سند چشم‌انداز؛ چراغ راه است یا نیست؟

دکترسید احمد میرمطهری

در کوتاه‌ترین بیان، هر کشوری به اهدافی معین و مشخص نیاز دارد تا بتوانند دنیای بهتری برای ملت خود بسازد که این‌گونه از اهداف را چشم‌انداز می‌نامند. اگر چشم‌اندازی اقناع‌کننده برای آینده‌ای بهتر در پیش‌رو نباشد، مشکلات بزرگ اقتصادی و اجتماعی بروز خواهد کرد.

وقتی دستور کار بزرگی پیش رو نیست، هر فردی می‌کوشد که دستور کار جزئی و کوچک خود را به محیط پیرامون تحمیل کند تا قدرت‌، ثروت یا درآمد خود را افزایش دهد. وقتی هیچ آرزو و آرمان اقتصادی منطبق با برنامه ترسیم نشده باشد تا امکان تغییر و نوسازی ساختار را ایجاد کند، نابرابری‌ها افزایش می‌یابد و عدالت کمرنگ می‌شود و رفاه دست نیافتنی می‌شود. فقر به مفهوم بنیادی آن، توسعه می‌یابد و توزیع نامتقارن درآمد‌ها، پیامد‌های مخاطره‌آمیزی را برای‌ زندگی و حیات اجتماعی ترسیم می‌کند.

با این مقدمه باید اشاره کرد که در مصوبه سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور، مجموعه‌ای از آرمان‌های ملی ترسیم شده است که منافاتی با هیچ یک از دیدگاه‌های مختلف سیاسی و مکتب‌های فکری اقتصادی و ملی ندارد. به عنوان نمونه، تحقق رشد مستمر پر شتاب اقتصادی به میزان ۸ درصد همراه با توسعه سرمایه‌گذاری‌، ثبات اقتصاد کلان‌، بهبود فضای کسب‌وکار، بهبود میزان درجه آزادی و باز بودن اقتصاد کلان‌، ایجاد آرامش سیاسی و اجتماعی در محیط داخلی و تعامل سازنده با محیط خارجی‌، حمایت سیاسی و قضایی از حقوق مالکیت و تولید ثروت قانونی و بسیاری از هدف‌های دلگرم‌کننده که بعضا اجرا نشده است. نمی‌توان گفت آرزو‌های مندرج در سند چشم‌انداز بلندپروازانه است یا دست نیافتنی است؛ چون بسیاری از این اهداف بیان شده‌، حداقل‌هایی برای توسعه اقتصادی و ارتقای کارآمدی اقتصاد ملی است.

به راستی سند چشم‌انداز با اندیشه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که در آن تصریح شده، چرا چراغ راه نیست ؟ آیا برنامه‌های پنج ساله توسعه از جمله برنامه قطعی پنجم و سیاست‌های اقتصادی که دولت در ماه‌های اخیر اعلام کرده، ارتباط کمی‌ و کیفی خود را با این سند حفظ کرده است؟ آیا مجلس شورای اسلامی ‌پاسدار تحقق اهداف سند در طول دوره زمانی برنامه فعلی هست یا نه؟ آیا این وظیفه را در قبال برنامه چهارم عمل کرده است یا اینکه سند چشم‌انداز فقط مصوبه‌ای برای اجرا نکردن است؟