مازوت برمی‌گردد؟

«اکونیرو» با «حمیدرضا صالحی» نایب‌رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، درباره گذر از تابستان امسال و چگونگی مدیریت خاموشی در روزهای سرد زمستان به بحث و گفت‌‌‌وگو نشسته است تا بتوان به راهکارهای کوتاه‌‌‌مدت برای پیشگیری از خاموشی‌‌‌های زمستان پیش‌‌‌رو و تابستان سال آینده رسید. گفت‌‌‌وگوی زیر به تفصیل بحران مدیریت انرژی و راهکارهای آن را مورد بررسی قرار داده است.

امسال نیز از پیک تابستان و مصرف برق گذر کرده‌‌‌ایم، البته همچنان مدیریت مصرف پیک زمستان با توجه به کمبود گاز را پیش‌‌‌رو داریم. آیا امکان دارد امسال نیز دوباره شاهد خاموشی برای صنایع باشیم؟ موضوع آن است که ما طی سال‌های گذشته سبد انرژی خود را از جمله انرژی تجدیدپذیر و... تقویت نکرده‌ایم و با توجه به در پیش بودن روزهای زمستان، چه راهکار کوتاه‌‌‌مدتی می‌توان برای پیشگیری از این خاموشی‌‌‌ها پیشنهاد داد؟

باوجود مدیریتی که در زمینه برق صورت می‌گیرد، همچنان هر ساله شاهد خاموشی‌‌‌ها در نیروگاه‌‌‌ها و صنایع هستیم. با این نوع مدیریتی که در صنایع انجام می‌گیرد، شاهد ضربه سنگینی به تولید، اشتغال و صادرات و تعهدات صادرکنندگان و در نهایت جی‌‌‌دی‌‌‌پی کشور هستیم. به دلیل ناترازی در تولید و مصرف برق که ناشی از سرمایه‌گذاری نکردن در زمینه نیروگاه‌‌‌ها بوده، تابستان امسال ۱۰ تا ۱۲‌هزار مگاوات ناترازی برق داشته‌‌‌ایم و زمستان نیز شاهد خاموشی به دلیل مصرف بالای گاز و کمبود آن خواهیم بود که این موضوع ناشی از عدم‌سرمایه‌گذاری در میادین گازی است و با توجه به این موضوع که همان‌‌‌گونه که تامین برق منازل در اولویت است، در زمینه گاز نیز اولویت با تامین گاز منازل است. در واقع در زمستان با توجه به این موضوع که نیروگاه‌‌‌ها قادر به تامین گاز نیستند و مجبور به استفاده از مازوت می‌‌‌شوند در این فصل نیز به این دلیل با خاموشی روبه‌‌‌رو هستیم.

در زمستان پیش‌‌‌رو نیز مصارف عمومی بالای گاز سبب کمبود گاز برای نیروگاه و در نهایت کمبود برق خواهد شد. در حقیقت ناترازی برق و گاز در تابستان و زمستان علت‌‌‌های مشخص دارد و دو سه سال گذشته بارها بیان کردیم که مسوولان باید به زیرساخت‌‌‌هایی چون انرژی توجه کنند، چراکه تامین زیرساخت‌‌‌هاست که سبب رشد صنعت خواهد شد. اگر کشور ما بخواهد رشد اقتصادی را تجربه کند، باید صنعت خود را رشد دهد، چرا که رشد اقتصادی با خدمات و کشاورزی حاصل نشده و عملا با رشد صنعتی به دست می‌‌‌آید و رشد صنعت نیز وابسته به زیرساخت‌‌‌های آن یعنی تامین برق است؛ صنایعی همچون پتروشیمی، راه‌‌‌آهن، فولاد، سیمان و... ۱۰ تا ۱۵‌درصد با برق کار می‌کنند.

از این رو بی‌‌‌تفاوتی مسوولان نسبت به این موضوع نگران‌‌‌کننده است، صنعتی که برق را تبدیل به یک محصول و در نهایت ثروت می‌کند در وهله نخست برای قطع شدن قرار می‌گیرد و این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه برق صنایع را قطع می‌کنند و کشور را از توسعه می‌‌‌اندازند و جوابگو نیز نیستند و جالب آنجاست که این رویه برای سال آینده نیز تکرار می‌شود. در واقع زمانی که بخش خصوصی نیز اعلام سرمایه‌گذاری در این زمینه می‌کند، هیچ‌کس در دولت از این اعلام آمادگی بخش خصوصی استقبال نمی‌‌‌کند. بنابراین در زمستان نیز نگران موضوع گاز هستیم، چراکه در زمینه گاز نیز سرمایه‌گذاری نکرده‌‌‌ایم.

با توجه به فرصت چند ماهه تا زمستان، آیا می‌توان موضوع گاز را مدیریت کرد؟

با توجه به ناترازی برق، مدیریت این موضوع بسیار مشکل است. ناترازی در زمینه برق سه سال گذشته ۷‌هزار مگاوات بود که سپس به ۹‌هزار و ۱۱‌هزار و ۱۲‌هزار مگاوات رسید که بنا به این روال، سال آینده به ۱۵‌هزار مگاوات می‌‌‌رسد؛ این در حالی است که زمانی که ناترازی به ۱۲‌هزار مگاوات می‌رسد به دلایل فنی باید ۱۸‌هزار مگاوات نیروگاه نصب کرد که این امر نیاز به سرمایه‌گذاری دارد که در این راستا نیز شاهد سرمایه‌گذاری خاصی نبوده‌‌‌ایم. برای زمستان امسال نیز حرکت اساسی انجام نداده‌‌‌ایم، بنابراین اگر به سمت نیروگاه‌‌‌های کوچک مقیاس با ۱۲‌هزار مگاوات و در نهایت تا ۲۵‌هزار مگاواتی پیش برویم، شاید بتوان تاحدی این مشکل را برطرف کرد، اما مشکل اصلی برطرف نخواهد شد، البته این به آن معنا نیست که نباید این مسیر را پیش برویم، البته که باید این مسیر را طی کنیم، چراکه نیروگاه‌‌‌های کوچک مقیاس مزایایی همچون پدافند غیرعامل و میزان مصرف سوخت و... دارند که می‌توانند کمک‌‌‌کننده باشند، اما با وجود کمبودهای کشور باید اقدامات اساسی‌‌‌تر انجام گیرد .

هرچند خانوار در تامین برق در اولویت قرار گرفته، اما باید به این موضوع توجه کرد که همین خانوار جوانانی دارند که نیازمند اشتغال هستند، زمانی که برق را در اقتصاد قطع می‌‌‌کنیم، ضربه آن به شکل دیگری به خانوارها برمی‌‌‌گردد. مسوولان باید مسوولیت پیامدهای قطع شدن صنایع را بپذیرند و باید توضیح بدهند که برنامه آنها برای سال آینده چیست، آیا دوباره می‌‌‌خواهند میزان کار ادارات را کاهش دهند؟

باوجود گذشت چند سال از مشکل تامین برق و گاز، چرا فکری اساسی برای رفع این مشکل نمی‌شود و آیا زمستان امسال را نیز با اولویت تامین بخش خانگی خواهیم گذراند؟

مدیریت مصرف برق با صنایع و کاهش میزان کار در بخش ادارات انجام شده است. در منازل تنها یکی دو بار شاهد قطعی برق بودیم. این پرسش که چرا برای آینده برنامه‌‌‌ریزی انجام نمی‌شود، پرسشی است که مسوولان باید جوابگوی آن باشند. با خاموشی بخش صنعت در تابستان امسال حدود ۵ تا ۶ میلیارد دلار از جی‌‌‌دی‌‌‌پی کشور کم شد و این یک عدد محاسبه شده است. برای نمونه ظرفیت یک کارخانه فولاد ۳۰۰‌هزار تنی به ۷۵‌هزار تن رسیده است، یعنی ظرفیت آن در دو ماه تابستان ۲۲۵‌هزار تن کاهش یافته بود که عدد کمی نیست. همچنین زنجیره پایین‌‌‌دستی همین صنایع که خوراک موردنیاز خود را از آنها تامین می‌کنند با تعطیلی روبه‌‌‌رو می‌‌‌شوند یا در زمینه بورس انرژی نیز این خاموشی‌‌‌ها تاثیرگذار است.

آیا با شروع فصل زمستان باید منتظر مازوت‌‌‌سوزی و آلودگی هوا باشیم؟

متاسفانه همین اتفاق رخ خواهد داد. ما کشوری هستیم که در تابستان بیشترین مصرف برق خانگی با حدود ۴۰ تا ۴۴‌درصد را داریم، البته مصرف خانگی در زمستان به ۳۰‌درصد می‌‌‌رسد. مسوولان برای تامین برق بخش خانگی به راحت‌‌‌ترین روش، برق صنایع را قطع می‌کنند. اگر بین سه تا چهار سال آینده سرمایه‌گذاری انجام نشود، دولت به همین روش برق خانگی را تامین می‌کند. در زمستان نیز میزان مصرف گاز خانگی حدود ۷۰‌درصد است. کمبود گاز باعث شده که مشکل خاموشی در نیروگاه‌‌‌ها داشته باشیم و این موضوع سبب می‌شود که به سمت مازوت‌‌‌سوزی برویم و در این راستا پای سازمان محیط‌زیست به میان می‌‌‌آید که از کار نیروگاه‌‌‌ها پیشگیری کند. با توجه به شرایط کنونی در زمستان نیز شاهد خاموشی خواهیم بود، چراکه علاوه بر مازوت‌‌‌سوزی با وارونگی هوا نیز مواجه هستیم و این موضوع سبب تولید سم می‌شود و باید این موضوع را در نظر گرفت که نیروگاه‌‌‌های ایران نسبت به نیروگاه‌‌‌های دنیا کربن بیشتری تولید می‌کنند.

علاوه بر این خودروها و موتورسیکلت‌‌‌ها در تولید کربن نقش بسیاری دارند که در مرحله بعدی نیروگاه‌‌‌ها قرار دارند. بنابراین با توجه به ۸۰۰ میلیون تن انتشار کربن، ما جزو ۱۰ کشور آلاینده دنیا در زمینه کربن هستیم که بخشی از آن به دلیل وجود نیروگاه‌‌‌های فسیلی است، این در حالی است که دنیا در حال فاصله گرفتن از نیروگاه‌‌‌های فسیلی است. سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ میزان سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌‌‌های تجدیدپذیر ۸۴ تا ۸۵‌درصد بوده، اما در کشور ما همچنان سرمایه‌گذاری روی نیروگاه‌‌‌های فسیلی است؛ این در حالی است که به راحتی نمی‌توانیم مازوت بسوزانیم، چراکه مازوت ما مازوت خوبی نیست، زیرا پالایشگاه‌‌‌های ما، طی سال‌های گذشته به‌‌‌روزرسانی نشده و سیستم‌های آنها بهینه‌‌‌سازی نشده‌‌‌اند. ۹ پالایشگاه کشور، مازوتی را تولید می‌کنند که کیفیت خوبی ندارند و آلودگی بیشتری تولید می‌کنند، بنابراین در زمستان آلایندگی افزایش پیدا می‌کند، از این‌‌‌روست که سازمان محیط‌زیست دستور متوقف شدن یک نیروگاه را می‌دهد. در چنین شرایطی مسوولان باید بیشتر به فکر چاره باشند و اجازه ندهند این مشکل به بحران برسد.

به هر حال دولت سیزدهم عنوان می‌کند که دستاوردی در مهار خاموشی در بخش خانگی داشته است و به تبع تبعات اجتماعی آن را نیز کنترل کرده است. آیا اگر سال‌های گذشته خاموشی را به بخش خانگی نداده‌‌‌ایم و بخش مولد را تامین نکرده‌‌‌ایم می‌توانیم آن را به عنوان دستاورد در نظر بگیریم؟ آیا تبعات اجتماعی را کاهش داده‌‌‌اند؟

اگر جی‌‌‌دی‌‌‌پی کشور حفظ می‌‌‌شد، یک دستاورد به شمار می‌‌‌آمد. آیا در زمینه تبعات اجتماعی در مورد بنزین نیز می‌توانند این موضوع را مطرح کنند. وقتی کشوری سالانه ۷‌درصد رشد مصرف انرژی دارد، آیا به تناسب آن در زمینه انرژی سرمایه‌گذاری انجام گرفته که سبب ایجاد ناترازی در مصرف و تولید نشود که به تبع آن سبب بروز تبعات اجتماعی نشود. سرمایه اجتماعی به این نتیجه رسیده، این دولت در زمینه تولید انرژی موفق نبوده است؛ آیا این را می‌توان دستاورد نامید. اگر کشوری در مسیر رشد انرژی قرار دارد، همواره باید بتواند سرمایه‌گذاری بیشتری کند. دولت هفتم و هشتم زمانی که وزارت نیرو، صنعت برق را به دولت نهم و دهم تحویل داد، حدود ۳۹ تا ۴۰‌هزار مگاوات نیروگاه در حال تولید برق داشت.

حال این پرسش را می‌توان مطرح کرد که دولت نهم و دهم چه کرد، میزان پروژه‌‌‌های در دست اجرا، ۱۷‌هزار مگاوات پروژه بود و این در حالی بوده که حدود ۴۳ تا ۴۵‌درصد نیروگاه‌‌‌ها نصب شده بود که برخی از این پروژه‌‌‌ها بالای ۷۰‌درصد پیشرفت داشتند که دو تا شش ماه بعد آنها را افتتاح کردند. باید این موضوع را در نظر گرفت که ساخت نیروگاه بین دو تا سه سال طول می‌‌‌کشد و اگر یک دولتی نیروگاهی را افتتاح می‌کند، در حقیقت زیرساخت آن متعلق به دولت قبل است. دولت نهم و دهم ۸‌درصد سرمایه‌گذاری خود را به دولت بعدی تحویل داد. زمانی که سرمایه‌گذاری ۴۳ درصدی به ۸‌درصد می‌‌‌رسد، قابل پیش‌بینی است که سال آینده آن به خاموشی برخورد خواهیم کرد. زمانی که دولت نهم و دهم صنعت برق را به دولت یازدهم و دوازدهم تحویل داد، ما خاموشی را پیش‌بینی کردیم و این موضوع را بارها به دولت هشدار دادیم.

آیا تابستان ۱۴۰۳ را می‌توان با مدیریت مصرف در بخش صنعتی به پیش برد؟

بدون شک میزان برق کمتر خواهد شد، میزان خاموشی در صنعت سال گذشته، یک روز در هفته بود، امسال دو روز شد و در برخی شهرک‌‌‌های صنعتی به سه روز رسید. سال آینده بدون شک بیشتر خواهد شد، چراکه ناترازی ما از ۷ تا ۸‌هزار مگاوات به ۱۲‌هزار مگاوات رسیده است. این ناترازی سال آینده بدون شک به ۱۴ تا ۱۵ مگاوات می‌رسد و البته همچنان این ناترازی در بخش خانگی دیده نخواهد شد، چون مصرف خانگی پایین است و این بخش صنعت است که باید تاوان آن را پس بدهد. مصرف برق شامل سه بخش ۳۵‌درصد خانگی، ۳۴‌درصد صنعتی و مابقی آن اداری و تجاری و کشاورزی است.

مساله اصلی این است که موضوع اقتصاد و صنعت به یکدیگر مرتبط هستند و رشد صنعت نیز وابسته به زیرساخت و تامین برق است. پرسش ما از مسوولان این است که آیا این نحوه مدیریت می‌‌‌خواهد تکرار شود؟ دولت نمی‌تواند ادعا کند که من مسوول تامین برق صنایع نیستم و صنایع برای خود نیروگاه ایجاد کنند. در کشور حدود ۱۰ سرمایه‌گذار در زمینه ایجاد نیروگاه داریم و هم‌‌‌اکنون ۶۰‌درصد نیروگاه‌‌‌های کشور غیردولتی و ۴۰‌درصد نیروگاه‌‌‌ها دولتی هستند، اما موضوع آن است که دولت برق را می‌‌‌فروشد و آن را قیمت‌گذاری می‌کند و هم اینکه برق را ارزان می‌‌‌خرد و آن را صادر می‌کند. این روندها ناعادلانه است و سبب ناترازی و خاموشی می‌شود. دولت از صنعت مخابرات خارج شده و شاهد هستیم که قیمت یک سیم‌کارت ۱۰‌هزار تومان است، در حالی که زمانی سیم‌کارت یک میلیون تومان قیمت داشت.

اگر از بیان چالش‌‌‌ها بگذریم، در راستای راهکارها آیا موضوع این نیست که ما تنها روی نیروگاه‌‌‌های بزرگ متمرکز شده‌ایم. نقش سبد انرژی در رفع این ناترازی در کجاست؟ چه اندازه باید روی انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری می‌‌‌کردیم و چقدر باید مقیاس کوچک‌‌‌ها را حمایت می‌‌‌کردیم؟ چرا به سبد انرژی توجه نشده است؟

تنوع‌‌‌بخشی در سبد انرژی که روی آن تاکید دارید، ضروری و لازم است. نیروگاه‌‌‌های مقیاس کوچک که سریع می‌توانند وارد مدار شوند، یک مزیت به شمار می‌روند و سرمایه‌گذاری در تجدیدپذیرها یک الزام است، چراکه ما باید به سمت ایجاد نیروگاه‌‌‌های پاک پیش برویم؛ اما پرسش این است که چرا بحث انرژی‌های تجدیدپذیر و نیروگاه‌های کوچک مقیاس به یک سرنوشت دچار شده‌‌‌اند؟ در بحث اقتصاد انرژی، رویکردی انتخاب شده که ما در بخش‌‌‌های مختلف نتوانستیم موفق عمل کنیم. در تجدیدپذیر باوجود ساحل دریای خزر که وضعیت تشعشع خورشید آن از کشورهایی همچون آلمان و سایر کشورها بهتر است، نتوانستیم کاری انجام بدهیم. ۹۰‌هزار مگاوات ظرفیت نیروگاه خورشیدی و بادی داریم که ظرفیت ایجاد شده ما در تجدیدپذیرها زیر یک‌درصد است، در صورتی که سرمایه‌گذاری ترکیه در همسایگی ما در این زمینه به بالای ۱۷‌درصد رسیده است.

در کشور ما در تمام دولت‌‌‌ها به این زیرساخت‌‌‌های اساسی بی‌‌‌توجه بودند و هیچ نهادی نیست که این مسوولان را به دلیل کوتاهی از مسوولیت‌‌‌شان بازخواست کند. حدود ۷۰ تا ۸۰‌درصد تجهیزات نیروگاه خورشیدی ارزی است، زمانی که تورم در حال افزایش است، باید قیمت خرید برق نیز افزایش پیدا می‌‌‌کرد، اما این دیدگاه وجود ندارد. البته در بخش تجدیدپذیر قوانینی داریم تا بتوانیم این بخش را با یک گام بلند به جلو ببریم تا این عقب‌‌‌ماندگی را جبران کنیم. پروژه‌‌‌هایی مطرح است که دولت به صورت خرید تضمینی و از طریق صرفه‌‌‌جویی در حال انجام است. امیدواریم در آینده نزدیک شاهد چنین جهشی در تجدیدپذیرها باشیم. یا در زمینه نیروگاه‌‌‌های مقیاس کوچک‌‌‌ باید قیمت آنها واقعی و میزان سوخت آنها مشخص شود.

دولت در زمینه تجدیدپذیرها، یک برنامه ۳۰‌هزار مگاواتی دارد که ۲۰‌هزار مگاوات آن از محل تهاتر با فروش نفت است که امیدواریم در شورای اقتصاد تصویب شود. البته برخی مسائل آن ابهام دارد که آیا دولت قصد دارد صاحب نیروگاه شود که این موضوع مغایر با اصل۴۴ و خصوصی‌‌‌سازی است. بخش خصوصی و تشکل‌های مربوطه باید طرح موضوع کرده و راهکار بدهند. البته ما به عنوان بخش خصوصی در زمینه ناترازی برق و گاز به دولت پیشنهاد دادیم که می‌توانیم این ناترازی را رفع کنیم. هرچند برای دولت‌‌‌ها درآمد برق همواره جذابیت داشته است؛ در حالی که باید شرکت‌های دولتی کوچک‌تر و چابک‌‌‌تر شوند.

جمع‌‌‌بندی پایانی را داشته باشید؟

ما همگی در یک کشتی هستیم و اگر کسی وزیر است یا اگر کسی نیروگاه دارد یا کسی صاحب صنعت است و مصرف‌کننده است، همگی باید به فکر این صنعت باشیم. پای این صنعت خون‌‌‌دل‌‌‌ها ریخته شده است. اگر سرمایه‌گذار دعوت می‌‌‌کنیم، باید زیرساخت‌‌‌های آب، برق و گاز آن را تامین کنیم. نمی‌توان سرمایه‌گذار را مجبور به آوردن زیرساخت کرد. حتی صنعتگر هم اگر این زیرساخت‌‌‌ها را ایجاد کرد، نباید او را مجبور کرد که آنها را به دولت بدهد. بخش خصوصی به راحتی می‌تواند در زمینه گاز سرمایه‌گذاری کند، اما نمی‌‌‌داند اگر یک میدان گازی را فعال کرد، آیا شرکت گاز و وزارت نفت آن را از بخش خصوصی نخواهد گرفت. این عدم‌اطمینان و عدم‌پیش‌بینی مانع اصلی سرمایه‌گذاری و در نهایت توسعه در کشور می‌شود. به نظر من رقبای ما در منطقه مانند قطر که منابعی دارند به صاحبان پتروشیمی‌‌‌های ما این سیگنال را می‌دهند که بیایید در کشور ما پتروشیمی خود را توسعه بدهید که با نرخ کمتر به شما گاز می‌‌‌دهیم.

اگر کشور ما در رتبه دوم منابع گاز قرار دارد، چرا آن را به سرمایه و ثروت تبدیل نکنیم و به نسل آینده ندهیم. این منابع ممکن است ۱۰ تا ۱۵ سال آینده جذابیت این روزها را نداشته باشد، چراکه دنیا به سمت انرژی‌‌‌های پاک پیش می‌‌‌رود و قیمت انرژی پاک نیز روز به‌روز کاهش پیدا می‌کند و اگر ما که میدان دوم گاز و میدان چهارم نفت دنیا را در اختیار داریم، نتوانیم این منابع را استخراج و سرمایه‌گذاری کنیم تا تبدیل به ثروت شود، متهم به کم‌‌‌کاری از سوی نسل بعدی خواهیم بود. از دولت می‌‌‌خواهیم که زمینه سرمایه‌گذاری در حوزه‌‌‌های گاز و برق را فراهم کند.