سوگیری در برابر سرمایه‌گذاری

مترجم: زهره همتیان

شرکت‌ها باید به منظور بهبود عملکرد خود سرمایه‌گذاری کنند و شرایط را برای رشد فراهم کنند. اما این کار را نمی‌کنند. یک بررسی در مورد مدیران نشان می‌دهد سوگیری رفتاری، بسیار اشتباه است. امروزه یکی از معماهای اقتصاد بی‌رونق جهان این است که چرا شرکت‌ها بیشتر سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. مطمئنا آنها دلایل خوبی دارند: خزانه شرکت پر است، نرخ بهره پایین است و اقتصاد ضعیف به ناچار سازش می‌کند. اما به نظر می‌رسد بسیاری از شرکت‌ها پا پس کشیده‌اند.

بی‌شک شماری از عوامل، از بی‌ثباتی شدید بازار گرفته تا ترس از رکود مضاعف و عدم اطمینان در خصوص سیاست اقتصادی در این امر دخیل هستند. با این حال، یکی از عواملی که ممکن است مورد توجه قرار نگیرد، نقش قدرتمند سوگیری‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری است. نقشی که در بررسی جهانی اخیر McKinsey، خود را آشکار کرده است. سوگیری (bias) یعنی تمایل به طرفداری از یک نظریه یا قضیه بدون بررسی درستی یا نادرستی آن به طوری که غالبا به‌طور ناآگاهانه در داوری شخص اثر می‌گذارد.

بررسی‌ها نشان داد اکثر مدیران معتقدند که شرکت‌هایشان بسیار خساست به خرج می‌دهد مخصوصا برای مواردی که بلافاصله نیاز به سرمایه‌گذاری دارند و در طولانی‌مدت روی آنها سرمایه‌گذاری نشده است. در واقع، حدود دو سوم پاسخگویان گفتند که شرکت آنها در توسعه محصولات، سرمایه‌گذاری ناکافی کرده است و بیش از نیمی اظهار کردند که شرکت‌ها در حوزه فروش و بازاریابی و تامین مالی برنامه های راه‌اندازی برای محصولات یا بازار جدید سرمایه‌گذاری ناکافی کرده‌اند. موقعیت‌هایی که نادیده گرفته شدند تنها یک فرصت از دست رفته برای شرکت‌ها نیستند: کمبود سرمایه‌گذاری به کل اقتصاد و تلاش‌ها برای ایجاد شغل نیز آسیب وارد می‌کند.

این بررسی نشان داد سوگیری‌هایی که مورد توجه قرار نمی‌گیرد، این محافظه‌کاری را بیشتر هم می‌کنند. مدیرانی که معتقدند شرکت هایشان سرمایه‌گذاری ناکافی می‌کنند به احتمال زیاد شاهد سوگیری‌هایی در فرآیند تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری آن شرکت‌ها بوده‌اند. این مدیران همچنین نشان دادند که زیان‌گریزی فراوانی دارند.

آنها ضررهای احتمالی را به طور قابل‌ملاحظه‌ای بیشتر از سودهای همطراز مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌دادند. از مطالب گفته شده چنین برداشت می‌شود که حتی در میان بی‌ثباتی و عدم اطمینان در بازار، مدیران در حال حاضر احتمالا از موقعیت‌های ارزشمندی که بسیاری از آنها در درون شرکت است، صرف نظر کرده‌اند. پاسخ‌دهندگان این نظرسنجی، طیف وسیعی از جایگاه‌ها را در شرکت‌های دولتی و نیز خصوصی در بر می‌گرفتند. تمامی آنها در سازمان‌های خود با تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری مواجه شده بودند. طبق گزارش‌ها، درآمد نزدیک به دو سوم از این شرکت‌ها سالانه بالغ بر ۱ میلیارد دلار بود. نتایج حاصله در گستره شرکت‌های مختلف، منطقه‌های جغرافیایی و صنایع مطابقت داشت.

سوگیری بیشتر یعنی سرمایه‌گذاری کمتر

نتایج این بررسی همچنین با یافته‌های اولیه مبنی بر اینکه سوگیری در فرآیند تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری مرسوم است، مطابقت می‌کند. بیش از چهار پنجم پاسخگویان اذعان کردند که سازمان‌هایشان حداقل به یک سوگیری شناخته شده دچار است. بیش از دو پنجم بیان داشتند که شاهد سه مورد سوگیری یا بیشتر در این زمینه بوده‌اند.

به طور کلی، رایج‌ترین سوگیری‌های تاثیرگذار روی تصمیمات باید در تجربه گذشته افرادی که از طرح یا پیشنهادی حمایت می‌کنند، ردیابی شوند. برای مثال، سوگیری تاییدگرایی (تمایل افراد برای تایید نظریات خود) یکی از شایع ترین سوگیری‌ها بود، به طوری که تصمیم‌گیرندگان، تحلیل‌های خود را نه بر فرصت‌ها که روی دلایلی متمرکز می‌کردند که از طرح پیشنهادی حمایت کنند نه اینکه آن را رد کنند. بسته به نوع طرح پیشنهادی، این سوگیری می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری به سرمایه‌گذاری کم یا عدم سرمایه‌گذاری یا سرمایه‌گذاری بیش از حد شود. سوگیری رایج دیگر گرایش به استفاده از قیاس‌های نامناسب برپایه تجربه بود که برای تصمیمات مورد نظر کاربردی نداشتند.

سومین مورد سوگیری پشتیبانی بود. در این مورد، مدیران بیشتر تسلیم فرد پیشنهادکننده می‌شوند تا اینکه به قابلیت‌ها و شایستگی های خود طرح اهمیت دهند. به نظر می‌رسد که سوگیری رفتاری می‌تواند تاثیر مهمی روی عملکرد سرمایه‌گذاری‌های شرکت داشته باشد. پاسخگویانی که در این تحقیق کمترین سوگیری‌ها را مشاهده کردند، احتمال زیادی می‌رفت که اعلام کنند سرمایه‌گذاری‌های عمده شرکت‌هایشان از زمان شروع بحران مالی جهانی، بهتر از حد انتظار صورت گرفته بود. در مقابل، کسانی که گزارش دادند شاهد بیشترین سوگیری‌ها بودند احتمال بیشتری می‌رفت که گزارش کنند سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌هایشان بدتر از آن چیزی که انتظار می‌رفت، انجام شده بود.

سوگیری‌های گزارش شده از سوی پاسخگویان با کارآیی سرمایه‌گذاری‌ها همبسته هستند و به نظر می‌رسد سطح کلی سرمایه‌گذاری‌ها را نیز محدود می‌کنند. در واقع، پاسخگویانی که سوگیری‌های کمتری را گزارش کردند نسبت به سایرین، احتمال بسیار کمتری می‌رفت که اعلام کنند شرکت‌هایشان فرصت سرمایه‌گذاری‌های سودمند خود را از دست داده است.

مدیران محتاط

زمانی که یک سرمایه‌گذار در قسمت منفی ثروت (ضرر) قرار دارد گرایش بیشتری به ریسک کردن دارد، در واقع چنین فردی برای گریز از زیان حاضر است ریسک بیشتری بپذیرد. مدیران در تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری، میزان بالایی زیان‌گریزی از خود نشان دادند. حتی هنگامی که ارزش مورد انتظار از یک سرمایه‌گذاری بسیار بالا بود، آنها همان تمایل را بروز دادند. برای مثال، هنگامی که از پاسخگویان برای ارزیابی یک سرمایه‌گذاری فرضی با احتمال ۱۰۰ میلیون دلار ضرر و ۴۰۰ میلیون دلار سود سوال شد، اکثر آنها تمایل داشتند که ریسک ضرر تنها بین ۱ و ۲۰ درصد را بپذیرند، اگرچه محاسبات نشان می‌داد که تا ۷۵ درصد ریسک برای ضرر، مجموع سود خالص کسب شده مثبت است. از چنین زیان گریزی مفرطی احتمالا می‌توان فهمید که چرا بسیاری از شرکت‌ها فرصت‌های سرمایه‌گذاری سودآور را از دست می‌دهند. این اندازه زیان گریزی حتی بیشتر مایه تعجب است، زیرا به طور آشکار باعث معامله‌های کوچک‌تری می‌شود. هنگامی که میزان سرمایه‌گذاری ۱۰ میلیون دلار بود و سود احتمالی ۴۰ میلیون دلار، پاسخگویان بازهم از ضرر گریزان بودند. حتی اگر زیان‌گریزی برای معامله‌های بزرگ منطقی به نظر برسد، برای معامله‌های کوچک معقول نمی‌باشد، مخصوصا با درنظر گرفتن این نکته که تعداد فرصت‌های کوچکی که اتفاق می‌افتند، اغلب بیشتر است.

مدیران ممکن است سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌هایشان را به دلیل عدم قطعیت سیاسی و اصول بنیادین اقتصادی محدود کنند، اما تصمیم‌گیری شان تحت تاثیر زیان‌گریزی‌ها و سوگیری‌هایی قرار می‌گیرد که به عملکرد آسیب می‌زند و موجب می‌شود شرکت‌ها فرصت‌های سودآور را از دست دهند.

منبع: mckinseyquarterly