تا پنج سال دیگر یورو جایگزین دلار خواهد شد

مترجم: مجید روئین پرویزی

منبع: اشپیگل

بحران اروپا یک بحران بانکداری است اتحادیه اروپا امیدوار است که کمک به یونان و ایرلند در کنار همکاری‌های نزدیک‌تر در حوزه سیاست اقتصادی باعث شود که بحران یورو به آخر کار خود برسد، اما اقتصاددان آمریکایی بری ایکنگرین معتقد است که اینها کافی نیست. در مصاحبه‌ای که اشپیگل اخیرا با او انجام داده ایکنگرین می‌گوید فوری‌ترین کاری که اروپا باید بکند نجات بانک‌های در حال سقوطش است.

اشپیگل: پروفسور ایکنگرین شما سال‌ها وقت صرف مطالعه اتحادیه اروپا و احتمال سقوط نظام پول مشترک آن کرده‌اید. نتیجه‌گیری‌تان این بوده است؛ به لحاظ تکنیکی دولت‌ها می‌توانند که از عضویت در یورو انصراف بدهند، اما به لحاظ سیاسی احتمال وقوع این امر هم اندازه احتمال برخورد شهاب سنگ با تانکر آبی در فرانکفورت است. هنوز هم همین عقیده را دارید؟

ایکنگرین: بله، با یک شرط. اینکه در اجلاس مارس اعضا حاضر شوند با واقعیات ناخوشایند رودررو بشوند. طرح A شکست خورده است. حالا می‌خواهند به سراغ طرح B بروند. نباید سعی کنند که به خاطر مبارزه با بحران یونان و ایرلند این کشورها را مجبور کنند که بدهی‌های بیشتری بالا بیاورند و وام‌هایی بهشان بدهند که بهای بازپرداخت شان بسیار سنگین است.

اشپیگل: در عین حال اروپا با فشار زیادی که برای اتخاذ سیاست‌های ریاضت اقتصادی به یونان و ایرلند وارد می‌کند، هر گونه شانس رشد آنها را از بین می‌برد. آیا واقعا این استراتژی می‌تواند ثمره‌ای داشته باشد؟

ایکنگرین: طرح‌های نجاتی که اجرا شده هیچ کدام معقول نبوده‌اند. اصلش این است که آلمان و فرانسه می‌خواهند با این کارها از سقوط بانک‌های خودشان جلوگیری کنند. حالا کم کم دارند می‌فهمند که جز تغییر ساختار بدهی‌های یونان راه دیگری در کار نیست - و این هم باز پای بانک‌ها را وسط می‌کشد. تنها یک راه‌حل هست: اروپا باید بانک‌هایش را قوی‌تر کند. یونان بیشتر از آنچه داشته خرج کرده، اما در ایرلند و اسپانیا مشکل اصلی از جانب بانک‌ها است. بحران اروپا بیش و پیش از هرچیز یک بحران بانکداری است.

اشپیگل: دولت‌ها چطور می‌توانند به شهروندان شان بگویند که باید باز هم پول بیشتری از مالیات آنها را به بانک‌ها بدهند، آن هم این بار برای وام‌هایی که کشورهای دیگر چون یونان و ایرلند گرفته‌اند؟

ایکنگرین: مسلما برای کسی مثل آنجلا مرکل خیلی راحت‌تر خواهد بود که آلمانی‌ها را به نجات بانک‌های خودشان متقاعد کند تا اینکه بگوید بیایید باز به بانک‌های یونانی پول قرض بدهید. به ویژه با اصلاحاتی که در بدهی‌های یونان انجام شده و کارهایی که برای تقویت بانک‌ها انجام شده، باید آسان باشد که در برابر بحران ایستاد و از گسترش آن به اسپانیا جلوگیری کرد.

اشپیگل: اما فقط یک نگاه به صورت وضعیت بانک‌ها کافی است تا بفهمیم که این کار آسانی نخواهد بود. آنها هنوز هم حجم عظیمی اوراق قرضه از کشورهای پرریسک دارند که وصول نشده‌اند. بخش آورده سهامداران بانک‌های اروپایی هم همچنان ضعیف است.

ایکنگرین: وضعیت بانک‌های اروپا خیلی وخیم‌تر از آن است که مردم تصور می‌کنند. بیشتر مردم حالا فهمیده‌اند که گزارش‌های سال گذشته درباره وضعیت بانک‌ها چیز زیادی به ما نگفته است. آزمون‌های به عمل آمده یک ژست بود و به سناریوهای واقعی کاری نداشت. کاملا ریسک‌های نقدینگی را که متوجه بانک‌ها است، نادیده گرفتند. قانونگذاران این بار نخواهند توانستند شانه خالی کنند. آنچه که مرا خشنودتر خواهد کرد این است که آزمون وضعیت فشار مالی بانک‌ها بر عهده کمیسیون اروپا واگذار شود. قانونگذاران ملی تحت‌تاثیر فشارهای داخلی قرار می‌گیرند.

اشپیگل: بانک‌ها برای اینکه ترازنامه‌هایشان دربرابر بحران ایمن شود چقدر پول احتیاج دارند؟

ایکنگرین: به عنوان یک تخمین کلی، هزینه تامین سرمایه بانک‌های آلمانی و فرانسوی را حدود ۳ درصد ارزش تولید ناخالص داخلی فرانسه و آلمان برآورد می‌کنم.

اشپیگل: یعنی در حدود ۱۸۰ میلیارد یورو.

ایکنگرین: راه حل ارزان در کار نیست. نگرانی اصلی من این است که اروپا راه میانه را پیش بگیرد، یعنی مثلا بهره و دوره بازپرداخت وام‌های یونان و ایرلند را معتدل‌تر کند، البته این کار از سوی رهبران اروپا اشتباه نخواهد بود، اما از چیزی که برای نجات یورو لازم است خیلی عقب‌تر است. نتیجه اتلاف چند ماه دیگر برای اروپا خواهد بود.

اشپیگل: در اجلاس ماه مارس، رهبران اروپا می‌خواهند درباره همکاری‌های نزدیک‌تر درباره سیاست اقتصادی صحبت کنند، ازجمله تلاش‌هایی برای همساز کردن هزینه نیروی کار و سن بازنشستگی. در این باره چه فکر می‌کنید؟

ایکنگرین: هرچند که شرایط اقتصادی میان اعضای مختلف منطقه یورو هرگز دیگر مثل سابق نخواهد شد، همکاری نزدیک‌تر معقول است. طی یک سال، اقتصاد آلمان جهش کرده است و اقتصاد اسپانیا تقریبا هیچ رشدی ندارد. ظرف چند سال آتی ممکن است این روند کلا معکوس شود. اعضای یورو دیگر سیاست پولی مستقل ندارند که بتوانند به مشکلات خاص خودشان واکنش نشان بدهند. این به نوبه خود بر وضعیت اقتصادی سایر کشورهای حوزه یورو نیز تاثیرگذار خواهد بود. کشورهای حوزه یورو باید بتوانند به سطح مشخصی از همکاری میان دولت‌های مستقل عضو برسند.

اشپیگل: با وجود بحران فعلی، پایه‌های اقتصادی منطقه یورو همچنان قوی‌تر از اقتصاد آن طرف آتلانتیک است. پس چرا معامله‌گران اوراق قرضه به اروپا فشار می‌آورند، اما کاری به آمریکا ندارند؟

ایکنگرین: من روانشناسی‌ام زیاد خوب نیست، به خصوص وقتی که پای معامله‌گران اوراق قرضه وال استریت درمیان باشد، اما نگرانم که به زودی درباره آمریکا نیز خاطرشان مشوش شود. تاریخ نشان داده که بحران‌های مالی اغلب نزدیک انتخابات رخ می‌دهند. سال ۲۰۱۲ انتخابات مهمی پیش رو داریم. اگر تا آن موقع مشکل بدهی مان را حل نکرده باشیم - که به نظر بعید هم می‌رسد - حتما با مشکلات جدی روبه‌رو خواهیم شد.

اشپیگل: حجم بدهی آمریکا اکنون ۹۰ درصد تولید ناخالص داخلی است، این از متوسط اروپایی‌ها کمی بالاتر است...

ایکنگرین: در صورتی که وقتی پای سهم درآمد مالیاتی دولت از GDP به میان می‌آید وضع اینچنین نیست. دولت‌های اروپایی درآمد مالیاتی شان به ۴۰ درصد تولید ناخالص می‌رسد، اما برای آمریکا این رقم ۱۹ درصد است. این یعنی که بدون افزایش مالیات‌ها، در موقعیتی نخواهیم بود که بتوانیم بدهی‌هایمان و بهره آنها را بپردازیم. از آنجا که در این کشور نمی‌شود از افزایش مالیات‌ها صحبت کرد، دولت ایالات‌متحده با اعتماد سرمایه‌گذاران قمار می‌کند.

اشپیگل: در محافل سیاسی آمریکا تمایلی برای حل این مشکل هست؟ همین دسامبر گذشته اوباما تخفیف‌های مالیاتی بوش را تا سال ۲۰۱۲ نیز تمدید کرد، با وجودی که تخفیف مالیات برای ابرثروتمندها هیچ توفیری هم به حال رشد اقتصادی نمی‌کند.

ایکنگرین: شما به سوال خودتان جواب دادید. محرک مالیاتی خیلی بی‌تاثیر است، چون حفره‌ای دیگر در بودجه ایجاد می‌کند و ثروتمندان هم تمایلی به خرج کردن پول‌هایی که به این ترتیب پس‌انداز می‌کنند نشان نمی‌دهند، اما دولت باید راهی برای تحریک اقتصاد آمریکا پیدا کند - راهی که بیکاری را کاهش دهد. از آن مهم‌تر این است که اوباما و کنگره برای رسیدگی به مشکل بدهی‌ها در میان مدت چه خواهند کرد. البته دولت و کنگره به جای حل مساله فقط آن را عقب‌تر انداخته‌اند - آن هم سال ۲۰۱۲. باور کنید که امکان ندارد در سال انتخابات بتوان درباره اینطور مسائل حرف زد.

اشپیگل: مردم آمریکا اصلا علاقه‌ای به پس‌انداز کردن دارند؟

ایکنگرین: به زودی می‌فهمیم. اینجا در کالیفرنیا تاریخ انقضای جرایم مالیاتی رو به پایان است و فرماندار جری بروان پیشنهاد تمدیدشان را داده است. درباره‌اش رای‌گیری خواهد شد. کالیفرنیایی‌ها با تصمیمی روبه‌رو هستند که به زودی کل آمریکا با آن روبه‌رو خواهد شد یا اینکه پول بیشتری باید به جیب مالیات دولت برود یا اینکه بودجه دانشگاه‌ها، بنیادهای معلولین و هزینه‌های دفاعی پایین خواهد آمد. فکر می‌کنم تصمیمی که کالیفرنیا می‌گیرد مسیر مابقی جهان را تعیین خواهد کرد. امیدواریم که کار ما باعث بیرون آمدن کشور از بحران بدهی شود.

اشپیگل: بانک مرکزی اروپا و فدرال رزرو آمریکا برای حمایت از کشورها و تحریک اقتصادشان اوراق قرضه دولتی می‌خرند. آیا این واقعا کار خوبی است؟

ایکنگرین: وقتی سیاستمدارها گندبالا می‌آورند، بانک‌های مرکزی مجبور به مداخله هستند. برای بیرون آمدن از رکود دولت یا باید مالیات‌ها را پایین بیاورد یا بیشتر سرمایه‌گذاری کند. وقتی به بن بست سیاسی می‌رسیم بانک‌های مرکزی در عرصه سیاست پولی فعال می‌شوند. نتیجه می‌شود انبساط مقداری. نرخ بهره هم‌اکنون صفر است؛ بنابراین فدرال رزرو راهی ندارد جز تحریک اقتصاد از طریق خرید اوراق قرضه. نظیر همین اتفاق در اروپا دارد می‌افتد. در بحران‌هایی جدی چون این، بانک‌های مرکزی یکباره تبدیل به تنها بازیگران موثر میدان می‌شود. به این ترتیب نواقص سیاست‌ها روشن می‌شود - و مشکلاتی ایجاد می‌کند، زیرا بانک‌ها شروع به فعالیت‌هایی می‌کنند که جزو اختیارات آنها نیست.

اشپیگل: سیاست پول ارزان در زمان زمامداری رییس سابق فدرال رزرو آلن گرین‌اسپن راه را برای بحران مالی گشود، همینطور بود تعهد او به مقررات زدایی از بازارهای مالی. جانشین او بن برنانکی هم بازارها را با سیلاب پول انباشته است. این روزها فدرال رزرو چقدر قابل اطمینان است؟

ایکنگرین: سابقه عملکرد فدرال رزرو طی دهه گذشته بالا پایین داشته است، اگر خیلی مودب بخواهیم بگوییم. در دوره پیش از شروع بحران بانک مرکزی به عنوان قانونگذار واقعا افتضاح عمل کرد. خطرها را نمی‌دید، اما وقتی پای نبرد با بحران پیش آمد، انتخاب‌های درستی کرد و برای اجرای‌شان هم خیلی کوشید.

اشپیگل: چین مالک ۲۰ درصد اوراق قرضه دولتی آمریکا میان کشورهای خارجی است. به نظرتان امکان داد که پکن از قدرت اقتصادی خود برای منافع سیاسی استفاده کند؟

ایکنگرین: هزینه‌اش برای چین خیلی زیاد خواهد بود. میزان اوراق قرضه آمریکایی که چین دارد، حتی در مقیاس با حجم اقتصاد خودش هم خیلی زیاد است. اگر چین بخواهد این همه اوراق را بفروشد قیمت پایین می‌آید و خودش متحمل زیان سنگین می‌شود. تنازع با آمریکا باید واقعا خیلی حساس باشد تا باعث چنین واکنشی از سوی چین شود. اگر تصمیم به فروش گسترده اوراق آمریکایی کنند، احتمالا به دلایل خیلی اقتصادی‌تر خواهد بود: یعنی وحشت از اینکه آمریکا توان مالی‌اش را از دست بدهد.

اشپیگل: پیش‌بینی شما که دوران حیات دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی رو به پایان است واقعا مردم آمریکا را گوش به زنگ کرده است. کدام ارز قرار است جای دلار را بگیرد، یورو یا یوآن؟

ایکنگرین: این خیلی بستگی دارد که از کدام آینده حرف می‌زنیم. چینی‌ها ده سال وقت می‌خواهند تا پول شان را بین‌المللی کنند و به سرمایه‌گذاران نشان دهند که می‌توان روی آن به عنوان جایگزین دلار حساب کرد. یورو هم پیش از آن که بخواهد رقیب دلار باشد باید واقعا چالش‌های سنگینی را پشت سربگذارد، اما فکر می‌کنم خیلی سریع‌تر از چین موفق خواهد شد. پنج سال دیگر احتمالا یورو آماده خواهد بود. در این زمینه خوش‌بین هستم.

اشپیگل: پروفسور خیلی متشکر از وقتی که در اختیارمان گذاشتید.