جواد قربانی آتانی دانشجوی دکترای علوم سیاسی طبق اعلام وزارت خارجه ایران «ژان فرانسوا ژیرو» مدیر کل خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه فرانسه و «کلمنتس فون گوتسه» مدیر کل سیاسی وزارت خارجه آلمان به منظور رایزنی با همتایان و سایر مقامات جمهوری اسلامی ایران، شب گذشته وارد تهران شده‌اند تا در ارتباط با مسائل مورد علاقه دوجانبه و همچنین تحولات منطقه‌ای رایزنی و تبادل نظر داشته باشند. با توجه به اینکه مقرر شده است‌ نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ در ۱۸ ژانویه (۲۸ دی ماه) در سطح معاونان وزرا در شهر ژنو سوئیس با یکدیگر مذاکره کنند و به نظر می‌رسد عمده مسائل مورد بحث در این سفر،‌ مربوط به مذاکرات هسته‌ای باشد، اما چنین سفری را باید فراتر از مقدمه‌چینی صرف برای مذاکرات پیش‌رو ارزیابی کرد.

اهمیت سفر مقامات سیاست خارجی دو کشور مهم اتحادیه اروپا را می‌توان در سه راستا مورد ارزیابی قرار داد:

اول اینکه،‌ با روی کار آمدن دولت یازدهم و سپرده شدن مسوولیت مذاکرات هسته‌ای ایران با ۱+۵ به وزارت خارجه، مسوولان سیاست خارجی ایران به‌طور مستقیم با سیاستمداران ایالات متحده وارد گفت‌وگو و مذاکره دو‌جانبه شدند. مساله‌ای که موجب شد نقش اتحادیه اروپا به‌عنوان واسطه میان دو کشور کمرنگ شود. هرچند اغلب در این مذاکرات دوجانبه کاترین اشتون، به نمایندگی از اتحادیه اروپا، نیز شرکت داشته است، اما پرواضح است که طرفین اصلی مذاکره مقامات ایران و آمریکا بوده‌اند. در واقع پیش از برگزاری هر اجلاسی، مقامات این دو کشور در یک یا چند نوبت با هم دیدار داشته‌اند، طوری که چنین به ذهن متبادر کرده است که رسیدن به توافق نهایی تنها در گرو توافق نظر میان واشنگتن و تهران است. همین مساله نیز سبب شده است تا بقیه اعضای گروه ۱+۵ برای حفظ پرستیژ بین‌المللی خود به تکاپو بیفتند و از جلوه‌گر شدن به‌عنوان ناظر صرف اجتناب کنند. چنانکه در ۲۵ دی ماه نیز قرار است هیات ایران با هیاتی از روسیه دیدار داشته باشد.

مساله دوم، به تحولات منطقه‌ای مربوط می‌شود. دو جبهه جنگ عراق و سوریه موجب شده است که مواضع ایران با غرب و از جمله فرانسه و آلمان دچار پیچیدگی شود. در سوریه این دو کشور و به خصوص فرانسه که جایگاهی تاریخی در سوریه دارد، از مخالفان اسد حمایت و تلاش می‌کنند که با ساقط کردن اسد، وضعیت را منطبق با منافع خود در این کشور تغییر دهند. اما در عین حال در عراق از دولت این کشور حمایت می‌کنند؛ در واقع در سوریه مواضعی ضدسیاست‌های ایران دارند و در عراق موافق با ایران؛ آنچه موجب شده است این دو کشور خواهان نزدیک کردن مواضع ایران به خود شوند. فرانسه و آلمان هنگام برقراری ثبات در سوریه و عراق از شرکای تجاری مهم این دو کشور بوده‌اند و اکنون نه تنها آن منافع به خطر افتاده یا از بین رفته است، بلکه باید هزینه‌ای نسبتا سنگین را نیز جهت تقویت مخالفان سوری و از طرف دیگر دولت عراق و حکومت خودگردان کردستان عراق بپردازند. بنابراین از طرفی تلاش می‌کنند با وارد کردن کنترل شده ایران در مساله عراق، از توان ایران جهت تثبیت اوضاع در این کشور بهره ببرند و از طرف دیگر، با تاکید بر اشتراک منافع در عراق، ایران را به پیشبرد راه‌حلی میانه در سوریه تشویق کنند.

سومین مساله که اهمیت کمتری از دو مساله پیشین برای دو کشور آلمان و فرانسه ندارد، روابط اقتصادی ایران با اتحادیه اروپا و به‌ویژه این دو غول اقتصادی جهان، است. روابط اقتصادی ایران با اتحادیه اروپا از بدو تولد نظام جمهوری اسلامی، همواره تحت‌الشعاع مسائل سیاسی قرار داشته است. بنابراین با اوج و حضیض روابط سیاسی، روابط اقتصادی دو طرف نیز دچار رونق و رکود شده است. اوج رونق و گرمی روابط اقتصادی میان اتحادیه اروپا و ایران مربوط به دوره اصلاحات می‌شود و با آغاز منازعات هسته‌ای ایران این روابط به سرعت رو به سردی گرایید تا اینکه با تحریم ایران به حضیض خود نزدیک شد. تحریم و عدم سرمایه‌گذاری در بسیاری از بخش‌های اقتصادی ایران سبب شده است که نقاط جذابی برای سرمایه‌گذاری اقتصادی در ایران دست‌نخورده باقی بمانند. نقاطی که در سال‌های گذشته رقبایی مانند چین،‌ روسیه و برخی اقتصادهای ضعیف‌تر تلاش کردند به آنها وارد شوند،‌ اما ضعف صنعتی و اقتصادی این کشورها و محدودیت‌های داخلی و خارجی سبب شد که چندان موفق نباشند. در شرایطی که اتحادیه اروپا هنوز نتوانسته است از بحران اقتصادی خارج شود، اقتصاد و بازار ایران می‌تواند جذابیت زیادی برای این اتحادیه داشته باشد. دو کشور آلمان و فرانسه نیز به‌طور سنتی همواره از شرکای مهم و درجه اول اقتصادی ایران بوده‌اند و میل زیادی به بازگرداندن شرایط به سیاق گذشته دارند.

با همه آنچه گفته شد،‌ شرایط سیاست خارجی ایران و فضای روابط بین‌الملل به گونه‌ای است که منافع مشترک، اشتراک نظرها و تمایلات پیش گفته به تنهایی نمی‌توانند چندان موثر باشند. با اینکه طی یک سال و نیم گذشته رفت و آمدها و مذاکرات دیپلماتیک میان طرفین ایرانی و اروپایی افزایش چشمگیری یافته است، اما هنوز بهبود کامل روابط و شرایط به مولفه‌های زیادی وابسته است. از جمله مهم‌ترین‌ این مولفه‌ها نیز وضعیت روابط سیاسی ایران با ایالات متحده است. با وجود اینکه هر دو کشور آلمان و فرانسه تلاش می‌کنند خود را قطب‌هایی قدرتمند و مستقل در عرصه روابط بین‌الملل نشان دهند، اما باید پذیرفت که بخش عمده‌ای از اهداف سیاسی و اقتصادی این دو کشور، در گرو موافقت ایالات متحده است و تا زمانی که واشنگتن چشم خود را به روی روابط اتحادیه اروپا با ایران نبندد نمی‌توان انتظار داشت که اتفاق بزرگی در عرصه این روابط بیفتد. آنچه مسلما در گرو پایان مساله هسته‌ای ایران است. گرچه در ظاهر ایران با گروهی از قدرت‌های جهانی برای پایان دادن به چالش هسته‌ای مذاکره می‌کند، اما با گذشت بیش از یک دهه از آغاز این منازعه، اکنون برای همگان روشن است که تا زمانی که ایران با ایالات متحده به توافق نرسد، پیشرفتی در روند مذاکرات رخ نخواهد داد. بنابراین در این برهه از زمان بهترین حاصلی که می‌توان از چنین دیدارهایی انتظار داشت، در درجه اول تسهیل روند توافق است تا در صورتی که توافقی حاصل شد، در درجه بعدی پیش‌درآمدی باشد برای ترمیم روابط سیاسی و اقتصادی در آینده‌ای که چندان نزدیک به نظر نمی‌رسد.