سیدکمال سیدعلی معاون سابق بانک مرکزی رکود به یک معنا یعنی رویگردانی سرمایه‌داران از سرمایه‌گذاری در رشته‌های مولد به‌ویژه در صنعت. سرمایه‌گذاری در تولید مستلزم وجود ثبات اقتصادی و سیاسی، ریسک پایین و جذابیت تولید است. تصمیمات بسیار عظیم خلق‌الساعه (مانند مسکن مهر و یارانه ماهانه نقدی) سرمایه‌گذار را که ذاتا محتاط است، نگران می‌کند. سوق ناگهانی منابع هنگفت به پروژه‌های زودبازده (که بدون بازده، منابع را تلف کرد) و تصمیمات مشابه، هر کدام برای سال‌ها، اثر منفی خود را در جامعه به ویژه در جهت دادن به منابع بانکی و افزودن به بدهی‌های دولت بر جای می‌گذارند و رها شدن از عوارض چنین تصمیماتی، زمان‌های طولانی را می‌طلبد. برای نجات اقتصاد از رکود باید اعتماد را به سرمایه‌داران برگرداند. لازم نیست کاری بکنیم، کافی است برخی کارها را انجام ندهیم. هر کار بزرگ سرمایه‌سوزی که انجام شده، پوپولیستی بوده است. سرمایه هرگز فریب شعار را نمی‌خورد. سرمایه امنیت، ثبات و سودآوری می‌خواهد. البته ریسک‌های حساب شده را که بتوان محاسبه کرد، می‌پذیرد ولی حرکات ناگهانی، سرمایه را فراری می‌دهد. حال سوال این است که سرمایه‌های فراری از تولید به کجا می‌روند؟ در جواب باید گفت که به رشته‌های غیرمولد، به‌ویژه تجارت و خدمات سوق پیدا می‌کند. با سرازیر شدن سرمایه‌ها به تجارت و خدمات این رشته‌ها رونق می‌گیرد و تسهیلات بانکی هم به این سمت می‌چرخد. چرخ تولید دیگر نمی‌چرخد و تجارت، کمبود تولید را با واردات پرمی‌کند و اعتبارات تولیدی قبلی به معوقه‌ها می‌پیوندند. تجارت سودآورتر می‌شود، ارز به گرانی میل می‌کند، تورم افزون‌تر می‌شود، نرخ بهره بالاتر می‌رود. بازرگانی خارجی و داخلی حالا دیگر کار تولید را هم عهده‌دار می‌شوند، یعنی تولید تعطیل و ورود تولیدات کشورهای دیگر رونق می‌گیرد. باید دید آیا تدابیر دولت برای خروج از رکود می‌تواند ثبات اقتصادی، سیاسی و قوانین و مقررات را همراه با کنترل ریسک‌های حاکم بر سرمایه‌گذاری در جامعه حاکم شده و به تولید جذابیت ببخشد؟ جذابیتی که به‌طور ملموس، سرمایه‌گذاری در تولید را شیرین‌تر از سرمایه‌گذاری در سوداگری (از جمله سوداگری ارز، طلا و مسکن) کند.