ذکر احوال حاکمان و استانداران خراسان در دوره قاجاریه – بخش19
هادی پژوهش میرزاعبدالوهاب‌خان شیرازی ملقب به نایب‌الوزاره و نصیرالدوله از رجال با سواد دوران قاجاریه، پسر محمدجعفرخان کوچکترین فرزند بدرخان شیرازی رئیس جبه‌خانه شیراز بود و در سال 1242 ه.ق در شیراز متولد شد. مقدمات عربی، تاریخ، جغرافیا و ادبیات را در همان جا فراگرفته و در سال 1266 ه.ق به همراه عمویش حاج محمدحسین‌خان جبه‌دارباشی به تهران آمد و به اتکای استعداد خود به تدریج تا مقام وزارت ترقی کرد. در سال 1273 ه.ق به نیابت دوم وزارت امورخارجه و سال بعد به منصب نایب‌الوزاره و معاونت وزارت امورخارجه نایل گردید. سه سال بعد به اداره امور مهام خارجه آذربایجان منصوب گشت. در سال 1288 ه.ق شاه او را نصیرالدوله لقب داد و دو سال بعد رئیس گمرکات گردید و در سال 1291 ه.ق وزیر تجارت و عضو دارالشورای کبری شد. در 17 رمضان 1301 ه.ق لقب آصف‌الدوله یافت و به جای محمدتقی‌خان رکن‌الدوله به ایالت خراسان و تولیت آستان قدس رضوی تعیین گردید.
مأموریت وی یک سال و نه ماه طول کشید؛ رفتار آصف‌الدوله با مردم و فرمانداران در سطح استان خراسان و خاصه در شهر مشهد و از طرفی قصور و کوتاهی او در رسیدگی به امور استان به علت عدم‌آشنایی به استان و سهل‌انگاری در دفع تجاوزات مکرر روس‌ها از طریق مرز زور آباد (جنت آباد) به خاک خراسان سبب شد که ناصرالدین‌شاه، آصف‌الدوله را مورد بازخواست قراردهد و از او توضیحاتی بخواهد. آصف‌الدوله تلگرافی رمزی همراه با تملق و چاپلوسی برای شاه ارسال کرد.

تلگرام آصف الدوله به ناصر الدین شاه
توضیحات استاندار در عین بی‌ربط و مهمل بودن جوابیه به‌علت تملق‌گویی و چاپلوسی بیش از حد مورد توجه شاه قاجار قرار گرفت، در عین حال بی‌محتوایی جواب درحدی بود که شاه متوجه بی‌اطلاعی استاندار از شرایط و حتی عدم‌شناخت اقلیم و جغرافیای خراسان گردید. به نحوی که ناصرالدین شاه در حاشیه تلگرام استاندار به او تذکر می‌دهد که دهنه ذوالفقار در ناحیه باخرز و تربت‌جام است و هیچ ارتباطی به در‌گز و ناحیه کلات که استاندار در گزارش خود قید کرده، ندارد و توصیه می‌کند در رابطه با تجاوز روس‌ها به خاک ایران باید از عطاء‌اله‌خان تیموری حاکم جام وباخرز بپرسد نه از حاکم کلات و در‌گز و اضافه می‌کند که چرا مرزبانان آن حدود کوتاهی کرده و جلوی قوای روس ایستادگی نکرده اند؟ فشار آصف‌الدوله بر مردم روزبه‌روز بیشتر می‌شد تا منجر به قیام عمومی مردم مشهد گردید و مردم به همراهی علما ارگ دولتی را محاصره کردند. گزارش شده است آنچه سبب تهییج مردم و علما به رفتار آصف‌الدوله گردید رفتارهای حکومتی آصف‌الدوله به‌ویژه درباره املاک مردم و موقوفات بود. می‌گویند میرزا زین‌العابدین سبزواری، رئیس الطلاب به‌شدت با آصف‌الدوله به مخالفت برخاست. یادشده در سوم ذی القعده ۱۳۱۴ دستگیر و به خارج از مشهد فرستاده شد. گروهی از مردم و طلاب مشهد در اعتراض به این اقدام آصف‌الدوله در منزل شیخ اسماعیل تجمع کردند و خیال شورش داشتند که آصف‌الدوله ناگزیر شد دستور آزادی او را صادر کند و رئیس‌الطلاب پس از چند روز وارد مشهد شد و مورد استقبال جمعیت چند هزار نفری زائران و مردم مشهد قرارگرفت و این نشان از میزان مخالفت گسترده مردم مشهد با حکومت آصف‌الدوله و در مجموع حکومت قاجاریه داشت.
در کنار این قضایا آنچه موجب تشدید اعتراضات مردمی شد تصمیم آصف‌الدوله در سال ۱۳۰۳ ه.ق به تصرف املاک ابوالقاسم پسرمحمدخان‌قرایی از خوانین خراسان بود که می‌خواست املاک او را به زور و با قیمت کم خریداری و تصرف نماید؛ اما ابوالقاسم‌خان حاضر به فروش املاک خود به استاندار نشد و املاک مورد نظر را به علی‌مردان‌خان نصرت‌الملک، رئیس ایل تیموری اجاره داد و از ترس آصف‌الدوله در حرم مطهر رضوی (ع) بست نشست؛ استاندار دستور داد تا او را به زور از حرم مطهر بیرون کنند. مردم مشهد و علما که از رفتارهای ظالمانه استاندار به‌تنگ آمده بودند این موضوع را بهانه قرارداده واعلام کردند در قضیه اخراج ابوالقاسم‌خان قرایی از حرم نسبت به ساحت حرم مطهر رضوی اساعه ادب و بی‌حرمتی شده است و برآشفتند و ضمن تعطیلی بازار و محل کسب مراکز حکومتی را اشغال نمودند. استاندار به توپچیان و سربازان دستور داد برای متفرق نمودن مردم مبادرت به تیراندازی کنند. لیکن افسران و سربازان از دستور وی استنکاف نموده و بر روی مردم و معترضان آتش نگشودند؛ دولت به محض اطلاع از واقعه مشهد به دستور ناصرالدین شاه، وجیه ا.... میرزا سیف‌الملک را با ۶۰۰۰ نیروی سواره و پیاده به مشهد اعزام کرد تا استانداری را از محاصره شورشیان آزاد کند و همزمان آصف‌الدوله استاندار را به تهران احضار و به جای او محمود خان قراگوزلو ناصرالملک را برای رسیدگی به امور به خراسان روانه کردند . پس از وقایع خراسان به آصف‌الدوله سمت دولتی واگذار نشد. وی به ناچارخانه‌نشین شد تا اینکه در روز دوشنبه ۶ جمادی‌الاول ۱۳۰۴ در سن شصت و دو سالگی بر اثر سکته درگذشت.