اهمیت سیاست‌گذاری صحیح برای سفرهای خارجی
شیما رئیسی
گرچه توریسم در ذات خود داعیه‌دار صلح، دوستی، نزدیکی و آشتی میان مردمان ملل مختلف است، در عین حال، به‌راحتی تحت‌تاثیر روابط میان دولت‌ها قرار گرفته و گاه به‌عنوان ابزاری در کارزار میان کشورها به کار گرفته می‌شود. بالا گرفتن تنش سیاسی میان ایران و عربستان و به دنبال آن، واکنش کشورهای زیر پرچم آل‌سعود و دیگرانی که از قدرت گرفتن ایران در منطقه بیم دارند از طریق کاهش سطح یا قطع روابط سیاسی خود با ایران، به تشدید رفتارهای نامناسب با گردشگران ایرانی که به این کشورها سفر می‌کنند انجامیده است؛ گرچه پیش از این نیز گزارش‌های قابل توجهی از توهین به گردشگران ایرانی در مقاصدی نظیر دبی و ترکیه وجود داشت. حالا در حرکتی خودجوش، کمپینی برای دعوت از مردم برای سفر نکردن به چنین کشورهایی شکل گرفته است، حرکتی که نشانگر کنشگری جامعه مدنی نسبت به اتفاقات جاری و پیگیری مطالباتشان است؛ اما در کنار این نکته یا نکات مثبت، لازم است ابعاد دیگر این جنبش را بیشتر مورد بحث و بررسی قرار دهیم. در همین خصوص، در گفت‌وگو با دکتر علی‌اصغر شالبافیان، استاد گردشگری دانشگاه تهران و عضو مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، اثرات چنین حرکتی را به‌صورت تفصیلی به تحلیل نشسته‌ایم.
جناب دکتر شالبافیان،‌ به تازگی کمپینی با هدف دعوت مردم برای تحریم سفر به کشورهای به اصطلاح «حامی داعش سیاه و سفید» شکل گرفته است. آیا ممکن است در شرایطی که اوضاع منطقه تا به این حد ملتهب است، چنین اقداماتی به تنش‌ها دامن بزند و جنگ و نفاق میان ملت‌ها بیشتر شود؟
از آنجایی‌که این حرکت از سمت دولت ایران مدیریت نشده و توسط گروه‌های مردمی هدایت می‌شود،‌ نمی‌تواند مستقیما دولت‌ها را با یکدیگر درگیر کند. ‌این جنبش اگر به درستی شکل بگیرد و بتواند حمایت تعداد زیادی از مردم را جلب کند، اهرم فشار خوبی برای دولت‌های منطقه برای تجدید نظر در رفتارشان با گردشگران ایرانی خواهد بود. یکی دیگر از کارکردهای این کمپین که باید بر آن تاکید بسیار داشت ایجاد گفتمان در این خصوص در میان مردم برای نخستین بار و آن‌هم به‌صورت نظام‌مند است؛ اتفاقی که در نهایت دولت را متوجه نقش خود در حفظ حرمت و کرامت اتباع خود خواهد کرد.

موارد اخیر بدرفتاری با گردشگران ایرانی تازگی ندارد و ما به کرات شاهد گزارش‌هایی از این دست بوده‌ایم؛‌ گزارش‌هایی از بدرفتاری ماموران امنیتی در مبادی ورودی، نیروهای گشت و پلیس و حتی در پاره‌ای موارد تبعیض و اعمال خشونت از سوی شهروندان کشورهایی که ایرانیان بیشترین حجم سفرهایشان به آن کشورها است؛‌ فکر می‌کنید که چرا تاکنون چنین حرکتی در واکنش به این بدرفتاری‌ها از سوی مردم ایران شکل نگرفته بود؟
پیش از این‌ کمپین،‌ کمپین‌های بسیاری در پاسخ به اتفاقات گوناگون یا در اقدامی پیگیرانه برای پاسخگویی مسوولان و احقاق حقوق شهروندی شکل گرفته است،‌ اما باید بگویم که این کمپین اخیر، ‌در نوع خود بی‌نظیر است؛‌ چرا که مردم تا کنون این حد از حساسیت و اتحاد را در واکنش به سفرهای خارجی و نوع برخورد و رفتاری که با آنها به‌عنوان گردشگر در کشورهای میزبان می‌شود،نداشته‌اند. یکی از دلایل احتمالی آن شاید،‌ بی‌تفاوتی دولت نسبت به سیاست‌گذاری برای سفرهای تفریحی برون مرزی و عدم مدیریت آنها است.

مخالفان این کمپین می‌گویند که مردم، خود مختارند که برای سفرهای خود برنامه‌ریزی کرده و انتخاب کنند که پول‌های خود را چگونه خرج کنند. آنها معتقدند که چنین حرکت‌هایی حق انتخاب و آزادی عمل شهروندان را سلب کرده و به نوعی حق اولیه آنها در انتخاب مقصد سفرشان را نادیده می‌گیرد؛‌ شما در این‌باره چگونه فکر می‌کنید؟
به اعتقاد بنده چون این حرکت،‌ یک جنبش مردمی است و مکانیزم‌‌های قانونی بازدارنده‌ای ندارد،‌ نمی‌تواند مشمول این ادعا شود و متاسفانه باید بگویم که این‌گونه صحبت‌ها اگر چه درست اما در این جایگاه و در این بحث مشخص، محلی از اعراب نداشته و به‌نوعی با ایجاد انحراف افکار عمومی،‌ ماهیت واقعی این جنبش را به انحراف می‌کشانند. در واقع در بسیاری از کشورها، ‌این دولت‌ها هستند که با ایجاد و طراحی سازوکار منطقی و با اتخاذ شیوه‌های مناسب دیپلماسی،‌ عملا راه‌ هرگونه سوءرفتار با شهروندانشان را بسته، در صورت وقوع چنین اتفاقاتی، قوانین یا سیاست‌هایی تعریف شده برای مقابله و واکنش به چنین رفتارهایی را دارند. نمونه آن را اخیرا در قضیه روسیه و ممنوعیت سفر شهروندانش به ترکیه شاهد بودیم.

به نقش دولت‌ها اشاره کردید؛ آیا فکر نمی‌کنید که بی‌تفاوتی مردم در این سال‌ها نسبت به این سوءرفتارها و حتی سفرهای چندباره‌شان به تنها یکی از مقاصد مورد بحث،‌ نتیجه عدم سیاست‌گذاری هدفمند دولت برای سفرهای برون‌مرزی بوده باشد؟
شاید بتوان بخشی از بی ‌اعتنایی مردم به اتفاقاتی از این دست را نتیجه این امر دانست،‌ اما پیش و بیش از آن باید بر نقش دولت‌ها در اتخاذ سیاست‌های پیشگیرانه در این خصوص اشاره کرد؛ ‌سیاست‌هایی که در حوزه روابط خارجی با کشورهای دیگر تعریف شده و حافظ منافع و حرمت شهروندان ایرانی است.با این همه نمی‌توان گفت که به وجود آمدن این شرایط صرفا در نتیجه بی‌اعتنایی دولتمردان به این مقوله بوده؛ بلکه علت اصلی در واقع بی‌توجهی دولت نسبت به صنعت توریسم و ندیدن جایگاه مناسب برای آن در برنامه‌های کلان و سیاست‌گذاری‌های بلندمدت است.‌ در واقع غالب دولت‌هایی که می‌دانند بازارشان، ‌بازار جذابی برای گردشگری سایر کشورها است،‌ با وقوف بر این امر، ‌آن را مدیریت کرده و با داشتن ضابطه‌ها و قوانین مکفی در روابط‌شان با سایر کشورها، نوع رفتار و شکل برخورد با شهروندانشان را کنترل می‌کنند و رفتن شهروندانشان به کشورهای مقصد را تبدیل به یک مراوده برد ـ برد می‌کنند؛ علاوه بر این، دولت‌ها در مواردی دیگر، با اعمال یکسری قوانین، ‌رفت‌وآمد اتباع خود به کشورهای مختلف را مدیریت کرده و در مجرایی کنترل شده قرار می‌دهند.

اعمال چنین قوانینی آیا با ایجاد محدودیت برای شهروندان، ‌در تضاد با حقوق شهروندی آنها نیست و به نوعی اجبار غیرمستقیم تلقی نمی‌شود؟
به هیچ عنوان، این یک نوع سیاست‌گذاری است. در واقع وظیفه دولت‌ها تدوین سیاست‌های مناسب در تمامی حوزه‌ها با هدف تامین رفاه حداکثری شهروندان است و سیاست‌گذاری باید یکی از مهم‌ترین‌ برنامه‌های دولت برای حفظ امنیت و حرمت شهروندان باشد.

سازوکارهای این سیاست‌گذاری که می‌گویید چگونه باید باشد؟
یکی از مهم‌ترین تصمیماتی که دولت در این زمینه می‌تواند اتخاذ کند، متغیر اعلام کردن نرخ مالیات‌ بر سفر است. در حال حاضر برای خروج از کشور،‌ بدون آنکه مقصد در نظر گرفته شود‌ عوارض یکسانی از مسافر دریافت می‌شود؛‌ این درحالی است که با متفاوت اعلام کردن نرخ این عوارض می‌توان کنترل بیشتری در سفر به کشورهای گوناگون داشت.

می‌شود در این مورد بیشتر توضیح دهید و جزئیات آن را روشن‌تر بیان کنید؟
ببینید، ‌حرف من این است که چرا باید از مسافری که برای سفر تفریحی می‌رود یا شهروندی که برای درمان از کشور خارج شده است،‌ مالیات یکسانی دریافت کرد. بر اساس ویزاهای مختلفی که برای مسافران صادر شده یا کشوری که قرار است برای سفر به آن از کشور خارج شد،‌ می‌توان مالیات متغیری تعریف کرد؛ برای مثال، سفرها به ترکیه،‌ غالبا تجاری و تفریحی است و خیلی کمتر با هدف درمانی اتفاق می‌افتد یا اینکه اصولا تمایل و درخواست مردم برای سفر به این کشور در مقایسه با سایر کشورها بیشتر است که در صورت اعمال مالیات بیشتر، ‌می‌توان تا حدی بر تعدد این سفرها کنترل داشت. نکته دیگر ارزانی مقاصد سفر است؛ مالیات در این مورد هم می‌تواند اهرم مناسبی برای کاهش خروج ارز از کشور باشد. در راستای بحث مالیات‌ها لازم است در اینجا به قانون جدید مالیاتی کشور که از سال آینده اجرا خواهد شد اشاره کنم؛ در این قانون تورگردانانی که در زمینه ورود تور به کشور فعالیت می‌کنند از معافیت‌های مالیاتی برخوردار و شرکت‌ها و آژانس‌هایی که بیشتر در زمینه خروج تور از کشور کار می‌کنند موظف به پرداخت حق مالیات خود هستند.

به جز مالیات،‌ آیا سازوکار یا سازوکارهای دیگری هم برای اعمال محدودیت و مدیریت سفر به کشورهای خارجی می‌تواند وجود داشته باشد؟
راه‌حل دیگری که در کنار اخذ مالیات می‌تواند مطرح باشد، صدور ارز مسافرتی است. در این مورد خاص باید پرسید که چرا برای سفر به همه کشورها ارز دولتی و به میزان یکسانی صادر می‌شود. در مورد ارز مسافرتی هم می‌توان همچون مالیات،‌ صورت‌های مختلفی تعریف کرد و بر اساس نوع سفر، ‌مقصد سفر و حتی بسته به فصل و زمان،‌ مقادیر متغیری از ارز را در اختیار مسافران قرار داد. در کنار همه این محدودیت ها،‌ راهکار منطقی و سازنده دیگر، ‌توسعه گردشگری داخلی و تشویق شهروندان ایرانی برای سفرهای داخلی بیشتر است.

همان‌طور که اشاره کردید، خروج ارز از کشور از راه سفرهای خارجی، یکی از دغدغه‌های همیشگی دولت‌ها در دوران رکود اقتصادی و کاهش ارزش پولی کشورشان است‌ و اهمیت به گردشگری داخلی فارغ از همه مزایای دیگری که برای توسعه اقتصادی کشورها به همراه دارد،‌ در این برهه‌ها در اولویت قرار می‌گیرد. به نظر شما تا چه میزان دولت بر اهمیت این موضوع واقف است و درصدد چاره‌اندیشی برای آن برآمده؟
گردشگری داخلی در کشور ما،‌ به دلیل وسعت و تنوع آن،‌ به خوبی می‌تواند حجم عمده‌ای از هزینه سفرهای خانوار را به خود اختصاص دهد،‌ اما در شرایط کنونی، به دلیل عدم ساماندهی تعطیلات، مهیا نبودن زیرساخت‌های گردشگری با کیفیت و کمیت لازم و نیز هزینه بالای سفر در ایران در مقایسه با سفر به خارج از کشور، مردم ما در صورتی که شرایط آن مهیا باشد سفرهای خارجی را انتخاب می‌کنند؛ حتی اگر مقاصد زیادی در کشور وجود داشته باشد که تا‌کنون به آنجا سفر نکرده باشند. همه اینها بیانگر این است که اقدامات لازم برای تسهیل سفر در کشور و توسعه گردشگری داخلی صورت نگرفته است؛ گرچه به نظر می‌رسد در این اواخر اراده آن در دولت و در سطوح حکومتی ایجاد شده است.

آقای دکتر، در پایان این گفت‌وگو می‌توانید از تجربه های سایر کشورها در این زمینه صحبت و به‌عنوان نمونه برخی از قوانین آنها در این خصوص را تشریح کنید؟
برای پاسخ به پرسش شما دو کشور چین و آلمان را به‌عنوان نمونه خواهم آورد. از آنجایی‌که که آلمان‌ها، در دسته گردشگرانی قرار می‌گیرند که در سفرهایشان بسیار هزینه می‌کنند، دولت آلمان برای کنترل خروج ارز از کشورش، با دادن بن سفر در دوره رکود اقتصادی، سفرهای داخلی را تشویق و از این طریق، گردشگری داخلی خود را توسعه و از خروج ارز جلوگیری کرد. دولت چین نیز با توجه به اینکه کشورش بازار هدف گردشگری جذابی است و تعداد گردشگران خروجی آن در حال رشد است، با اتخاذ سیاست‌هایی در عرصه روابطش با کشورهای دیگر،‌ تمام تلاش خود را برای حفظ شأن و منزلت شهروندانش به کار می‌گیرد. این اصل که بر نقش حاکمیت در مدیریت گردشگری برون‌مرزی تاکید دارد و دولت چین تابع آن است،‌ به خوبی و با کمترین میزان تنش کشورهای طرف مراوده را در برابر اتباع چینی پاسخگو نگه می‌دارد