آینده کسب‌و‌کار در کشور آمریکا

تازه‌ترین سرمقاله اکونومیست به رابطه دولت و کسب‌و‌کار در آمریکا اختصاص یافت

کاپیتالیسم در بند

اوباما در تلاش خود برای اصلاح کاپیتالیسم نباید تحرک اقتصاد آمریکا را به بند کشد

شادی آذری

این روزها دفاع از کاپیتالیسم تلاشی بی‌مزد و مواجب است. وام‌دهی‌های بی‌پروای موسسات مالی آمریکایی بحرانی آفرید که جهان را به بدترین رکود از دهه ۳۰ میلادی تاکنون مبتلا ساخت. حکایت‌های طمع و اختلاس در سال‌های رونق کم نبودند.

نکته ظریف تعجب‌برانگیز این‌که اگرچه آمریکایی‌ها هنوز ترجیح می‌دهند دولت ایالت‌هایشان محلی باشد، اما این روزها با فعالیت دولت فدرال مخالفت کمتری دارند. چنین شرایطی بود که کمک کرد تا باراک اوباما در نوامبر گذشته پا به کاخ سفید گذارد و حزب دموکرات او در هر دو مجلس کنگره به اکثریت دست یابد. همانطور که رام امانوئل، رییس کارکنان ریاست‌جمهوری آمریکا می‌گوید باراک اوباما نمی‌خواهد این بحران را هدر دهد. وی قصد دارد از این بحران استفاده کند و نقشی بزرگ‌تر برای دولت در اقتصاد، آموزش، بهداشت‌ و‌ درمان، بانکداری و انرژی ایجاد کند.

اما او و کنگره آمریکا در خطر زیاده‌روی قراردارند. آمریکا شکست بخش مالی را تجربه کرده است نه شکست کاپیتالیسم را. اقتصاد آمریکا در ابعاد وسیع آن همچون ظرف کشت باکتری همچنان آبستن ویرانگری‌های خلاقانه است. حتی در دوران رونق اقتصادی ۱۵درصد از مشاغل آمریکایی هر ساله نابود می‌شدند و جای آن‌ها را شرکت‌های نوپا و کسب‌و‌کارهای گسترش یافته گرفته‌اند. این پویایی این روز‌ها بسیار مشهود است چون در سخت‌ترین شرایط اقتصادی کسب‌و‌کارهای بیشتری به فعالیت تشویق شده‌اند. این تحرک اقتصادی زمانی مشهودتر می‌شود که دریابیم در کنار زیان نمادهایی از استقبال مصرف‌کنندگان چون شرکت‌های استارباکس و نیمان مارکوس، شرکت‌هایی چون برگر‌کینگ و وال‌مارت به سود خوبی دست یافتند. آمریکایی‌ها در ایجاد فرصت‌ها از مصیبت‌ها استادند.

اقتصاد آمریکا به این دلیل تحرک و پویایی دارد که مردم این کشور آن را این‌گونه می‌خواهند، حتی در شرایط کنونی. نظرسنجی جدیدی که روز ۲۱ ماه مه منتشر شد حکایت از آن داشت که ۷۶درصد مردم آمریکا معتقدند قدرت آمریکا «تا حدود زیادی بستگی به موفقیت کسب‌و‌کار آمریکایی دارد» و ۹۰درصد مردم آمریکا تصدیق کردند که «با کار سخت می‌توان به ثروت دست یافت». این دو عقیده طی دو دهه گذشته کمی تغییر یافته‌اند و به سمتی سوق داده شده‌اند که سیاست‌‌های دولت آمریکا را به جایی می‌برند که بر اساس اعلام بانک جهانی آمریکا به‌طور پیاپی یکی از بهترین مکان‌های جهان برای کسب‌و‌کار شناخته می‌شود.

اعضای تیم اوباما بر این باورند که قوانین سخت‌تر برای کسب‌وکارها لازم است تا خشم رای‌دهندگان را فرونشاند چون در غیر این صورت آنان در صدد انتقام برخواهند آمد. اما واقعیت این است که آنان بیش از آنکه از شورش‌ها جلوگیری کنند زمینه آن را فراهم می‌آورند.

در دسامبر گذشته فدرال رزرو قوانین جدید سخت‌گیرانه‌ای را برای کارت‌های اعتباری به تصویب رساند. کنگره اعلام کرد که این قوانین کافی نیست و قوانین خود را به تصویب رساند که زودتر به اجرا در می‌آید و حتی سخت‌گیرانه‌تر است.

وضعیت رویکرد به مسائل انرژی وخیم‌تر است. بر اساس لایحه جدید انتشار گاز کربن که اکنون در کنگره مورد بررسی است، ۸۵درصد از مجوزهای با ارزش برای جمع‌آوری دی‌اکسید کربن که باید به مزایده گذاشته می‌شدند مجانی واگذار می‌شوند. این اقدام امکان مداخله زیاد دولت و زمینه جدیدی برای لابی‌گری را فراهم می‌آورد.اشتباهاتی از این دست که تعدادشان رو به فزونی است اهمیت دارند چون با توجه به فن سخن‌پردازی اوباما برگرداندن جهت این اقدامات در آینده بسیار دشوار خواهد شد. دولت فدرال موسسات فانی‌می و فردی‌مک، دو آژانس بزرگ تسهیلات مسکن را برای افزایش مالکیت مسکن ایجاد کرد اما مدت‌ها پس از آنکه این هدف محقق شد لابی بخش مسکن همه تلاش‌های پیشین را نقش بر آب کرد. تنها کمک‌های مالیات‌دهندگان بود که از فروپاشی این دو موسسه جلوگیری کرد.

کاپیتالیسم بازار آزاد آمریکا همیشه الگویی برای سایر کشورهای جهان بوده است. اوباما باید به هر حال نقایص آن را رفع سازد، اما نباید پویایی و تحرکش را از آن بگیرد.