سوئیس یک چیز دیگر بود

خب من قبل از اینکه بروم پاریس، می‌خواستم بروم ژنو پیش بیژن فروهر که از دوستان خوبم بود و در فعالیت‌های سیاسی هم با ما بود. می‌خواستم دو شب پیشش بمانم و بعد بروم پاریس. دوست خیلی نزدیکم بود که پزشک بود و درگذشته است. روز بعد که از آنجا پرواز کردم به طرف سوئیس و ژنو را دیدم، آنجا خیلی برایم فرق داشت یک دفعه با یک نظمی روبه‌رو شدم که مطلقا تصورش را نمی‌کردم. زمستان بود؛ مثلا یک چیزی که برایم تازگی داشت این بود که دیدم تمام درخت‌هایی که در خیابان بودند فرم عجیبی داشتند، فقط شاخه‌های کلفت داشتند و هیچ شاخه‌ریزی به درخت‌ها نبود. از دوستم پرسیدم این درخت‌ها چرا این طوری‌اند؟ گفت شاخه‌های نازک را زمستان‌ها می‌زنند تا تابستان که این شاخه‌های کوچک‌تر رشد می‌کنند از نظر ارتفاع و عرض همه ردیف هم باشند و از دو طرف در پیاده‌رو و خیابان همه شبیه هم باشند.