حاج میرزا آقاسی و سرگذشت آب تهران
ناصرنجمی- سرگذشت آب شرب تهران از سال 1200 هجری قمری که تهران به وسیله آغا محمد خان قاجار به پایتختی برگزیده شد، شروع می‌شود.
تهران در این زمان فقط ۲۰ هزار نفر جمعیت داشت و آب شرب و مصرفی ساکنان پایتخت از چشمه‌سارهای کوه مرتفع البرز که از دربند و نقاط دیگر روان بود و به سوی تهران پیش می‌رفت، تامین می‌گردید که این‌گونه آب‌ها از محل جوشش- زلال و صاف و پاکیزه بود، ولی همین که پس از تقسیم شدن وارد نهرها و جوی‌ها می‌شد، دچار آلودگی می‌گردید که بسی میکروب‌ها، انگل‌ها و ویروس‌های بیمارکننده را با خود به آب‌انبارخانه‌ها وارد می‌کرد و همچنین آلودگی‌ها و ناپاکی‌ها اغلب مصرف‌کنندگان را دچار امراض مختلفی می‌کرد که به دلیل نبودن بهداشت اولیه و طبیب و پزشک سایه مرگ را بر سر پایتخت فرو می‌افکند در عهد فتحعلی‌شاه قاجار ازآنجاکه جمعیت تهران از مرز بیست هزار نفر تجاوز کرده و به تعداد پنجاه هزار نفر رسیده بود، اهالی شهر ناگزیر به علت نیاز و پاسخگو نبودن آب چشمه‌سارهای البرز در خانه‌های خود به حفر چاه‌ها اقدام می‌کردند و از این طریق رفع احتیاج می‌نمودند و بعضا افراد خیرخواهی نیز در این برهه از زمان بودند که به انگیزه خیراندیشی و کمک به همشهری‌های خود آب‌انبارهای نسبتا کوچکی در کوی‌ها و محلات ایجاد می‌کردند، تا ساکنان محلات از این آب‌انبارها به‌وسیله کوزه و سبو آب برگیرند و به خانه و کاشانه‌های خویش ببرند. نخستین اقدام نوع‌دوستانه مکنت‌داران تهرانی از همین نقطه آغاز شد که بعدها به مرور زمان با توسعه و گسترده‌تر شدن پایتخت و متعاقب آن بنای خانه‌های تازه این‌گونه آب‌انبارها رو به فزونی نهاد؛ ولی با این همه آب شرب ساکنان تهران، همچنان آلوده بوده که به تدریج بر اثر مصرف مکرر و بر اساس عادت که طبیعت ثانویه در مردم گشته بود، اهالی با میکروب‌ها و انگل‌ها کنار آمدند و به‌رغم عدم بهداشت، بیماری از آن شدت و غلظت اولیه افتاد و مزاج مردم با این‌گونه آب‌ها از در سازش درآمد.
اما تدریجا همان‌طور که جمعیت تهران رو به افزایش گذاشت و تهران کوچک و کم جثه که مقدر بود در روزگاران بعد به‌صورت هیولایی سترگ و غولی وحشتناک دربیاید و دست و پای خود را اینجا و آنجا بگستراند، دارای چندین رشته قنات گردید که در کلیه محلات شهر از شمال گرفته تا جنوب و شرق خود در زیرزمین جریان یافت. این قنات‌ها که تعدادشان را تا ۱۲ رشته ذکر کرده‌اند، این قدرت و توانایی را داشتند که به‌طور نسبی اکثر ساکنان تهران کوچک را سیراب سازند.
در اینجا از شخصی باید گفت‌وگو کنیم که به‌طور اساسی دست به تامین آب مصرفی تهرانیان زد. این شخص حاج میرزا آقاسی صدراعظم درویش‌مسلک محمدشاه، دومین پادشاه قاجاریه بود. حاج میرزا آقاسی که شخص مآل‌اندیشی بود، دو موضوع بسیار مهم، سلسله‌جنبان روح و اندیشه‌اش شده بود: اول آب و دوم توپخانه، به‌همین جهت خود گام اول را برای تامین آب تهران از طریق به جریان انداختن آب کرج به تهران برداشت و برای این منظور بسیار مهم، از کرج تا تهران نهر عظیمی ایجاد کرد که عرض آن بیش از ۵/۲ و عمق آن بالغ بر چهار تا پنج متر بود. حاج میرزا آقاسی ابتدا تصمیم داشت که آب رودخانه کرج را به روستای وصقیار که در جنوب غربی تهران بود به جریان بیندازد و برای بهبود زراعت زارعان وصقیار و یافت‌آباد از آب رودخانه کرج بهره گیرند، ولی بعدا از این فکر عدول کرده و چون آب شرب اهالی تهران را در اولویت تشخیص داد، تصمیم‌گرفت این آب را به وسیله یک شتر گلو از محلی که در زیر پای اراضی امیرآباد متعلق به میرزا تقی‌خان امیرکبیر جاری بود و قبلا از محلی که نام آن آب منگل بود، میان بلوار کشاورز به میزان ناچیزی جاری بود، به‌ غرب تهران سرازیر نماید که این کار انجام شد و ساکنان غرب تهران با حفر جوی‌ها و ساختن آب‌انبارها، آب کرج را به خانه‌های خود آوردند و برای اینکه در این قضیه رعایت حقوق مردم به‌طور عادلانه عملی شود، میرآب‌هایی در هر محله به استخدام درآورد تا نظارت کافی و کاملی در تقسیم آب عملی شود. این میرآب‌ها که روزبه‌روز تعدادشان فزونی گرفت. در هر کوی و برزن از قدرت و نفوذ فراوانی برخوردار بودند و گاه چنان می‌شد که اصول عادلانه و حق اولویت بعضی خانه‌ها را با گرفتن رشوه و... بر هم زده و به اشخاص من غیر حق آب می‌دادند. به موازات این اقدام، حوادث نامطلوب و ناروایی که برخی از صاحبخانه‌ها در مساله تقدم و تاخر آب به‌وجود می‌آوردند و حق افراد ناگهان پایمال می‌شد، نزاع‌ها و جدال‌ها را حادث می‌شد که حاصلشان شکستن سر و دست و مصدوم گردیدن جمعی از مدعیان احراز حق یا زورگویی زورگویان در استفاده بی‌جا از آب نهرها و احتمالا بند و بست کردن با میرآب‌ها در بر هم زدن حق دیگران ناشی می‌شد.
در این زمینه بار دیگر مساله اقدام نیکوکارانی به میان می‌آید که در هر محله آب‌انبارهای بزرگ عمومی برای استفاده اهالی به‌طور رایگان احداث می‌کردند. این آب انبارها دارای چندین پله بود و گنجایش زیادی برای پر کردن آب داشت، اما رفتن و بالا آمدن مردان و زنانی با کوزه یا سبوهای بزرگ به‌دست از پله‌ها مشکلاتی ایجاد می‌کرد که در این مرحله باز هم قضیه عدم‌توجه مردم و نیازمندان در بر گرفتن آب موجب اختلالات و بی‌نظمی‌هایی می‌گردید که دخالت داروغه و ماموران در برقراری نظم یا بگیروببند بهره‌برداران حاصل آن بود، اما مهم‌ترین و معروف‌ترین آب‌انبار در تهران روزگاران پیش، آب انبار «سید اسماعیل» بود که بعدها که دیگر به وجود آب مالامال شده در آن نیازی نبود، تبدیل به موزه شد.