من خاک‌باز نیستم!
گروه گردشگری، امید نصرآبادی- آقا این طرفای ما چیزای قدیمی، مدیمی زیاده داره، شما که تو کارشی؟ جریان این مومیایی‌های مصر چیه؟ آخ که چقد خوشم میاد از رشته‌تون! من از کوچیکی آرزو داشتم باستان‌شناس بشم. وقت کردین روستای ما هم بیان طرفای مَشد! خوب حال می‌کنیدا همش دور کشور می‌چرخید طلا، ملا پیدا می‌کنید! بابا شما که باستان‌شناسی حرف از نداری نزن برادر!! چی پیدا کردین؟ باستان‌شناسی‌ام شد رشته؟؟ مرد مومن، خاک‌بازی که رشته نشد حداقل پزشکی می‌خوندی، یا مهندسی. چی بگم والا. برای ما رفته مهندس زیرخاکی شده!

باستان‌شناس کیست ؟
مرز باستان‌شناسی کجاست؟
هنوز جملات بالا در ذهنتان سنگینی می‌کند؟ حال بیایید بگوییم باستان‌شناس کیست؟ او کسی است که در کار طلا ملا و مومیایی‌های مصر است و نزد علوم دقیقه ملقب به مهندس زیرخاکی است. وی مایحتاج زندگی خود را از کاوش‌های باستان‌شناسی به‌دست می‌آورد. او به مثابه یک مارکوپلو دور جهان می‌چرخد، عیش و نوش می‌کند و علوم تجربی را به خدمت می‌گیرد. به هرحال، برداشتی که اکثر مردم از باستان‌شناسی دارند شامل مکان‌ها و آثار پرزرق و برق،کارهای هیجان‌انگیز و ماجراهای فراوان است. از نظر مردم عادی باستان‌شناسان خود را از زندگی یکنواخت روزمره رهانیده و به کشف و کاوش آثار باشکوهی چون معابد یا کاخ‌های باستانی در مناطق دوردست و در محیطی رمانتیک مشغول‌اند. به راستی که باستان‌شناس به دنبال گنجینه‌های پر زرق و برق است؟ باستان‌شناس نیاز فرهنگی یک جامعه را ارضا می‌کند. او به مثابه یک پزشک می‌کاود تا فاصله بین گذشته، حال و آینده را از میان بردارد.

او می‌کاود و کمچه‌اش با هر اندیشه نژاد پرستی، قوم‌گرایی، ملی‌گرایی و... بیگانه است. افکار او مرز بندی سیاسی ندارد، تنها در تلاش است که فرهنگ را به جهانیان معرفی کند. باستان‌شناسان را به طور کلی می‌توان به سه گروه تقسیم کرد: ۱- افرادی که صرفا به پژوهش‌های باستان‌شناسی می‌پردازند۲- آن‌هایی که باستان‌شناسی میدانی را بخشی از مدیریت منابع فرهنگی می‌پندارند (البته گفتنی است که این تقسیم‌بندی‌ها نزد بزرگان باستان‌شناسی متفاوت است) و ۳- کسانی که اساسا این امر را برای سرگرمی، یعنی برای پرکردن اوقات فراغت انجام می‌دهند. هر سه گروه کمک شایانی به باستان‌شناسی می‌کنند. هرچند هر گروه اغلب سعی در بی‌اعتبار کردن دیگری دارد اما می‌توان گفت همگی باستان‌شناسان خوب، بد و بی‌تفاوت هستند. هر سه گروه مدعی علاقه به دانش باستان‌شناسی بوده و لذا به روشنی از عتیقه جویان که علاقه اصلی آنان اغلب خود اشیا و ارزش پولی آن‌هاست متفاوت هستند.

باستان‌شناسی محصول صادر شده
تا به حال شده است به اصطلاحات جغرافیایی و تقسیم‌بندی منطقه‌ای در باستان‌شناسی دقت کنید؟ خاور میانه، خاور نزدیک و خاور دور. این اصطلاحات از کجا می‌آید؟ اصطلاحاتی که در بطن خود افکار سیاسی و استعماری را جای داده است و حاکی از یک مرکزیت به عنوان اروپا و شاخه‌های استعمارش که به شکل خاور نزدیک، خاور میانه و خاور دور نمایان شده است. بیش از یک قرن و نیم از باستان‌شناسی عتیقه‌جویی کشورهای غربی می‌گذرد (البته این مطلب موجب آن نمی‌شود که بگوییم درحال حاضر ریشه عتیقه‌جویی خشکیده است) مــــا هنوز خاطرات امتیاز گرفتن فرانسویان برای کار در شوش را به یاد داریم. حفاری در ایران، بین‌النهرین، مصر و تمامی کشورهای دیگر، نمایندگان کشورهای غربی را وادار می‌ساخت که به هر طریقی وارد کشور شوند.

این مسأله به دو صورت بروز کرد: اول اینکه از قرن یازدهم میلادی بدین سو جهانگردان و ماجراجویان غربی به بین‌النهرین مسافرت و مشاهدات‌شان را به صورت سفرنامه منتشر می‌کردند که خود تاثیر به‌سزایی در پر رنگ ساختن جّو عتیقه‌جویی در اروپا داشت. دومین مسأله این بود که بعضی از جهانگردان به همراه خود اشیای باستانی از جمله آجرهای کتیبه دار را به اروپا می‌بردند. تمامی این حرکات موجب تحریک کاشفان اروپایی می‌شد که به هر طریقی به عنوان جهانگرد یا دیپلمات وارد خاور میانه می‌شدند. با گذشت زمان،چارچوب نظری و شکل‌گیری مفاهیم بنیادی در باستان‌شناسی موجب ظهور نگاهی نو در عرصه کار پژوهشی و میدانی شد و میدان را برای فعالیت‌های میان‌رشته‌ای باز نمود. ذهنیت عتیقه‌جویی که هم اکنون مردم کشور ما دنبال می‌کنند یادگار آن دوران است که کشورهای اروپایی با مرکزیت مطلق کشورهای اطراف خود را با عنوان خاور نزدیک، خاورمیانه و خاور دور نام‌گذاری می‌کردند و این همان نام‌گذاری و تقسیم‌بندی‌هایی است که به شکل باستان‌شناسی عتیقه‌جویی و با گذشت زمان چارچوب‌بندی شده و در کشورهای امروزی ظهور کرده است، پس به همین علت است که ما باستان‌شناسی را محصول صادر شده می‌دانیم.

خروجی باستان‌شناسی
برای مردم (جامعه بسته)
جامعه باستان‌شناسی ایران به کارخانه‌ای می‌ماند که تنها کالا تولید می‌کند و خروجی‌اش برای مردم بسته است. واضح‌تر بگوییم جامعه باستان‌شناسی تنها در پی ارضای نیازهای خود است و هیچ توجهی به خروجی این اطلاعات ندارد. تمامی باستان‌شناسان درپی مجوز حفاری هستند که گاه این کاوش‌ها توسط هیأت‌های ایرانی انجام می‌گیرد و گاه توسط هیأت‌های مشترک، امــا مسأله اصلی خروجی باستان‌شناسی برای مردم است که متاسفانه باستان‌شناسان در پی باندبازی‌های خود سد محکمی بر این خروجی کشیده‌اند. چندی پیش در یکی از شبکه‌های مجازی با تیتری برخورد کردم و آن «باستان‌شناسی برای همه» بود؛ در این نوشتار آمده بود که در فلان تاریخ در اردوگاه ایکس، باستان‌شناسی پیش از تاریخ در برنامه وجود دارد. از علاقه مندان تقاضا می‌شود برای نام‌نویسی و سفر به ادوار گذشته در این تاریخ به سایت مراجعه کنند.

این برنامه در تلاش بود که افرادی را به دوره‌های مختلف ببرد و مردم امروزی را با مایحتاج یک انسان پیش از تاریخی آشنا کند. این ایده در نوع خودش خلاق و قابل‌توجه است که عموم مردم را در شرایط پیش از تاریخی قرار می‌دهد و اصطلاحات سنگین که گاه برای مردم مبهم به نظر می‌رسد در شرایط تجربی به آنان فهمانده می‌شود که عصر مفرغ چه عصری است و یا ویژگی‌های این ادوار چیست که به این نام، نام‌گذاری شده‌اند؟ تمامی این سوالات هنگامی برایشان روشن می‌شود که در بافت پیش از تاریخ قرار بگیرند. پس اگربناست که باستان‌شناسی معنا و توجیهی داشته باشد، هدف غایی باید ارائه یافته‌هایشان به دانشجویان و همکاران و مهم‌تر از آن عموم مردم باشد، زیرا در نهایت مردم‌اند که دستمزد باستان‌شناسان و هزینه فعالیت‌هایشان را تامین می‌کنند. اما هنوز باستان‌شناسانی را می‌بینیم که یا گرفتارتر از آنند که این کار را انجام دهند یا در کمال تعجب حتی فکر می‌کنند نیازی نیست وقتشان را برای این کار تلف کنند.

باستان‌شناسانی که به کاوش مشغولند اغلب مردم عادی را مایه مزاحمت می‌دانند. در این گروه آن عده موفق‌ترند که از فواید مالی و غیرمالی مردم کوچه بازار به باستان‌شناسی واقفند. از این رو، روزهایی را به بازدید عمومی اختصاص می‌دهند، بروشورهای آموزشی تهیه و توزیع می‌کنند، در هر فرصت ممکن فعالیتشان را رسانه‌ای می‌کنند و بعضا دیده‌شده تورهای پولی برگزار می‌کنند. کاملا واضح است که مردم عادی به باستان‌شناسی علاقه‌ای وافر دارند، چراکه باستان‌شناسی از زمان حفاری‌های اولیه در گورتپه‌ها و باز کردن نوار پیچ‌های مومیایی‌های مصر در مقابل مردم قرن نوزدهم در ردیف سرگرمی‌ها قرار گرفت. البته که این سرگرمی‌ها امروزه شکل و هدفی علمی‌تر و آموزنده‌تر دارد، اما باستان‌شناسی اگر بناست ترقـــی کند یا اصلا به حیات خود ادامه دهد، باید با دیگر جاذبه‌های پرطرفدار رقابت کند و اگر دیگر نتواند هزینه‌ها را از طریق مردم تامین کند، بیشتر فعالیت‌های باستان‌شناسانه متوقف خواهد شد.

گفتم، بگوییم، بشنوند تا اصلاح شود!
صدها کلمه نوشته شد تا بگویم من خاک‌باز نیستم! من گردشگر یا توریست نیستم! من موزه‌دار نیستم! هزاران کلمه نوشته شد تا بگویم باستان‌شناسی مرز دارد و هر واقعه جذاب و هیجان‌انگیزی که در رسانه‌ها به چشم می‌خورد در راستای کار باستان‌شناسی قرار نمی‌گیرد. اسکلت‌های غول پیکر دایناسورها مربوط به کار من نیست! هدف و عاملیت اصلی من انسان، فرهنگ و مواد فرهنگی است که از او به جای مانده است. جیب‌هایمان پر سکه و خانه‌هایمان دوبلکس نیست!! هزاران کلمه نوشته شد که تنها هویت شخصی‌مان را به عنوان یک باستان‌شناس و نه چیز دیگر تعریف کند. تنها امید می‌رود که مطالعات این رشته را با جانورشناسی، تاریخ و ... مرز بندی کنید و این امید را می‌توان داشت که این تحول از سال‌های ابتدایی آموزش اتفاق بیفتد. سخن آخر این است که گرچه فشارهای اقتصادی بر دوش مردم سنگینی می‌کند و از آن طرف قضیه، عده‌ای از مردم به دنبال راه و چاره مناسب برای به‌دست آوردن مایحتاج خود به جان زمین‌های باستانی می‌افتند، اما با یک برنامه‌ریزی دقیق از سوی نهادهای دولتی می‌توان از صدمه دیدن بیش از حد جلوگیری کرد تا فاجعه به بار نیاید.

منابع مورد استفاده:
*کن آر دارک، مبانی باستان‌شناسی نظری، ترجمه کامیار عبدی، انتشارات جهاددانشگاهی
* بان پل، باستان‌شناسی، ترجمه کامیار عبدی، نشر ماهی
* دروت پیتر ال، درآمدی بر باستان‌شناسی میدانی، ترجمه حجت دارابی، انتشارات سمت
حسن طلایی، باستان‌شناسی بین‌النهرین، انتشارات سمت