هر شب به امید خلق  تصویرمی‌خوابم
مترجم:محمد غلامی‌پور بدون شک یکی از قله‌های رفیع سینمای جهان، جشنواره فیلم کن است که هر ساله در شهر کن در کشور فرانسه برگزار می‌شود. ایستادن روی این قله رفیع آرزوی هر فیلمسازی است وقرار گرفتن نام هر فیلمسازی در این جشنواره به تنهایی می‌تواند متضمن دیده شدن سینماگران در نقاط مختلف جهان باشد. شصت و هفتمین دوره جشنواره کن شنبه شب به پایان رسید و در یک اختتامیه باشکوه برگزیدگان این دوره معرفی شدند. سینمای ایران در این دوره نماینده‌ای در بخش اصلی جشنواره نداشت، اما در این میان نمایندگانی از کشور ما در این دوره حضور داشتند تا بتوانند از اعتبار نام ایران دفاع کنند. لیلا حاتمی یکی ازاعضای هیات داوران این دوره و عباس کیارستمی رئیس هیات داوران بخش سینه‌فونداسیون و فیلم‌های کوتاه بودند. یکی از نشریات خارجی در حاشیه این جشنواره مصاحبه‌ای با عباس کیارستمی انجام داده که می‌خوانید.


از اولین تجربه‌تان پشت دوربین چه خاطره‌ای دارید؟
اولین فیلم من برای ساختن بسیار دشوار بود که خوشبختانه به هدف خورد و دیده شد، البته دیده شدن این فیلم برای من این معنی را نداشت که دیگر فیلمساز شده‌ام. معتقد بودم که یک قسمت از زندگی من به پایان رسیده و قرار نیست فیلم دیگری بسازم. هرچند فیلم‌های بیشتری بعد از آن ساختم و بعد از آن هم باز ساختم و ساختم. پس از ساخت اولین فیلم سینمایی‌ام، به خودم گفتم که باید این حقیقت را بپذیرم که فیلمسازی شغل من است. برای اولین فیلم با دو نوع از مخاطبان روبه‌رو شدم: یکی مردمی بودند که عاشق سینمای من بودند و دیگری دسته‌ای بزرگ‌تر که همه فیلم‌های مرا دوست نداشتند. حتی این واقعیت هنوز هم هست.
فیلم اول به چه ویژگی‌هایی برای موفقیت نیاز دارد؟
آنچه مرا متقاعد کرد که فیلم اولم به موفقیت رسیده، راهیابی به یک جشنواره بود و اینکه برای جایزه بهترین فیلم کوتاه نامزد شده بود. این‌ها برای من معیار موفقیت بودند. امروز برعکس گذشته معیار من برای موفقیت یک فیلم برنده شدن جایزه نیست. همینطور عقیده ندارم جلب توجه تعداد زیادی مخاطب یا نقدهای مثبت روی فیلم نشان از خوبی یک فیلم باشد. معتقدم که معیار موفقیت یک فیلم در ماندگاری آن است. یک فیلم خوب فیلمی است که دوام داشته و در یاد ما بماند. به‌خاطر ندارم چه کسی معتقد بود که این بازه سی ساله است. هرکه بود، می‌گفت که تازه بعد از سی سال است که ما می‌توانیم قضاوت کنیم یک فیلم ماندگار بوده یا خیر؟ آیا هنوز زیستش را در ما ادامه می‌دهد یا به کلی فراموش شده است؟
چقدر برای فیلم‌های کوتاه در کارنامه حرفه‌ای یک فیلمساز اهمیت قائل هستید؟
فیلم‌های کوتاه بسیار حائز اهمیت هستند زیرا فرصتی در اختیار فیلمساز قرار می‌دهد تا جسارت تجربه کردن را پیدا کند. شخصیت یک کارگردان به شدت در فیلم‌های کوتاهش احساس می‌شود. در فیلم‌های سینمایی تهیه‌کننده، مسائل مالی و سلیقه مخاطب او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هیچ کارگردانی این دو فاکتور را نمی‌تواند نادیده بگیرد. در نتیجه، فیلم کوتاه مهمتر است زیرا شخصی‌تر است. در فیلم‌های کوتاه و همچنین اولین فیلم است که تلاش برای نوآوری و آوانگارد بودن اتفاق می‌افتد.
در مورد فیلم‌های ایرانی توضیح دهید؟ به عقیده شما در شرایط سالمی تولید می‌شوند؟
امروزه برای داشتن یک تصور کلی از سینمای ایران، باید به دو نوع فیلم‌ها را تقسیم کنید. از یکسو سینمای دولتی قرار دارد که از سوی نهادهای دولتی تامین مالی می‌شوند. در ایران تعدادی از فیلمسازان وجود دارند که به لطف دولت و برای دولت کار می‌کنند، البته من در مورد این دسته فکر نمی‌کنم و انتظاری از فیلم‌هایشان ندارم چون این‌دسته افراد فقط در ایران است که شناخته شده هستند و فیلم‌هایشان را برای مصرف محدود داخلی و اهداف داخلی می‌سازند. از سوی دیگر سینمای مستقل ایران وجود دارد که در حال شکوفایی است. امروزه فیلمسازهای ناشناخته‌ای در ایران هستند که از دورترین مناطق می‌آیند و به کمک فرصت‌هایی که تکنولوژی جدید و دوربین‌های دیجیتال کوچک در اختیارشان قرار داده، فیلم‌هایی با کیفیت بالا می‌سازند. من به این دسته از افراد امیدوارم.
از موج نوی سینمای ایران که شما هم بخشی از آن بودید، چه چیز برجا مانده است؟
برای اینکه جواب سوالتان را بگیرید باید از نسل جدید بپرسید. آنها تنها کسانی هستند که می‌توانند بگویند از آن دسته چه مانده است یا میراث یا تاثیری مانده است یا خیر؟ نکته‌ای قطعی است و آن این است که سینما و فیلمسازان آن دوره خیلی آزادانه‌تر از فیلمسازان اکنون عمل می‌کردند. ما کانون داشتیم، این موسسه برای پیشرفت و رشد کودکان و جوانان بود. این یک روند قابل توجه در آن زمان است که تاثیر آن به وضوح در کار ما دیده می‌شود. هرچند به نظر می‌رسد که این موج نو هرگز از بین نرفت و این فیلمسازان جدید که پیشتر به آن اشاره کردم آن را دوباره احیا
خواهند کرد.
انتظار شما از سینما چیست؟
من هیچ انتظاری ندارم، انتظار مال جوانان است، اما بدون هیچ انتظاری کارم را پی خواهم گرفت. ذات یک فیلم تولید تصاویر است. هیچ ماهی نیست که یک فیلم کوتاه نسازم یا قطعه ویدئویی یا عکس تولید نکنم. شاید آنچه که من امروز از سینما انتظار دارم این است که بداند من هر شب به امید خلق یک تصویر جدید به خواب می‌روم. شبیه ماهیگیری که با امید گرفتن ماهی تورش را در آب می‌اندازد.