بیمارستان- مارستان!
گروه تاریخ اقتصاد- آنچه می‌خوانید بخش دوم (پایانی) تحلیل نسخه خطی مربوط به تاسیس نخستین بیمارستان ایران در دوره ناصرالدین شاه است.بخش نخست مقاله در روز پنج‌شنبه(24/11/92)منتشر شد. رضا صفری، در ادامه این مقاله منافع دولت در راه‌اندازی این بیمارستان، تعیین کارفرما و تکالیف کارپردازان بیمارستان را بررسی می‌کند.
منافع دولت عالیه
فواید بیمارستان دولتی به دولت عالیه بسیار زیاد است که به اختصار نمونه‌هایی را بیان می‌کنیم:
منفعت اول: آنکه در بین تمام دول روی کره زمین خواه بزرگ و خواه کوچک خواه با دین و خواه بی دین، امروزه وجود سه علت را عامل ترقی و تربیت دولت به حساب می‌آورند و هر دولتی که به سوی این سه عامل حرکت نکند، آن دولت عقب مانده شمرده می‌شود و این سه عامل عبارت است از: دارالفنون- بیمارستان و کتابخانه.
دولت‌هایی که از این سه عامل برخوردار هستند به داشتن آنها فخر و مباهات می‌کنند، پس لازم است که دولت عالیه و کارگزاران دولت ما هم به این عوامل توجه کرده و در استحکام بنیان آنها بکوشند.
منفعت دوم: بر کسی پوشیده نیست که که فرنگیان به کلی به حسن ظاهر توجه زیادی دارند. تلاش برای رشد و گسترش مریضخانه را در نتیجه توجه به حسن حال و خیر مال و محل اجابت دعا می‌شمارند و به حقیقت استجابت دعای مریض قابل مشاهده و محسوس است، چنانکه احادیث صحیحه بر آن دلالت دارد. وقتی سربازی با خیال آسوده و راحت در مریضخانه سلطانی باشد برای اقبال و سعادت روزافزون دولت اعلیحضرت دعا خواهد کرد و آثار آن در دولت مشخص خواهد شد.
منفعت سوم: از آنجا که دستورات شاهانه درباره مریض و مریضخانه صادر شده است وقتی رعیت نهایت لطف و عنایت شاه را درباره مریض مشاهد کنند که چگونه در اتاق‌های تمیز و روی تخت‌های پاکیزه و با لباس‌های پاکیزه و آسوده استراحت می‌کنند و اطبا و پرستاران و کارپردازان مارستان- بیمارستان را چون برادر در اطراف مریض‌ها مشاهده کنند به عنایت خسروانی پی خواهند برد. از این رو سربازی و جان نثاری در راه چنین شاهنشاهی بزرگ را کوچک خواهند شمرد و در انجام خدمات دیوانی و جانی و جاویدانی به‌جای خواهند آورد.
منفعت چهارم: کاملا واضح و مشخص است که اگر نیازهای مهم و ضروری مریضخانه تامین شود و اطبا با دقت بیشتری به بیماران خود رسیدگی کنند سربازهای کمتری در اثر امراض تلف خواهند شد و این باعث خواهد شد روز به روز بر قوت و عدت پادشاه افزوده شود و در این صورت منافعی هم بر رعیت می‌رسد که در عوض از تعداد سربازان کاسته نمی‌شود.
منفعت پنجم: اگر قانون توجه به حفظ سلامت مردم و دفع امراض جدی گرفته شود و کارگزاران مریضخانه جایگاه واقعی خود را به دست آورند، اطبا از صبح تا شب در مداوا و معالجه بیماران اهتمام جدی داشته باشند و با بصیرت و آگاهی به تشخیص بیماری‌ها و علل آنها بپردازند و در صورت مشاهده امراض مشابه با علائم متناظره، با سایر اطبا به مشورت و گفت‌وگو بپردازند و به اندازه علم و دانش خود درباره آن بیماری‌ها تفکر کنند، در چنین صورتی روز به روز بر بصیرت طبیبان افزوده خواهد شد و برطبیبان نکته بین و کشف‌کننده دلایل بیماری افزوده خواهد شد، چرا که ایرانیان در علوم طب همانند نمایندگان دانشمندان یونان می‌باشند. چگونه است که اطبای فرنگ امروزه با اختراع قواعد و ابتکارات جدید توانسته‌اند به راه‌های جدیدی در درمان دست پیدا کرده و به‌آن مباهات کنند و اطبای ما «در سر تقلید اولین به‌جای بمانند.»
بنابراین، اگر از طرف اولیای دولت اندک التفاتی شامل اطبا شود، مطمئن هستم طب ایران به مقام رفیع دست خواهد یافت و هنرهای طبیبان ایرانی مشهور خاص و عام و مشهور سنن روزگارخواهد شد. فایده‌های بی‌شمار دیگری در این امر وجود دارد که تفصیل آنها سخن را طولانی خواهد کرد.
تعیین کارفرمای صحت‌گرا:
کاملا واضح و مشخص است که آبادی مملکت و افزایش سپاهیان بر نظم و انضباط و حفظ صحت و تندرستی و به قانون دفع بیماری مربوط است. هر چقدر در شناخت بیماری و درمان آنها تلاش بیشتری انجام شود، آسودگی بیشتری حاصل خواهد شد. بنابراین برای انجام شدن این کارها نیازمند فرد «کفیلی کافی و مشیری اشارت جوی و بشارت گوی» شایسته‌ای هستیم که به مقتضای فطرت پاک در این شغل بنگرد و به‌قدر توان در تمام ممالک و ایلات و بلدین اطبای درست‌کار و متبحر برای درمان بیماری‌های رعیت بگمارد. در نظام کارفرمای و نگاهدارنده صحت و سلامتی لشکریان برعهده صاحب‌منصبی است که وی در سلک وزرا و سرداران محسوب می‌شود. وی باید فردی دانا، آگاه و بصیر بر رسوم انسانیت و... باشد. وی همچنین باید زیردستان خود را از مردم نیکوکار و نیک‌کردار و افرادی با اخلاق پسندیده انتخاب کند و بداند که بالاترین درجه خدمت به رعیت و خلق خدا می‌باشد. وی باید توجه داشته باشد که اگر گروهی از لشکریان برای مدتی در یکجا استقرار دارند، بیمارستان شایسته مقام آنها آنجا تاسیس گردد و در اردوها و لشگرکشی‌ها، بیمارستان روان- صحرایی- هم از لوازم صحت می‌باشد.
با نگاهی به ممالک و بلدین کشور به نظر می‌رسد، شایسته است در مناطق: دارالخلافه طهران، دارالسلطنه تبریز، دارالدوله کرمانشاهان، دارالسلطنه اصفاهان، دارالعلم شیراز، بوشهر، مشهد مقدس، کلات، کرمان، سرحد رشت، سرحد عربستان و سرحد ذهاب در هر یک از این مناطق بیمارستانی ساخته شود، چنان‌که رای و نظر سپهسالار لشکر باشد که مرضای سپاه در آنجا آسوده باشد. از جمله مناطقی که ساختن بیمارستان موجب اجر جزیل و نام زیبا می‌شود عتبات عالیات مانند مشهد و کربلای معلی می‌باشد...
کارفرمای عافیت رعیت؛ وی باید فردی دانا و زیرک و فارغ از هوای نفسانی، درست کردار، راست گفتار، امین و با دیانت، جامع آداب ریاست و جری احکام سیاست باشد... این چنین فردی را دولت علیه بر جان بیماران امین می‌نماید و اما تکالیف وی از این قرار است:
تکالیف کارفرمای رعیت و سپاهی
تکلیف اول این است که در فراهم آوردن همکاران و زیردستان خود نهایت دقت را به جای بیاورد و افراد جاهل و گزاف‌کار و دروغ‌گوی و هوس پیشه... را داخل صاحب‌منصبان عافیت وارد نکند. همچنین به این نکات توجه کند که اول:گرچه امور بیمارستان را به رئیس معالجه خواهد سپرد و لکن هیچ‌گاه نباید از مراقبت بیماران و کارگزاران غفلت نماید.
دوم: اینکه سعی کند نظم در بیمارستان برقرار گردد و هر کس در جایگاه خود قرار بگیرد و هرگاه از کارگزاران بیمارستان تخلفی را مشاهده کرد، مخصوصا اگر آن تخلف در ارتباط با سلامت مردم باشد و به عافیت آنها صدمه بزند، از این تخلف نگذرد.
سوم: هر روز ساعتی را به بازدید از بیمارستان اختصاص داده و بر کار کارگزاران نظارت کند.
چهارم: هر روز گزارش اتفاقات روز گذشته را گرفته و بایگانی کند و در مواقع ضروری از آن بهره جوید.
پنجم: رسیدگی به مخارج روزانه بیمارستان را به فرد دیگری که همواره در کنار خودش است، بسپارد.
ششم:باید تمام دخل و خرج‌های بیمارستان و... به اطلاع وی برسد.
هفتم: اگر در هنگام مشاهده تخلف مجازات می‌کند باید در هنگام مشاهده خدمات نیکو، از احسان و انعام نیکو از قبل اولیای دولت دریغ نکند.
هشتم: مقرری و مواجب کارگزاران طبق قانون مقرر دولتی وصول شود و باید نیازهای آنها برطرف شود تا با خیال راحت و آسوده مشغول خدمت باشند.
نهم: رسیدگی به خرابی‌های بیمارستان ازجمله تعمیر حجره‌ها و اتاق‌های بیمارستان.
دهم: گاهی سرزده در سر دوا و غذا حاضر شود و به این طریق زمینه‌های سوء استفاده یا کم کاری را از بین ببرد.
یازدهم: در هنگام پدیدار شدن امراض سخت و صعب‌العلاج به شورای اطبا وارد شود و آنها را مورد لطف و عنایت خود قرار داده و از آنها بخواهد که موجبات حفظ صحت رعیت و سربازها به حکم ایشان می‌باشد.
دوازدهم: هر وقت لازم باشد در سربازخانه سرکشی نماید.
سیزدهم: هنگام حدوث امراض مسریه و معدیه در تنظیم قوانین عافیت در میان مردم اهتمام درست و جدی داشته باشد...
کارپردازان بیمارستان:
کارفرمای عافیت: رئیس جمله صاحب منصبان عافیت
رئیس معالجه: حکیم باشی و جمله امور علاجیه با اوست
طبیب اول: امراض مزاجیه به ایشان سپرده می‌شود
طبیب دوم: به نوبت در مریضخانه می‌ماند
طبیب سوم: معاون اطبا است در اجرای معالجات
جراح اول: اعمال ید به او سپرده شده است
جراح دوم: معاون جراح اول می‌باشد
جراح سوم: بستن و شستن زخم با اوست
دواساز اول: دواخانه به او سپرده می‌شود
دواساز دوم: معاون بر جمیع دواخانه و ساختن ادویه می‌باشد
دواساز سوم: توزیع و تقسیم دوا با اوست
میرزای اول: دفترهای مریضخانه به او سپرده می‌شود
میرزای دوم: ناظر مریضخانه است که لوازم غذا به او سپرده می‌شود
میرزای سوم: تحویلدار جزء و معاون ناظر است
پرستار مرتبه اول: حافظ لوح‌های شماره می‌باشد
پرستاری مرتبه دوم: مسوول تقسیم دوا و غذا
پرستار مرتبه سوم: مسوول مراقبت از بیمارها و کارهای آنها را انجام می‌دهد.
در همین رساله اخلاق، رفتار و تکالیف تک‌تک کارپردازان مارستان-بیمارستان- مورد بررسی قرار گرفته‌است.

بیمارستان- مارستان!