بکوشید برای تحلیل مسائل، از یک روش مشخص و سیستماتیک کمک بگیرید. استفاده از یک فرآیند سیستماتیک در تصمیم‌گیری، می‌تواند مانع دخالت پیش‌فرض‌ها و بروز بسیاری از اشتباهات در تصمیم‌گیری‌ها شود. با به‌کارگیری یک روش سیستماتیک، مطمئن خواهید بود که کلیه گزینه‌ها با دقت و به‌صورت بی‌طرفانه مورد توجه قرار گرفته‌اند و شما قربانی پیش‌فرض‌ها و برداشت‌های خود نشده‌اید. ادوارد روسو و پاول شومیکر در کتابشان تحت عنوان «تصمیم‌های برنده»، فرآیندی چهار مرحله‌ای را برای تصمیم‌گیری مطرح می‌کنند. فرآیند تصمیم‌گیری با «مشخص کردن چارچوب‌های تصمیم‌گیری و گردآوری اطلاعات مربوطه» آغاز می‌شود.

منظور از مشخص کردن چارچوب، تعیین دیدگاه‌های مناسب برای تحلیل مساله و انتخاب پارامترهای اصلی موثر در تصمیم است. با اجرای صحیح این دو مرحله، گزینه‌های پیش‌روی شما افزایش می‌یابد.

دو مرحله بعدی، بیشتر در خصوص «همگرا کردن گزینه‌ها و دستیابی به نتیجه نهایی» و نیز «یادگیری از تجربه هر تصمیم‌گیری با هدف بهبود تصمیم‌های آتی» است. جان هاموند و همکارانش روشی را توصیه می‌کنند که نام آن را ProAct گذاشته‌اند. Proact از حروف نخستین کلمه‌های: مشکل (Problem)، هدف (Objectives)، گزینه‌های مختلف (Alternatives)، نتایج (Consequences) و ارزیابی دادوستد نهفته در هر تصمیم (Trade-off) تشکیل شده است.

در این دیدگاه، قبل از هر چیز، باید مشخص شود که تصمیم‌گیری در مورد چیست. بعد باید دقیقا مشخص کنیم که در پی دستیابی به چه اهدافی هستیم.

بررسی گزینه‌های مختلف و تصمیم‌گیری در مورد میزان ریسکی که حاضر به تحمل آن هستیم و سپس ارزیابی نتیجه‌های آتی تصمیم‌گیری‌های امروز، می‌توانند موجب بهبود فرآیند تصمیم‌گیری شوند. همه تصمیم‌ها منطقی و سیستماتیک نیستند.

ضمنا به یاد داشته باشید که این فقط شما نیستید که تلاش می‌کنید به صورت سیستماتیک فکر کنید و تصمیم بگیرید. همان زمانی که شما در ذهن خود، مشغول ارزیابی گزینه‌های مختلف و امتیازدهی به آنها هستید، احتمالا طرف مقابل هم در حال ارزیابی شما است.

همچنین باید به منطقی بودن تصمیم‌ها توجه داشته باشیم. بسیاری از اوقات، ما در مورد اینکه «تا چه حد منطقی تصمیم گرفته‌ایم» سخن می‌گوییم در حالی که صرفا در حال ارائه توجیهی منطقی هستیم تا نتیجه مورد نظر خود را تبیین کنیم. به عبارت دیگر، بسیاری از دلایلی که برای تصمیم‌گیری‌ها می‌شنویم، بیش از آنکه «توضیح تصمیم» باشند، «توجیه تصمیم» هستند. حالتی را در نظر بگیرید که با توصیه یکی از آشنایان، کسی را در شرکت خود استخدام

می‌کنید.

پس از چنین استخدام‌هایی، اکثر تصمیم‌هایی که اتخاذ می‌کنید و توضیحاتی که برای آنها بیان می‌کنید، در راستای توجیه تصمیم نخستین است. گاه با فردی آشنا می‌شوید که تمایل دارید تحت هر شرایطی، در سازمان شما مشغول کار شود. از این رو حتی برای او شرح شغل جدیدی تنظیم و تعریف می‌کنید.

طبیعی است که بعدا چنین فردی، مناسب‌ترین گزینه برای شغل مورد نظر شما خواهد بود! به عبارت دیگر، می‌بینیم که نقش منطق، دقیقا زمانی آغاز می‌شود که شما تصمیم خود را گرفته‌اید. به‌رغم تمام این اشاره‌ها و این واقعیت که به کار گرفتن روش سیستماتیک در تصمیم‌گیری همیشه ساده نیست، اما باید تاکید کنیم که استفاده از این شیوه در تصمیم‌گیری به شدت قابل توصیه است.

قدرت زیادی در این روش نهفته است. خصوصا زمانی که با مسائل پیچیده‌ای درگیر هستید و تصمیم شما نتایج مهمی به بار می‌آورد. در صورتی که زمان کافی در اختیار دارید، از فرآیندهای سیستماتیک تصمیم‌گیری استفاده کنید.

این فرآیندها مانند چراغی پرنور، مسیر مبهم و مه‌آلود تصمیم‌گیری را برایتان روشن می‌کنند. استفاده از فرآیند سیستماتیک در تصمیم‌گیری تبیین تصمیم را برای دیگرانی که با شما کار می‌کنند و اجرای تصمیم‌تان را به عهده خواهند داشت، تسهیل می‌کند.

برای فرماندهی که گروهی کوچک را راهی میدان نبرد می‌کند یا برای مدیری که محصولی جدید را روانه بازار می‌کند، همیشه تعهد، علاقه و درک کامل زیردستان از موضوع، شرط ضروری برای موفقیت است. ضمن اینکه استفاده از فرآیند سیستماتیک، موجب جلوگیری از تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده و تقلیل سرعت تصمیم‌گیری شده و باعث جلوگیر از لغزش

و اشتباه می‌شود.

منبع: کتاب ۵۳ اصل تصمیم‌گیری

مترجم: محمدرضا شعبانعلی