هاشم اطیابی

بخش دوم

Knowledge@Wharton: این سوال را فقط برای بیان مجدد موضع شما در برابر کمک دولت مطرح می‌کنیم که آیا این اقدام دولت از تمامی جهات ممکن _ برای اتحادیه‌ها، خود شرکت‌ها و سهامداران، اقدام مناسبی بود؟ مک دافی: خوب، هیچ کس از بابت این اقدام دولت، خرسند نیست و الزامی برای انجام این کار حس نمی‌کند. نگرانی زیادی هم به لحاظ سیاسی از این بابت وجود دارد که دولت، شرکت‌هایی که احتمال سقوط و ورشکستگی آنها زیاد است را نجات می‌دهد. پیامد منفی حاصل از کمک دولت، موجبات نگرانی شدید جنرال موتورز را فراهم آورده است. به نظر من این مساله ممکن است هر صد سال یک‌ بار یا هر هفتاد و پنج سال یک بار اتفاق بیفتد. رکود بزرگ اقتصادی که در آن قرار گرفتیم مشابه رکود بزرگ سال‌های ۱۹۳۵-۱۹۲۹ است. آن زمان، آخرین باری بود که اقدامی مشابه یعنی دخالت دولت در بخش خصوصی صورت می‌پذیرفت.

بنابراین مایل نیستم این قبیل رویدادها، شکل عادی به خود بگیرد. اما فکر می‌کنم این اقدام تحت این شرایط، موجه باشد. البته شرکت فورد، هیچ وجهی را از دولت دریافت نکرد. این کار از جهاتی به نفع شرکت فورد تمام شد و البته بدهی بیشتری برای آنها به جای گذاشت. با تبدیل شرکت جنرال موتورز و سرانجام شرکت کرایسلر به شرکت‌های خصوصی، بازپرداخت این کمک‌ها به دولت صورت می‌گیرد. آیا همه‌ این پول‌ها به دولت باز خواهد گشت؟ پاسخ این سوال هنوز مشخص نیست. هفته گذشته سهام این شرکت به مبلغ هر سهم ۳۳ دلار به فروش رسید. جنرال موتورز برای بازگرداندن کامل این کمک باید هر سهم را به قیمت ۵۳ دلار به فروش می‌رساند. هنوز هم اختلاف زیادی وجود دارد. هم جنرال موتورز و هم دولت احساس می‌کردند که فروش هر چه سریع‌تر مقداری از سهام (موجودی) خود لازم است تا به این ترتیب وانمود کنند که دولت، تمایل ندارد به کسب و کار با یک شرکت خصوصی ادامه بدهد و جنرال موتورز به هیچ وجه تمایل ندارد همیشه تحت حمایت دولت باشد.

Knowledge@Wharton: به فورد و کرایسلر اشاره کردید. خود شرکت فورد موتور به دولت اصرار کرد تا به دو شرکت جنرال موتورز و کرایسلر کمک کند، مگر این طور نیست _آیا این اقدام به خاطر تسری احتمالی این مساله روی تمامی تامین‌کنندگان صنعت خودرو بوده است؟

مک‌دافی: این موضوع درست است. فورد حس کرد که اگر جنرال موتورز و کرایسلر با شکست رو‌به‌رو شوند، آن وقت ادامه کار تولید خودرو‌ها برای این شرکت دشوار خواهد شد. به همین خاطر به دولت اصرار کردند برای این موضوع چاره‌اندیشی کند.

Knowledge@Wharton: ارزش (سهام) شرکت فورد تا به امروز (۲۲ نوامبر ۲۰۱۰ _ یکم آذر ۱۳۸۹) حدود ۵۶ میلیارد دلار و ارزش (سهام) شرکت جنرال موتورز حدود ۵۱ میلیارد دلار است. آیا به نظر شما با توجه به نقاط قوت نسبی فورد و جنرال موتورز، این مساله درست به نظر می‌رسد؟

مک دافی: خوب، این مشخصه یقینا نشان‌دهنده وارونگی قضیه است. شرکت جنرال موتورز طی قرن گذشته، ‌به جز سال‌های اولیه صنعت خودرو، شرکت بزرگ‌تری بود و ارزش (سهام) این شرکت نسبت به ارزش (سهام) شرکت فورد بیشتر بود. این موضوع بیانگر این واقعیت است که جنرال موتورز در حال حاضر به شرکت بسیار کوچک‌تری تبدیل شده و فورد نیز اخیرا پاسخ بسیار مثبتی را از بازار سهام دریافت کرده است. [این پاسخ] نه تنها به این خاطر داده شده است که فورد وجوهی را به عنوان کمک از دولت دریافت نکرده بلکه به این خاطر که [شرکت فورد] به طرقی خود را احیا کرده به طوری که توانمندی‌های فعلی این شرکت در حال حاضر آشکار است. این توانمندی‌ها شامل موارد زیر است: تولید چندین محصول بسیار قوی و جدید؛ سطوح کیفی بالا و پایدار و قابل مشاهده در سرتاسر خط تولید؛ تمرکز مجدد روی تمامی خودروها، نه فقط بر روی کامیون‌ها و خودرو‌های شاسی بلند و [تاکید] بر بالا نگاه داشتن سود حاصل از ساخت خودروها به میزان کافی برای حفظ شرکت در موقعیت مالی پایدار.

فورد اخیرا دست به اقدامات زیادی زده و به این ترتیب به نظر می‌رسد از قیمت سهام خود به سود رسیده باشد و بخش اعظم این سود [در نتیجه] تغییر دیدگاه و مشاهدات مشتریان بوده است.

Knowledge@Wharton: سال‌ها ا‌ست که همه شرکت‌های خودروسازی در آمریکا در مورد کیفیت خودروهایشان با مساله شهرت و اعتبار دست به گریبان بوده‌اند. به نظر من در حال حاضر کیفیت خودروها به مراتب بهتر شده است. اما آیا فکر می‌کنید جنرال موتورز باز هم برای ادامه کار با این مساله مواجه خواهد بود یا خیر؟ آیا جنرال موتورز برای متقاعد کردن مشتریان خود مبنی بر این که این شرکت نه تنها سیر قهقرایی نداشته بلکه خودرو‌های خوب، مورد توجه، با کیفیت و قابل اطمینان تولید می‌کند باید اقدام خاصی انجام دهد؟

مک دافی: خوب این مساله در نظر مشتریان بیشتر جلوه می‌کند و تاثیرات عقب‌ماندگی از حیث شهرت نیز وجود دارد. یقین دارم این موضوع ناکامی بزرگی برای جنرال موتورز به حساب می‌آید و شرکت فورد هم شاید پیش از این با مشکلات مربوط به کیفیت محصولات و تصورات حاصل از این مساله در ذهن مشتریان خود مواجه بوده باشد. حفظ ثبات در تمامی محصولات، کار دشواری است. بدیهی است که بخش اعظمی از محصولات دارای قطعاتی هستند که از تامین‌کنندگان مختلف در سرتاسر جهان وارد می‌شوند و از این رو تمامی این قطعات را نمی‌توان تحت کنترل خود درآورد. مدیریت این زنجیره‌های تامین، بسیار کار پیچیده‌ای است اما این آزمونی است که تمامی خودروسازان باید در آن شرکت کنند. شرکت کره‌ای هیوندای، کیفیت محصولات خود را بهبود بخشید تا آن جا که این امر، تاثیر شگرفی بر فروش این شرکت بر جا گذاشت. سهم بازار این شرکت در طول بحران به لحاظ درصدی از هر شرکت دیگری بیشتر بوده و تا به امروز ادامه دارد. این موضوع به رقابتی تشبیه می‌شود که در آن هر کس تلاش می‌کند سریع‌تر حرکت کند تا از دیگران عقب نماند.