درباره شرایط واگذاری مسوولیت و اجاره خالصه جات به شخصی کاردان و قابل‌اعتماد، چنین ادامه یافته است:
مؤتمن‌الممالک: در باب خالصه امشب به هر که داده می‌شود باید راى گرفته شود و وزیر مالیه باید حواله جنس به احدى ندهند و قرار حواله بعد از گذشتن دستورالعمل داده خواهد شد.
احسن‌الدوله: رییس لایحه نصرت‌الممالک را بفرمایید خوانده شود، اظهار تظلم کرده است.
مستشارالدوله: در باب اقبال‌الدوله اینجا آرای مختلف است؛ درخصوص خالصه می‌گویند هر کس زیادتر می‌دهد به آن داده می‌شود، ولى یک وقت خواهد آمد و گویا حالا هم همان است که بین خائن و امین فرق گذاشته شود.
وکیل‌الرعایا: شما ندیدید در روزنامه‌ها چه نوشته بود که یک خروار گندم را هشتاد من می‌دهد و باقى خاک است در این صورت به چه اطمینان به او داده می‌شود.
احسن‌الدوله: ما ملت این قدر هم عوام نیستیم که اگر کسى بیست سال گوسفند ملت را دریده حالا کلاه پوست بر سر بگذارد ما او را قبول کنیم.
آقا سید حسین: بنده از طرف هشت نفر تاجر معتبر که اطمینان به وزیر مالیه بدهند حاضر هستم، آنها سه ساله ده یک و در سه سال دیگر ده دو و هزار خروار علاوه می‌دهند.
مؤتمن‌الممالک: به من گفته بود که سالى پانصد خروار علاوه می‌دهد که شش ساله سه هزار خروار علاوه باشد هر کس بیشتر می‌دهد بگوید.
آقا سید حسین: به همان شخصى که سه هزار خروار اضافه می‌دهد باید داده شود.
آقا میرزا محمود خوانسارى: بنده عرض می‌کنم به این میزان بگذرد، اگر صدیق‌الدوله و نصرت‌الممالک قبول کردند به آنها داده شود، و الا به همین شخص.
رییس: شما احتمال نمی‌دهید که یکى دیگر پیدا شود که هزار خروار علاوه بدهد.
حاج معین‌التجار: شما قرار گذاردید که پنج شنبه عمل ختم شود! امروز یکشنبه است.
آقا سید حسین: این راى براى این است که به این میزان داده می‌شود، ولى تعیین اشخاص با وزیر مالیه است.
احسن‌الدوله: نصرت‌الممالک به همین میزان قبول دارد.
وکیل‌الرعایا: کار باید از روى امتحان باشد؛ اشخاصى که پارسال صد را خورده‌اند امسال ده را ندادند، مقصود این است که اقبال‌الدوله جزو هم نباید باشد.
رییس: حالا ما راى می‌گیریم که به همین میزان داده شود، با اشخاص کارى نداریم. قرار شد پنج شنبه گذشته ختم شود و راى داده شود و به جهت امروز ماند و به تصدیق آقایان مى‌گویند وقت تنگ است و بیش از این نمی‌شود صبر کرد و آخرین کلمه همین است که مؤتمن‌الممالک مى‌گویند که سه هزار خروار در شش سال برقرارداد سابق مى‌افزایند، پس ما راى مى‌گیریم که به این قرار داده شود حالا هر کس داد به او بدهند.
حاج سید عبدالحسین شهشهانى: ماباید کارى بکنیم که همیشه دستورالعمل باشد؛ براى همه اهل ایران اگر امروز کارى صورت نگیرد دیگر بعدها کسى اقدام به کار خیرى نمی‌کند صحیح نخواهد بود در چند شب قبل راى داده شد براى نصرت‌الممالک و صدیق‌الدوله و بعد از میان رفت، به جهت اینکه بعد بعضى آمده افزودند، حالا اگر باز به آن اولى داده شود اینهایی که بعدها افزودند به چه جهت باید محروم باشند، اگر این طور باشد بعدها در این گونه کارها هیچ کس اقدامى نخواهد کرد و اضافه نخواهد نمود.
اسدالله میرزا: ما وزرای مسوول داریم، حال اگر مجلس راى بدهد در ماده شخص معینى آن وقت مسوولیت از او مى‌رود، باید خودش اطمینان داشته باشد شاید در آن شخصى که شما راى می‌دهید نواقصى باشد که نتواند اداره کند، پس باید تعیین اشخاص به خود وزیر ارجاع شود.
آقا میرعماد: در صورتی که وزیر مجبور نباشد صحیح است، ولى امروز وزیر مالیه نمى‌تواند حقیقت امر را اظهار کند.
دکتر ولى‌الله خان: اینجا راى به اسم کسى داده نمی‌شود، ولى در باب راى ایراد دارم آن روز راى داده شد که از اقبال‌الدوله گرفته به هر کس که زیادتر می‌دهد به آن داده شود و امشب را هم آخر مدت قرار داده بودند، پس راى گرفته شود براى اینکه امشب دیگر عمل خالصه ختم می‌شود.
آقا میرزا محمود خوانسارى: بنده عرض می‌نمایم که خوب است این مطلب بیش از این در بوته اجمال و اهمال نماند خوب است به این مقدار راى گرفته شود هر کس را که وزیر مالیه صلاح دانست به او بدهد.
دکتر ولى‌الله خان: چون راى منتشر شده خوب است به این‌طور راى گرفته شود که دیگر بعدها گفت وگوى خالصه نباشد و این آخرین میزان و آخرین راى است که گرفته می‌شود.
آقا سید حسین: این راى گرفته می‌شود که وزیر مالیه به یکى از این سه نفر بخواهد بدهد؛ صدیق‌الدوله و نصرت‌الممالک رییس‌التجار و کمپانى.
اسد الله میرزا: راى گرفته شود به اسم حاجى رییس‌التجار به شرط تصویب وزیر مالیه.
حاجى معین‌التجار:حق مجلس نیست که معامله نماید او باید تصویب مبلغ و مقدار نماید.
صدیق حضرت: حالا دو نفر هستند که به این میزان و مقدار می‌دهند، اول رییس‌التجار، اگر وزیر مالیه به ایشان اطمینان پیدا کند فبها، والا به نصرت‌الممالک و صدیق‌الدوله می‌رسد.
آقا شیخ یوسف: تا راى گرفته نشود بر ختم این عمل باز ناقص خواهد ماند، خوب است امشب راى گرفته شود که دیگر در این باب مذاکره نشود.