بازی ریاض در زمین سوخته
جعفر قنادباشی کارشناس مسائل خاورمیانه در ارزیابی توان نظامی عربستان در تهاجم زمینی‌اش به یمن، تخمین‌ها و برآوردهای متفاوتی ارائه می‌شود که بخشی از آنها، نه فقط به برخورداری این کشور از تسلیحات جدید و گران قیمت ساخت غرب اشاره دارد، بلکه از سامانه‌های آموزشی آمریکایی و انگلیسی (در ارتش این کشور) به عنوان عامل دیگر برتری نظامی عربستان در مصاف با نیروهای نظامی یمن یاد می‌کنند؛ البته در عرصه سیاسی هم، عربستان با تشکیل ائتلافی ازکشورهای منطقه (در واقع همان ائتلاف به اصطلاح ضد داعش)، صفی از دولت‌ها را در مقابل جریان سیاسی غالب در یمن، قرار داده و زمینه برخورداری از مشارکت نظامی این کشورها را در تهاجم زمینی به یمن فراهم کرده است که به خودی خود تضمینی جدی برای عبور از شرایط دشوار نظامی محسوب می‌شود. با این‌حال، این تنها یک چهره از نبردی است که برای اولین بار در شبه جزیره عربستان، با این ابعاد بزرگ درگرفته است. ارزیابی‌ها و تخمین‌های دیگر، ابعاد دیگری از این رویارویی نظامی را منعکس می‌کنند که برآیند متفاوتی را از حاصل جمع نیروهای سیاسی و نظامی درگیر در این شبه جزیره، ارائه می‌کند و از این لحاظ نمی‌تواند تامین کننده منافع مقامات ریاض و برآورنده خواسته‌های آنها در این لشکرکشی باشد. آنچه مقامات ریاض را در تهاجم نظامی به یمن نگران می‌سازد، تنها به واکنش‌های نظامی جنبش انصارالله و رویارویی درازمدت و نبرد تمام عیار با این گروه جنگ دیده، منحصر نمی‌شود؛ زیرا با توجه به جغرافیای طبیعی و انسانی یمن و همچنین التهابات سیاسی موجود در داخل عربستان، این امکان وجود دارد که سناریوهای متعدد و فلج‌کننده دیگری نیز در انتظار نیروهای نظامی عربستان و شرکای سیاسی و نظامی‌اش باشد. درست است که مقامات ریاض در برخورد با حرکت‌های مخالف در بحرین با اعزام نیروهای موسوم به «سپر جزیره»، توانستند در چهار سال گذشته، از فروپاشی نظام پادشاهی بحرین جلوگیری کنند اما این واقعیت که کلیه شرایط سیاسی، نظامی و جغرافیایی موجود در یمن با بحرین متفاوت است، هشدارهایی جدی برای ماجراجویی نظامی سعودی‌ها محسوب می‌شود؛ چنانکه بسیاری از صاحبنظران سیاسی و نظامی هم، از وجود باتلاق خطرناکی در یمن سخن گفته‌اند که در انتظار نیروهای نظامی متجاوز است. مقامات ریاض غافل از آنند که یمن برخلاف بحرین که کم‌وسعت‌ترین کشور خاورمیانه و کم‌جمعیت‌ترین (حدود یک میلیون) کشور منطقه است، از وسعتی به اندازه یک سوم مساحت ایران و از جمعیتی 24 میلیونی (تقریبا جمعیتی به اندازه جمعیت عربستان) برخوردار است و این به خودی خود، به معنای وجود قابلیت‌هایی است که نه تنها ارتش عربستان، بلکه مجموعه نیروهای نظامی دولت متحد این کشور را برای مدتی طولانی به خود مشغول می‌سازد؛ به خصوص که حدود بیست میلیون از مردم یمن نسبت به عربستان، بدبین و از حکومت‌های پادشاهی وابسته منطقه به شدت متنفرند و از این لحاظ زمینه‌های یک جنگ فرسایشی و درازمدت را به سهولت فراهم می‌سازند. با این حال، نبود دولتی مستقر در یمن و بی اعتباری قانونی منصور هادی، مشکل جدی دیگری بر سر راه عربستان برای تحقق اهدافش در این کشور محسوب می‌شود؛ به این ترتیب عربستان و متحدان منطقه‌ای‌اش به هیچ‌وجه نمی‌توانند به عقب‌ماندگی‌های تسلیحاتی یمن و ضربات بسیار سنگینی که در حملات هوایی چند روز گذشته عربستان، دریافت کرده، دل‌خوش کنند و بر این اساس، از نگرانی‌های فزاینده‌ای که در این باره دارند، رهایی یابند.