علی اصغر حداد

مترجم

اگر قرار است اثری که قبلا به قلم مترجمی ترجمه شده، دوباره ترجمه شود، حتما باید ترجمه بهتری باشد وگرنه این کار بیهوده و عبث است.

به‌طور کلی از نظر اخلاقی درست نیست اثری که قبلا به قلم مترجمی به درستی ترجمه شده، دوباره ترجمه شود؛ با این حال متاسفانه مرجعی هم که بتواند از این اقدام جلوگیری کند وجود ندارد. بارها دیده‌ام افرادی سراغ برخی از آثار معروفی که ترجمه نشده بودند، مثل آثار سارتر، کامو و... رفته‌اند اما نتوانسته‌اند از عهده کار برآیند. بسیاری از آنها کارهای هرمان هسه، توماس مان و... را در دست گرفته‌اند و ترجمه و منتشر کرده‌اند که الان وقتی به آنها نگاه می‌کنم می‌بینم بسیار ناشیانه و بد ترجمه شده‌اند. بیشتر مترجمان این آثار اولین اصول ترجمه را نمی‌دانند؛ نه آلمانی را خوب بلدند و نه انگلیسی و نه حتی فارسی را! این قبیل کارها قطعا به بازار کتاب ضربه می‌زند که کمترین آن پایین آوردن سلیقه خواننده است؛ ضمن اینکه این‌گونه ترجمه‌ها در نهایت فروش چندانی هم نخواهند داشت.

من به شخصه تا به حال کمتر ترجمه مجددی دیده‌ام که از ترجمه‌های خوب گذشته بهتر باشد و به‌نظرم مترجمانی که نامی دارند، اگر به سراغ این آثار بروند آبروی خود را می‌برند. مثلا از «رنج‌های ورتر» گوته چهار ترجمه وجود دارد و اولین‌بار ۷۰ سال قبل توسط نصرالله فلسفی ترجمه و منتشر شده است. بقیه ترجمه‌های این اثر خوب نیست. تنها گیر ترجمه‌های خوب این است که امثال آقای فلسفی در ترجمه خیلی امین نبودند و مقداری سلیقه خودشان را در ترجمه کتاب دخالت می‌دادند.

البته در برخی از موارد می‌توان به سراغ ترجمه مجدد آثار پیش‌تر ترجمه‌شده رفت. مثلا آثاری که محمد قاضی ترجمه کرده است بسیار عالی‌اند، اما ممکن است امروز به هر دلیلی تجدید چاپ نشوند و در بازار نباشند. به نظرم با این شرایط این کتاب‌ها می‌توانند ترجمه مجدد شوند به شرطی‌که کسی آنها را ترجمه کند که خودش در سطح قاضی باشد و ترجمه‌هایش همپای ترجمه‌های او؛ ولی اگر قرار است ترجمه‌ها پایین‌تر از کار آقای قاضی باشند، کار وحشتناک می‌شود؛ ضمن اینکه الان مترجمی در حد قاضی نداریم.