واکاوی جایگاه سایه در فرهنگ ایران

دختر هوشنگ ابتهاج انتظار خود را از حفظ و نگهداری آرامگاه «سایه» بیان کرد و گفت که همگی باید بدون انتظار داشتن از دیگری برای حفظ این یادگارهای باارزش فرهنگی کوشا باشیم. یلدا ابتهاج با اشاره به پیشینه‌ شعری پدرش، به چند خصوصیت زیستی سایه و پرتو محبوبیت او در نزد خاص و عام پرداخت. او همچنین با موظف دانستن وارثان این بزرگان در بررسی تاثیرگذاری آثار آنان بر جامعه، یکی از عوامل تاثیرپذیری عموم مخاطبان از سایه را در حفظ رابطه‌ سایه با مردم و نزدیک بودنش با مردم دانست. یلدا ابتهاج افزود: همان‌طور که سایه به جوانان اهمیت و در پذیرفتن آنان شفقت به خرج می‌داد، نهادهای فرهنگی هم فرصت دیده شدن جوانان و از بین بردن تفاوت نسلی را مورد توجه قرار دهند. یلدا ابتهاج متذکر شد که هر دو نسل به یکدیگر احتیاج دارند، چراکه به ‌قول سایه: «دست تو با دست من دستان شود...». او این ویژگی ابتهاج را دلیل محبوبیتش نزد نسل‌های مختلف بیان کرد.

در ادامه‌ برنامه، کامیار عابدی درباره جایگاه شعر و شاعری امیرهوشنگ ابتهاج سخنرانی کرد. این نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی برای شروع، به شرح کوتاهی از تاریخ ادبیات بومی گیلان پرداخت و روند پیشرفت و برجسته شدن شعر گیلان را همراه با آثار و چهره‌های شاخص و فعال در این حوزه مورد بررسی قرار داد و در این میان به نقش عبدالعلی طاعتی که به شناساندن و انتشار اولین اثر سایه اهتمام ورزید، اشاره کرد. او از امیرهوشنگ ابتهاج و گلچین گیلانی به عنوان مهم‌ترین شاعران دوره‌ پهلوی اول و دوم نام برد. کامیار عابدی در ادامه‌ سخنان خود چهار دوره‌ شعری سایه را مدنظر قرار داد؛ او دوره‌ اول را بین سال‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ عنوان کرد و گفت با مجموعه‌ «سراب» به اشعار نوگرای اعتدالی مکتب سخن نزدیک است.

او یادآور شد: شعر سایه به شعر نیما نزدیک است، اما بیشتر به لحاظ محتوا که با بیان صریح سیاسی و اجتماعی همراه بوده و از نظر فرم و زبان با اشعار توللی و دوست نزدیکش نادر نادرپور و مشیری قرابت بیشتری دارد. و نیز دلبستگی‌اش به غزل موجب برقراری ارتباط سه گروه شعری از مخاطبان ابتهاج با آثار وی می‌شود. دوره‌ دوم از نظر کامیار عابدی دوره‌ مربوط به دهه‌ ۴۰ است که دوره‌ سکوت یا تامل ابتهاج گفته می‌شود. او در این دوره از شعر نو کمی دور و به غزل نزدیک شده و مفاهیم و روابط غزل کهن در زبان فارسی را برای تحقق آرمان‌های اجتماعی به کار می‌گیرد. او افزود: در دوره‌ سوم که بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰ قرار دارد، سایه غزل را به سمت بیان سیاسی و اجتماعی‌اش برده و با بیان حالات روحی و تجربیات شخصی خود همراه می‌کند. گرچه در این سال‌ها بر شمار غزل‌های سایه افزوده می‌شود اما این غزلیات تفاوت ماهوی با غزل‌های دوره‌ اولیه‌ وی دارند.

عابدی به شعر تاسیان یا ارغوان سایه که پتانسیل موسیقیایی بالایی دارد اشاره کرد و به ارتباط موسیقی و شعر در این دوره شعری سایه اشاره کرد و آن را دلیل محکمی برای گسترش مخاطبان شعر سایه دانست‌. او علاوه بر این نکات، نکته دیگری را زمینه‌ساز وسعت مخاطبان سایه دانست: تمرکز فکری سایه بر حافظ چه به لحاظ درونی و چه پژوهش‌های بیرونی. عابدی این دوره‌ شعری را دوره‌ دوگانه‌ سپید/ غزل نامید و گفت مخاطبان شعر، بین این دو قالب شعری قرار دارند و اشعار ابتهاج می‌تواند مخاطبان قالب شعری غزل را نیز پوشش دهد. دوره‌ بعدی که کامیار عابدی از آن یاد کرد از سال ۱۳۸۰ تا حال حاضر را در بر می‌گیرد. از نظر او، نکته‌ دیگری که در برجسته شدن این شاعر و نیرومندتر شدن شهرتش موثر است، نوستالژیک بودن اشعارش و نیز نوستالژیک بودن چهره‌ سیاسی‌اش است. این منتقد گفت: ابتهاج جزو معدود بازماندگان دوره‌ اوج شعر بود و تاریخ زنده شعر فارسی محسوب می‌شد.

کامیار عابدی در پایان سخنرانی‌اش بعد از این چهار صورت‌بندی‌ که از مخاطبان ابتهاج به دست داد به جنبه‌های فردی سایه نیز اشاراتی داشت. او دلایل دیگر شهرت‌ سایه را گزیده‌گویی، تسلط بر فن شعر و زبان فارسی و انتخاب سبک معیار و شاعر مخاطبان بودن دانست و در آخر به نقدهایی از طرف نوگرایان ادبی بر آثار سایه اشاره کرد. در این مراسم علی جهاندار، استاد موسیقی سنتی، از وجه اشتراک بین کلام حافظ و سعدی و سایه حرف زد و گفت سایه مانند سعدی به سوژه‌ها نزدیک می‌شود و مانند حافظ برای قلوب عاشق حرف‌های بسیار دارد. او انتخاب درست و راه دقیقی را که نتیجه‌ شمّ خود سایه است دلیل موفقیت و تفاوت او با سایر شاعران هم‌عصرش دانست. جهاندار سپس قطعه‌ای را برای حاضران خواند.