ناگفته‌های گفتنی

من پیشنهاد کردم به بسیج داخلی در جنبش، اکتفا شود. البته تا یک شب پیش‌تر از آغاز تهاجم علیه عراق، برخی در رهبری جنبش بودند که با من شرط‌بندی می‌کردند که تهاجمی در کار نخواهد بود. بعد یکی از آنها ساعت حدود دو و نیم بامداد، مرا از خواب بیدار کرد - درحالی‌که هنوز خوب به خواب نرفته بودم - تا بگوید که یورش به عراق آغاز شده است. من در این شرط‌بندی برنده شده بودم؛ اما وقتی فهم آنها از امور در این اندازه بود، چگونه می‌توانستیم موضعی سیاسی و به هم پیوسته درباره تحولات مطرح کنیم. مساله مهم‌تر و بزرگ‌تر، پس از کنفرانس مادرید پیش آمد. من نمی‌توانستم بپذیرم که سیاست دوگانه‌ای در این زمینه، داشته باشیم و از یکسو کنفرانس را محکوم کنیم و از سوی دیگر از برخی شرکت‌کنندگان در آن، تجلیل کنیم.

فصل چهارم: خارج از گود و در میانه میدان!

 بازه زمانی بین پایان دهه ۸۰ (۸۸-۸۷)، تا پایان دهه ۹۰ قرن بیستم، سرشار از رویدادهای بزرگ و قابل‌توجه است. در این دوره، منظومه سوسیالیستی فروپاشید، اتحاد شوروی تجزیه شد و عراق پس از یورش به کویت ویران شد. سپس نوبت به برگزاری کنفرانس مادرید رسید که همچون تاجی بر سر نتایج رویداد‌های منطقه‌ای و بین‌المللی پیش‌گفته بود. در سطح فلسطینی تحولات هم، انتفاضه نخست (۱۹۹۳-۱۹۸۷)، رویداد برجسته پیش از قرارداد اوسلو است. در اسرائیل نیز ترور اسحاق رابین روی داد که نماد بازتاب‌دهنده بحران‌هایی در عمق جامعه و حکومت صهیونیستی بود. سپس شکست اسرائیل در لبنان از راه رسید تا بحران در اجرای طرح صهیونیستی را نمایان‌تر سازد. همه اینها با رویداد شخصی در زندگی شما همزمان شد که ترک فعالیت در سازمان‌های فلسطینی بود. به این‌سان شما به تجربه ربع‌قرن مبارزه خود در درون جنبش فتح و نهادهای سازمان آزادی‌بخش فلسطین پایان دادید؛ مرحله‌ای پرآشوب و سرشار از تحولات مختلف. بررسی این دوره را از چه نقطه‌ای آغاز کنیم؟ آقای دکتر الیاس شوفانی، اگر موافق باشید، از همان نقطه‌ای آغاز کنیم که نشست پیشین ما پایان یافت. به دیگر سخن، اگر اجازه دهید از تجربه شخصی شما آغاز کنیم. اجازه دهید به‌صراحت از شما بپرسم که تجربه خود را در جنبش فتح و نهادهای سازمان آزادی‌بخش فلسطین چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کجا‌ها مسیر درستی را طی کردید و در چه مواردی به خطا رفتید؟

تجربه من در جنبش فتح و همچنین سازمان آزادی‌بخش فلسطین، بسیار پربار، اما در مقایسه با دستاوردهای آن پرهزینه بود. منظورم این است که نتایجی که از فعالیت‌های خود به دست آوردم، در اندازه تلاشی که انجام دادم، نبود. کوشش بسیاری در زمینه‌های مختلف انجام دادم، اما آنچه از این تلاش‌ها می‌خواستم، برآورده نشد. علل عدم‌موفقیت هم متفاوت و برخی شخصی و برخی دیگر، موضوعی و در پیوند با واقعیت‌های بیرونی است. در هر حال به تاکید می‌گویم، به هیچ روی از مجموعه آنچه انجام دادم، متاسف نیستم. چون اگرچه در موارد کاری مشخص و در جزئیات امور، به‌ناچار اشتباه‌هایی داشته‌ام؛ اما در گرایش کلی و به‌ویژه در پیوند با نقاط عطف اصلی زندگی خود، با قطعیت بر آن هستم که راه درست را رفته‌ام. در پیوند با موضوع تجربه شخصی، بر این باورم که با توجه به توانایی‌‌‌های علمی و دانشگاهی، چه در حوزه تخصصی و آکادمیک خود و چه در کار آزاد، نمی‌توانستم از چنین تجربه‌ای برخوردار شوم.

jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com

p04 (3) copy