آموزش های مهارتی ؛ زیربنای اخلاق حرفه ای
امروزه آموزش های مهارت محور ، الگو و پارادایمی بی بدیل در توسعه پایدار و رکن اصلی توسعه ملی در هر کشوری است. نیروی انسانی ماهر که محصول مستقیم آموزش های فنی - حرفه ای است، علاوه بر رسالت اجتماعی - فرهنگی، بُردار اصلی توسعه به شمار می آید. از اینرو، توجه به این بخش و ارزیابی مستمر روند تحول آن، از جمله اولویت های اصلی در مدیریت کشور است و نمی توان آن را بدون یک سیاست و تدبیر حساب شده رها کرد. آموزش های مهارتی ، راهبرد خود را در دو حوزه حیاتی می بینند که از ملزومات آموزش مهارتی به عنوان زیر بنای اقتصاد مقاومتی در میدان بازی آموزش های مهارتی است. این حوزه ها عبارتند از:
- افزایش بهره وری درتولید ،کاهش قیمت تمام شده ، کیفیت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولیدات خارجی ، کاهش واردات، حمایت ازتولید ملی به ویژه تولیدات استراتژیک.
- کاهش آمار بیکاری و خشکاندن ریشه های فقر و آسیب های اجتماعی ناشی از بیکاری در جامعه. اهمیت آموزش های مهارتی در افزایش تولید و بهره وری نیز آشکار است چرا که جامعه صنعتی امروز به طور کلی با جوامع سنتی تفاوت دارد. به این سبب باید گفت، اگر در برنامه های توسعه اقتصادی وصنعتی کشور ، ضرورت آموزش فنی کارگران و ارتقاء سطح مهارت افراد، چنانکه باید مورد توجه قرار نگیرد، توسعه صنعتی و پیشرفت تولید در سطح خواهد ماند و همچنان نیازمند قدرت‌های بزرگ صنعتی باقی خواهیم ماند . برای برون رفت از این وضعیت، یعنی رساندن سطح تولید و اقتصاد کشور به کشورهای بزرگ صنعتی، ضروری است که اولاً نیروی انسانی مورد نیاز صنایع در مدتی کوتاه تامین شود، ثانیاً برنامه های آموزشی براساس نیازهای موردی صنایع تنظیم گردد و ثالثاً تمام کارگران شاغل، امکان تطبیق مهارت های خود را با تکنولوژِ‌ی جدید که پیوسته در حال پیشرفت و تکامل است، داشته باشند. با توجه به مطالب گفته شده مشخص می شود، بذل توجه به نیروی انسانی ماهر ، کانون محوری توسعه اقتصادی در کشورهاست که علاوه بر متغیر مهارت، نیاز به مولفه های روان شناسی اخلاق و جامعه شناسی اخلاقی جهت هم افزایی و تولید ثروت مادی و معنوی نیز دارد. سازمان آموزش فنی - حرفه ای به عنوان یگانه بیرقدار آموزش‌های مهارتی در میدان های اقتصادی کشور مانند بخش های خدمات ، صنعت و کشاورزی و یکی از دستگاه های متولی و بستر ساز فضای کسب و کار و بنگاه های اقتصادی ( SMEs) ، خود را موظف و مکلف دیده که با بازآموزی کارگران غیر ماهر ، نیمه ماهر و ماهر ، علاوه بر آزمون های دامنه دار مهارتی، بحث اخلاق حرفه ای و تعهد گروه ها را نیز پیگیری کند و خود را در یک حالت استعلایی قرار داده که خروجی آن باعث نهادینه سازی اخلاق حرفه ای (professional Ethics) در صنوف و لایه های جامعه کاری می شود . فارغ از تعاریف و ترجمان واژه حرفه‌ای (Professional , Vocational , occupational ) -حرفه ای یدی یا ذهنی - ، بحث اخلاق حرفه ای به طور تاریخی در فرهنگ و متون ایرانیان و به کرات در میان صنوف ، بازرگانان و صنعتگران ایرانی دیده شده که جا دارد با توجه به تعاریف جدید از شغل ، صنعت و... که مولود جهانی شدن هستند، در دستور کار و سیاستگذاری های نهادهای متولی قرار گیرد . باید گفت که تعریف‌های مختلفی از اخلاق حرفه‌ای ارائه شده است، ولی تعریفی جامع ، فنی و حرفه ای از آن می تواند چنین باشد: اخلاق حرفه‌ای به مسائل و پرسش‌های اخلاقی و اصول و ارزش‌های اخلاقی یک نظام حرفه‌ای می‌پردازد و ناظر بر اخلاق در محیط حرفه‌ای است. از سوی دیگر، منظور از اخلاق حرفه‌ای، مجموعه قواعدی است که افراد باید داوطلبانه و براساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفه‌ای رعایت کنند، بدون آن‌ که الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف، به مجازات‌های قانونی دچار شوند.
بنابراین می توان محورهای اساسی اخلاق حرفه ای را در موارد زیر به اختصار بیان نمود:
اخلاق حرفه‌ای، رفتاری متداول در میان اهل یک حرفه است.
اخلاق حرفه‌ای ، مدیریت رفتار وکردار آدمی هنگام انجام‌دادن کارهای حرفه‌ای است.
اخلاق حرفه‌ای، رشته‌ای از دانش اخلاق است که به مطالعة روابط شغلی می‌پردازد.
اخلاق حرفه‌ای، عبارت از مجموعه‌ای از قوانین است که در وهلة اول از ماهیت حرفه و شغل به دست می‌آید.
بنابراین، رعایت اخلاق حرفه‌ای در تمامی لایه های جامعه کاری و سازمان ها ، امری لازم و ضروری است تا سازمان های پاسخگو از یک سو جامعه را دچار تعارض نکنند و از سوی دیگر، با اتخاذ تصمیمات منطقی و خردمندانه منافع بلندمدت خود را تضمین کنند. علاوه براین با ملزومات جهان مدرن، امروزه رویکردی استراتژیک به اخلاق حرفه‌ای اتخاذ شده است‌ و به همین دلیل مسئولیت معنوی سازمان‌ها ‌ به مدیران استراتژیست سپرده می‌شود؛ نه به واحد پرسنلی و نه حتا به مدیران اجرایی. نکته دیگر در حیطه اخلاقی کار، این است که ‌ در حوزة اخلاق باید دو نوع رویکرد «‌فضیلت‌گرایانه» و «‌مسئله‌محور‌» را از یکدیگر تفکیک کرد‌. نگرش سنتی به معضلات اخلاقی صرفاً فضیلت‌محور‌ است‌، نه ‌مسئله‌محور‌؛ در حالی که آنچه از معضلات اخلاقی سازمان ها گره‌گشایی می‌کند، رویکرد مسئله محور‌ است‌، چون معضل اخلاقی‌، یک مسئله است‌ و برای حل اثربخش آن، نیازمند کسب تخصص و مهارت هستیم. نکتة اساسی این است که باید از تلویحی‌نگری دربارة اخلاق حرفه‌ای پرهیز کنیم. نکته آخر آنکه‌ اخلاق سازمانی نه لزوماً فرد ـ وابسته و نه حتا سازمان ـ وابسته و نه محیط ـ وابسته است، بلکه عوامل فردی، محیطی و سازمانی در آن تأثیر دارد. بنابراین، در پرداختن به اخلاق، نیازمند نگرش سیستمی هستیم. غفلت از این عوامل در مقام تبیین و تحلیل معضلات اخلاقی، تصمیم‌گیری های ما را از واقع‌بینی دور خواهد کرد.
به طور کلی باید گفت که اخلاق حرفه ای نیاز به آموزش دارد. به این معنا یک کارگر یدی یا ذهنی ، یک صنعتگر یا پیشه گر، جهت اخلاقی نمودن ذهن و محیط خود نیاز به مهارت دارد و سازمان آموزش فنی - حرفه ای کشور با رویکردی بالنده و دستور کارهای کلان در راستای ارتقای مهارت گروه های هدف خود، کنش موفقی را در میدان اخلاق حرفه ای با آموزش های مادام العمر ، آموزش کارگران صنعت ساختمان و ... آغاز کرده است که با پیگیری سیاست نهادین خود و همیاری سایردستگاه های اجرایی ، امید به نهادینه سازی اخلاق کاری در تمامی سطوح جامعه کاری و صنفی را تقویت می نماید .
حمیدرضا خانپور
مدیر کل آموزش فنی و حرفه ای استان تهران