photo_2020-03-03_22-35-24 copy

نکته اینکه موضوع گاز متان تولیدشده در لجن‌های مردابی و تالابی و البته بحث هیدرات‌های گازی کف دریاها و اقیانوس‌ها از این داستان جداست که به دلیل پرهیز از زیاده‌گویی در مجالی دیگر بدان پرداخته خواهد شد.

میلیون‌ها سال‌قبل در هنگامی که رسوبات به آرامی در مناطق عمیق دریایی در حال ته‌نشین‌شدن بودند مقادیر قابل‌توجهی ماده‌آلی در بین این گل و لای مدفون‌شد؛ رسوب‌گذاری آرام، عدم‌رسیدن اکسیژن به رسوبات و روی هم تلنبار‌شدن چندین کیلومتر رسوب در‌ میلیون‌ها سال ‌باعث شد تا در یک فرآیند تدریجی خارج از درک انسان، لایه‌های زمین‌شناسی تشکیل شود، همچنین در خلال دگرگونی رسوبات، سنگ‌های رسوبی و البته موادی به‌نام کروژن که همان ماده‌اولیه هیدروکربن است شکل‌گرفت. با افزایش عمق و متعاقب آن فشار و دما در زیر زمین، ماده‌آلی از مرحله کروژن عبور کرده و به مرحله متاژنز می‌رسد؛ در این مرحله گاز بیومتان از ماده‌آلی خارج می‌شود.

در مرحله بعد که کاتاژنز نام دارد چنانچه ماده‌آلی، از نظر دمایی در پنجره نفتی قرار بگیرد اولین قطرات نفت از آن خارج می‌شود؛ در واقع رسیدن دما به 60 درجه سانتیگراد باعث می‌شود تا پنجره نفتی بازگردد و در ادامه این پنجره تا 175درجه سانتیگراد باقی می‌ماند.

 از این به بعد تا 200‌درجه تمامی هیدروکربن‌ها به گاز تبدیل می‌شوند و اگر پس از مهاجرت سیال شرایط زمین‌شناسی برای به ‌تله‌افتادن هیدروکربن مهیا باشد منابع و مخازن نفت و گاز شکل می‌گیرند. مراد از بیان قصه تولید نفت و گاز جلب‌نظر مخاطب به این نکته است که مخازن گازی که عمدتا شامل متان، اتان، پروپان و بوتان هستند در فرآیندی مانند مخازن نفتی متولد می‌شوند و به همان اندازه کمیاب و در صورت اتمام غیر‌قابل بازگشت هستند.

پارس‌جنوبی و گنبد شمالی به‌عنوان یک مخزن یکپارچه بزرگ‌ترین میدان گاز طبیعی جهان است که تخمین زده شده‌است بیش از 50 تریلیون مترمکعب گاز درجا دارد. عده‌ای معتقدند که شوک حرارتی هرمز در تشکیل این ابر میدان گازی موثر بوده‌است.

اما گاز همیشه به‌عنوان یک منبع ارزشمند انرژی رده‌بندی نمی‌شده‌است. در حدود پنجاه سال‌قبل، بسیاری از متخصصان معتقد بودند که گاز را به‌عنوان منبع ارزان می‌توان به مخازن نفتی تزریق کرد و در ازایش نفت بیشتری استخراج کرد.

 تا پیش از توسعه صنایع فوق‌سرد و پیدایش ال‌ان‌جی پیدا‌کردن قیمتی برای گاز بسیار دشوار بود، احتمالا به دلیل سختی انتقال آن با خط لوله؛ البته نباید فراموش شود که پیشتر از این گازکشی شهری برای روشن نگاه‌داشتن چراغ‌های خیابان با استفاده از گاز تولیدشده از زغال‌سنگ در بعضی از کشورها مرسوم بوده‌است. پس از پیدایش ال‌ان‌جی در بعضی از نقاط جهان بازار گاز به‌وجود آمد و روندی برای قیمت‌گذاری آن ثبت شد که از آن دست می‌توان به فوب ال‌ان‌جی در اروپا اشاره کرد.

 فهم مکانیزم افزایش دمای اتمسفر زمین بر اثر گازهای گلخانه‌ای فزاینده و تلاش بشر برای کاهش انتشار آلاینده‌های کربن اهمیت گاز را روزبه‌روز بیشتر کرد و کشور فقیر و کوچکی چون قطر که از سر ناچاری اقدام به تولید از تنها منبع هیدروکربنی خود می‌کرد به ناگاه با فروش گاز و ال‌ان‌جی و البته میعانات گازی ارزشمند گنبد‌شمالی به یکی از ثروتمند‌ترین کشورهای جهان تبدیل شد.

در کشور ما برنامه‌ریزی‌های اولیه برای برداشت از پارس‌جنوبی بر اساس همان منطق «گاز بی‌ارزش است» شکل‌گرفت؛ گواه این ادعا برنامه‌ریزی بر روی گاز به جهت استفاده از آن برای تامین سوخت خانگی و البته طرح توسعه فازهای 6و7و8 که توسط استات‌اویل توسعه داده‌شد و بنا بود تا گاز آن به میدان آغاجاری جهت افزایش تولید تزریق شود.

از سوی دیگر روشن‌شدن جنبه‌های دیگری از فواید گاز و البته احتمالا توسعه صنایع تولید برق از گاز با سیکل ترکیبی در داخل باعث شد تا مشتریان جدیدی برای گاز تولیدشده در کشور پیدا شود و نهضت توسعه بی‌رویه پارس‌جنوبی در اواخر دولت احمدی‌نژاد کلید خورد و بساط رانت برای توسعه صنایع پتروشیمی، عمدتا متانول و البته فولاد، برق، سیمان و چند صنعت دیگر بر اساس گاز بسیار ارزان به جهت افزایش توان رقابت در بازار جهانی پهن شد.

حالا اما مخازن گازی ایران به دلیل برداشت در حجم زیاد آرام‌آرام به نیمه دوم عمر خود نزدیک می‌شوند و پلاتو تولید آنها به دلیل افت فشار به مرحله‌ای رسیده که روند تولید نزولی است؛ اما گویا گوشی بدهکار این داستان نیست که مخازن زیرزمینی روزی به اتمام می‌رسند و همچنین به‌جای اصلاح سیاست‌های غلط زیربنایی اولیه، خصوصا در زمستان این مساله مطرح می‌شود که چرا وزارت نفت گاز نمی‌دهد؟ اصل ماجرا این است که تمامی زیرساخت‌های گاز پایه ایجادشده برای انرژی کشور، شامل خانگی و صنعتی بر اساس تفکر کاملا غلط پایه‌ریزی شده و در کج‌راهه است. اگر امسال مشکل حل شود سال‌آینده با شدت بیشتری گریبانگیر خواهد بود و سال‌بعد از آن باز شدید‌تر خواهد شد.

طبیعتا میادین گازی مانند پارس‌جنوبی یا حتی کوچک‌تر نه‌تنها بیشمار نیستند که به‌ندرت کشوری از نعمت بهره‌مندی از آن برخوردار است؛ پس بحث توسعه میادین بیشتر به نیت حفظ شرایط موجود بحثی غیر‌عقلانیست.

در پایان به این نکته اشاره می‌شود که در مجالی دیگر به راهکارهای جایگزین برای تغییر زیرساخت انرژی کشور توسط نگارنده پرداخته خواهد شد.