امروزه در اکثر کشورها، اعم از توسعه یافته و در حال توسعه، جایگاه بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد مورد توجه سیاستگذاران اقتصادی قرار گرفته و تلاش می شود تا از پتانسیل های این گروه از بنگاهها برای تحقق اهداف کلان اقتصادی استفاده گردد .
تقویت روحیه رقابت و کارآفرینی در اقتصاد، افزایش بهره وری و ایجاد اشتغال سه ویژگی عمده بنگاههای کوچک و متوسط است که چنین جایگاهی به آنها بخشیده است. معمولاٌ دسته بندی این گونه بنگاه ها مبتنی بر چهار شاخص عمده تعداد کارکنان، مجموع دارایی های خالص، میزان فروش و میزان سرمایه گذاری بنگاه می باشد. البته تعداد کارکنان مهمترین و معمولترین شاخص جهت تعریف اندازه بنگاههای کوچک و متوسط است.
این بنگاهها به علت ویژگیهای خاص خود دارای کارکردها و مزیت های منحصر به فردی هستند. نمونه ای از این موارد عبارت اند از: ،اشغال زایی، خلق و توزیع ثروت در جامعه، توسعه سرمایه گذاری در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته،تامین تولیدات مورد نیاز کشور، تربیت نیروی انسانی مورد نیاز صنایع و بنگاههای بزرگ، انعطاف پذیری بالا، نیاز به سرمایه کمتر و کارایی بالاتر سرمایه، خلاقیت و نوآوری، توان صادراتی. البته اغلب شرکتها و بنگاههای کوچک و متوسط از سه ویژگی کیفی وحدت مالکیت و مدیریت؛ مالکیت فردی و خانوادگی و استقلال از سایر بنگاهها برخوردارند.
از بین بیش از ۷۰۰ شرکت متقاضی در رتیه بندی اعضا اتاق یازرگانی حدود ۴۴ درصد در اندازه کوچک، ۱۸ درصد در اندازه متوسط و ۳۸ درصد نیز جز متقاضیان در اندازه بزرگ هستند .وجود هر سه رتبه زرین، سیمین و برنزین در بنگاه های با اندازه های مختلف نشان دهنده جامع و سیستمی بودن مدل بوده و نمایانگر این موضوع است که معیار ها و زیر معیار های این مدل به گونه ای طراحی شده اند که بنگاه ها با اندازه های کوچک نیز توانایی کسب رتبه زرین را داشته باشند و اندازه شرکت به تنهایی دلیل بر امتیاز بالا و یا یایین برای بنگاه نمی باشد.