اتحاد جماهیر پوتین شرح عکس: ماری لوپن رهبر راست‌گراها در مسکو

گروه جهان: جنگ در اوکراین که روسیه را به رقابت علیه غرب واداشت، با تانک و تسلیحات نظامی و سرباز نیست. به گفته مقام‌های اروپایی و آمریکایی، روسیه در رقابت با غرب به ابزارهای دیگری غیر از سلاح روی آورده است: پول، ایدئولوژی و پلیتیک. زمانی که اوباما و متحدان اروپایی‌اش می‌کوشند تا مداخله نظامی روسیه را در مرزهایش مهار کنند اما غربی‌ها در داخل کشور خود با چیزی دست و پنجه نرم می‌کنند که تصور آن را هم نمی‌کردند. آن «موضوع» چیست؟ تلاش هماهنگ مسکو برای افزایش نفوذ اقتصادی‌اش، تامین مالی احزاب سیاسی اروپایی و گسترش آلترناتیوهای مربوط به درگیری. در واقع، روس‌ها بازی را به داخل اروپا منتقل کرده‌اند تا اهداف خود را پیش ببرند.

هدف کرملین همانا کاشت بذر نفاق، دامن زدن به بی‌ثباتی در اتحادیه اروپا و احتمالا گسست در آن چیزی است که یک اجماع نسبتا متحد- هر چند شکننده- علیه تهاجم روسیه نامیده می‌شود. اگر روسیه بتواند حتی یک کشور اروپایی را به مدار خود بکشد؛ در تئوری می‌تواند مانع وضع تحریم‌های جدیدی شود که تا آخر ماه جاری به پایان می‌رسد. به تعبیر دیگر می‌تواند اجماع اروپا برای تحریم‌های جدید را بشکند. رئیس‌جمهوری اوباما روز یکشنبه در حالی به آلمان رفت و در اجلاس گروه ۷ شرکت کرد که سال گذشته روسیه را از این گروه به دلیل حمله به اوکراین بیرون راندند. یکی از اهداف اوباما در این سفر همانا تلاش برای ایجاد هماهنگی در اروپا برای اتخاذ رویکرد سخت‌تر در قبال روسیه بود؛ چرا که آتش خشونت و درگیری بار دیگر در شرق اوکراین- با وجود آتش‌بس متزلزل- مشتعل شده است. اندکی پیش از آغاز سفر اوباما، مقام‌های آمریکایی و اروپایی از سرسختی پوتین به شدت ابراز نگرانی کرده و تلاش می‌کردند تا اتحاد در غرب را پا بر جا نگه دارند.

جو بایدن، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا، ماه گذشته در سخنرانی‌ای در موسسه بروکینگز اعلام کرد که «کرملین با زدن خود به در و دیوار قفس می‌کوشد تا احزاب سیاسی اروپایی را بخرد و با آنها همکاری کند. او تلاش دارد تا احزاب ضد سیستمی چپ و راست را در تمام اروپا تامین مالی کند. پرزیدنت پوتین این را ابزار مناسبی برای عرض اندام می‌داند تا بتواند در بدنه نهادهای سیاسی اروپا شکاف ایجاد کرده و از آن بهره‌برداری کند.» این نتیجه‌گیری است که دولت بریتانیا هم با آن موافق است. فیلیپ هاموند، وزیر خارجه انگلیس در هفته گذشته گفت: «درباره مساله پول‌های روسیه، بله، البته ما نگران آن چیزی هستیم که استراتژی کرملین برای خرابکاری نامیده می‌شود.» اینکه آیا این استراتژی کارگر افتد؛ باید منتظر ماند و دید.

مقام‌های اروپایی و آمریکایی می‌گویند از وضع دوباره تحریم علیه روسیه در ۲۵ و ۲۶ ژوئن در بروکسل اطمینان خاطر دارند. آلمان می‌گوید تحریم‌ها تا ژانویه سال بعد تمدید شود؛ اما کشورهای کوچکتر میل به سرپیچی از برلین دارند. کشورهای کوچک معتقدند که تاب ایستادگی در برابر خشم مسکو را ندارند. اما در عین حال هیچ اشتیاقی برای افزودن بر شدت تحریم‌ها وجود ندارد؛ چنانکه مقام‌های آمریکایی چنین می‌پسندند. تلاش روسیه برای نفوذ در غرب اشکال مختلفی دارد. روسیه به‌طور سنتی از جایگاه خود به‌عنوان تامین‌کننده انرژی برای تاثیرگذاری بر خریداران اروپایی استفاده کرده است. این کشور همچنان می‌کوشد کشورهای اروپای جنوبی مانند یونان را تحت‌فشار قرار دهد تا از یک پروژه خط لوله گاز طبیعی با وعده مزایای اقتصادی حمایت کند.

به گزارش نیویورک‌تایمز، اولیگارش‌های روس سال‌ها است بخش زیادی از پول‌های خود را در بانک‌های قبرس نگه داشته‌اند، چرا که این کشور کوچک همچون پایگاهی مالی برای مسکو عمل می‌کند. چندین سال است که روسیه هزینه آگهی‌های تبلیغی دولتی در روزنامه‌ها و وب سایت‌ها را در ۲۶ کشور پرداخته است (مانند نیویورک تایمز).به تازگی، این کشور پیشنهاد داده که شبکه تلویزیون بین‌المللی خود (RT) را توسعه دهد؛ شبکه‌ای که به انگلیسی و سه زبان دیگر خبر پخش کرده و سرخوشانه به نقاط ضعف کشورهای غربی مانند فرانسه و آلمان اشاره می‌کند. مقام‌های اروپایی و آمریکایی، کرملین را متهم کرده‌اند که از جنبش‌های سبز در اروپا برای دامن‌زدن به تظاهرات حمایت کرده و در منطقه‌ای در سن‌پترزبورگ، از توئیتر برای پراکندن داستان‌های دروغ در مورد نشت مواد شیمیایی یا گسترش ابولا در غرب استفاده می‌کند. نیویورک تایمز می‌نویسد از مدت‌ها پیش از تحولات اوکرین، پول ابزاری در دست پوتین بود تا بدان وسیله تحولات در غرب را شکل دهد. پس از کناره‌گیری صدر اعظم، گرهارد شرودر در آلمان، به وی جایگاهی اختصاصی در شرکت گازپروم - غول انرژی روسیه- داده شد. این پیشنهاد به جورج بوش و «دونالد. اس. ایوانز»، دوست نزدیک و وزیر سابق تجارت آمریکا هم داده شد اما آنها رد کردند. با این حال، پوتین از پا ننشست. او کوشیده تا جای پایی در یونان، مجارستان، جمهوری چک و حتی ایتالیا و فرانسه بیابد. او نه‌تنها به‌طور سنتی می‌کوشد تا با چپگرایانی که از جنگ سرد به این سو با مسکو رابطه دوستانه‌ای داشتند، متحد شود، بلکه تلاش دارد تا وجه‌مشترکی هم با نیروهای راست بیابد؛ نیروهایی که علیه اتحادیه اروپا دست به طغیان زده و در حملات پوتین نسبت به آنچه که افول اخلاقی در غرب نامیده می‌شود، همدردی می‌کنند.

بارزترین نمونه «جبهه ملی» در فرانسه است که در دوره رهبری مارین لوپن اذعان کرده که ۷/ ۱۱ میلیون دلار وام از بانک روسی- چکی در مسکو دریافت کرده است. اگرچه گفته می‌شود این پول بخشی از ۵۰ میلیون دلاری است که قرار است برای حضور در انتخابات ۲۰۱۷ به او داده شود اما لوپن چنین مساله‌ای را انکار کرده است.«حزب آزادی» در اتریش که راست‌گراست هرگونه وابستگی به روسیه را تکذیب کرده؛ این خبر از سوی رقیب این حزب یعنی «حزب سوسیال دموکرات» که چپ‌گراست، اعلام شد. این خبر پس از آن اعلام شد که «هاینز کریستین استراچ» رهبرحزب آزادی تصویری از خود و سایر رهبران حزبی در کنفرانسی در مسکو منتشر کرد. او در این کنفرانس خواستار پایان دادن به تحریم‌های روسیه شده بود.

روزنامه آلمانی بیلد گزارش داد که حزب ضد اروپایی «آلترناتیو برای آلمان» از فروش ارزان طلا به روسیه نفع برده اما این حزب منکر آن است. همچنین تحقیقاتی از برخی اعضای حزب راست افراطی «جوبیک» در مجارستان در جریان است که گفته می‌شود روابطی مالی با روسیه دارند. اتهامات مشابهی هم در بلغارستان و در رابطه با «حزب حمله» که راست افراطی است، وجود دارد. در اسلواکی هم «حزب مردم» و در دولت‌های بالکان هم احزاب هوادار روسیه این گونه هستند. از سوی دیگر، احزاب راست افراطی که متحد مسکو هستند علیه قطعنامه‌های انتقادی اروپا در مورد روسیه رای می‌دهند. این گروه‌ها ناظرانی به همه‌پرسی‌ها و انتخابات در مناطق جدایی‌طلب اوکراین مثل کریمه و دونتسک می‌فرستند و در کنار اینها برخی اعضای احزاب چپ افراطی مانند «دای لینک» در آلمان و «کی.کی.ای» در یونان هم حضور می‌یابند.

موسسه « The Political Capital Institute»، سازمانی تحقیقاتی در بوداپست، که برای اولین بار منافع روسیه در اروپای شرقی را در میان احزاب راست افراطی در سال ۲۰۰۹ مستند کرد، در ماه مارس گزارش کرد که منافع مسکو اکنون به کشورهای اروپای غربی هم سرایت کرده است. این مستند حدود ۱۵ حزب راست افراطی اروپایی را که «متعهد» به روسیه هستند، فهرست کرده است. این موسسه می‌نویسد بر خلاف برخی برداشت‌ها که این وابستگی‌ها را عموما «مالی» می‌دانند اما حقیقت این است که وابستگی سازمانی و کاری هم هست. این موسسه می‌افزاید: «بحث نفوذ نرم روسیه در میان راست افراطی پدیده‌ای است که اکنون در تمام اروپا دیده می‌شود و خطری است برای انسجام یورو- آتلانتیکی.» فیونا هیل، افسر اطلاعاتی سابق روسیه که اکنون محقق مرکز بروکینگز است می‌گوید به استثنای حزب خانم لوپن در فرانسه، اظهارات در مورد تامین مالی احزاب اروپایی از سوی روسیه بیش از آنکه مبتنی بر حقیقت باشد مبتنی بر حدس و گمان است. او می‌پرسد: «مساله این است که چقدر شواهد جدی در این باره وجود دارد. البته ممکن است به نفع روس‌ها باشد که به شایعات دامن بزنند و به این صورت نفوذ خود را زیاد جلوه دهند اما می‌توان میزانی از نفوذ را برای این کشور قائل شد.»