زینب موسوی عضو گروه خبر «مستند» یا «دروغ به تاریخ» موضوعی است که این روزها با ساخت و توزیع فیلم «من روحانی هستم» بیش از پیش برسر زبان‌ها افتاده است؛ مستندی که به ادعای سازندگان آن، تنها، روایتی است از پنج دهه فعالیت‌های مبارزاتی، سیاسی و اجتماعی حسن روحانی. حال آنکه واکنش بسیاری از سیاسیون، هویت روایت‌گونه این فیلم را زیر سوال برده و از آن به عنوان هجمه هدفمند علیه رئیس جمهوری و دولت یاد می‌شود.

همچنان‌که علی لاریجانی اقدام به ساخت و انتشار این فیلم را به جریان‌هایی منتسب می‌داند که برای کوبیدن دولت به هر کاری دست می‌زنند. در این میان، علاوه‌بر ساخت فیلم‌هایی این‌گونه، آنچه مهم و اغلب مخاطره آمیز می‌نماید، گسترش رفتاری است که می‌توان آن را استفاده ناشیانه از ابزارهای گوناگون برای «تخریب» نامید؛ تخریبی که گاه در قالب سناریوهای از پیش نوشته، خود را در لفافه نقد و روایت پنهان کرده و در زمان‌های مختلف، گریبان افراد، گروه‌ها و شخصیت‌ها را می‌گیرد.
اگرچه مقوله نقد و انتقادگری در ایران همچنان به چاشنی تحریف و تخریب آلوده است اما ترسیم جایگاه درست مناظره، تضارب افکار و به‌طور کلی نقد و همزمان، نهادینه کردن آن، علاوه‌بر آنکه به تغییرچهره جامعه کمک می‌کند، می‌توان آن را مهم‌ترین نشانه‌های رشد و شکوفایی اندیشه و اندیشه ورزی در جامعه توصیف کرد.
بی‌شک بررسی‌های منتقدانه در مورد یک پدیده، تنها با هدف اصلاح و تکامل پدیده مورد نظر، قابل پذیرش است