جابه‌جایی شیرین
سهم زیادی از میزان درک و دریافت ما از پدیده‌ها همواره متاثر‌از موقعیت‌های زمانی و مکانی ایجاد شده در آنها است. شاید کم نباشند لحظاتی در زندگی روزمره که هرکدام از ما با دیدن تصویری اتفاقی در محیط زندگی شهری یا روستایی خود تلاش می‌کنیم که اتفاقی به ظاهر ناخودآگاه و تصادفی را به حیطه ادراک و آگاهی خود بکشیم. البته این روند محدود به تصاویر نمی‌شود و گستره تمام و کمالی از حواس پنج‌گانه مارا مورد تاثیر و تاثر خود قرار می‌دهد. مطالعات فلسفی-روان‌شناختی معاصر در پدیدارشناسی حواس پنج-گانه به ما نشان می‌دهد که ذهن در درک و فهم تجربه‌های پیرامونی از ساختاری استعاری تبعیت می‌کند. به بیان ساده‌تر ذهن در درک تجربه‌های جدید به سراغ تجربه‌های شناخته‌شده پیشین می‌رود تا با تطبیق شباهت و درک تفاوت‌ها موقعیت‌های جدید را به حیطه آگاهی خود کشاند. آفرینش اثر و وضعیت‌های متفاوت و خلاق نیز از ساختاری این چنینی تبعیت می‌کنند با این تفاوت که برای خلق اثر یا وضعیتی جدید و متفاوت باید مسیر عکس را پیمود؛ یعنی با آگاهی از اجزاء تشکیل‌دهنده اثر با تغییر، جابه‌جایی و دکوپاژی-چیدمانی- خلاق از آنها آشنایی زدایی کرد. مجموعه جدیدی که «امیرحسین بیانی» در گالری «شیرین» کیوریتی-مدیریت- آن را به عهده داشت در نخستین گام‌ تلاشی بود در جهت همین آشنایی‌زدایی از پدیدارهای حسی که به‌دلیل همسانی فرمی در گالری‌ها و فستیوال‌های مختلف وارد دایره عادت مخاطب شده و توان و رمقی برای گشودن وجوه فکری متفاوت و تازه برای آنها باقی نمانده است، اما این تنها گام نخست است، این موضوع امری بدیهی است که هر پدیده، یا اثر خلاق یا متفاوتی، پدیده یا اثری است تا حدی ناآشنا و هر هنرمند یا خالقی می‌کوشد تا در حد بضاعت خود از این اصل پیروی کند. «جابه‌جایی همواره هیجان‌آور است.» تبدیل محیط گالری به محیطی برای اجرای موسیقی و پخش ویدیو، شکلی از جابه‌جایی است که به خودی خود معیاری برای موفقیت هنرمند در ایجاد فضایی خلاق برای پیش روی در موضوع یا موضوعات مورد نظر او نیست. به بیان دقیق‌تر تفاوت و آشنایی‌زدایی امکانات «بیان» خلاق را ایجاد می‌کنند و خود هرگز جای «بیان» را نمی‌گیرند. بیان یا روایت اثر خواه خطی و کلاسیک و خواه غیر خطی و منتج از ساختار روایی معاصر، هرگز در پس هیجانات امکانات خود دفن نمی‌شوند. در اینجا اگر هیجان را لحظه‌ای به کنار برانیم اثر کیوریت شده «بیانی»، بیانی است مشوش از خواست‌هایی که افقی جز تفاوت را برای خود متصور نمی‌شوند.