حلقه مفقوده «مدیریت بحران» در ساختمانهای شهر
سولماز حسینیون
دکترای طراحی شهری و متخصص مدیریت بحران و تابآوری
فاجعه پلاسکو کاملا قابل پیشبینی بود. با یک نگاه، عمق فجایع محتمل متعددی را که هر لحظه احتمال وقوعشان زیرپوست این شهر و به تبع آن شهرهای دیگر کشورمان میرود، قابل مشاهده است. متاسفانه شهرهای ما نیز مانند هر شهر دیگری در جهان همواره در معرض بحرانهای طبیعی و مصنوعی فراوان درمقیاسهای مختلف هستند. از کلیت شهر گرفته تا تک بناهای عمومی و مسکونی که نیاز به طرحهای پیشگیری و آمادگی دارند که باید نه بهصورت شعاری و دکوری برای شرکت در کنفرانسهای خارجی و اجرای نمایشهای رسانهای، بلکه بهصورت دلسوزانه و واقعی تهیه شده و ضمنا بهصورت ماهانه و در دورههای زمانی منظم به آنها عمل شده و اجرا شوند.
سولماز حسینیون
دکترای طراحی شهری و متخصص مدیریت بحران و تابآوری
فاجعه پلاسکو کاملا قابل پیشبینی بود. با یک نگاه، عمق فجایع محتمل متعددی را که هر لحظه احتمال وقوعشان زیرپوست این شهر و به تبع آن شهرهای دیگر کشورمان میرود، قابل مشاهده است. متاسفانه شهرهای ما نیز مانند هر شهر دیگری در جهان همواره در معرض بحرانهای طبیعی و مصنوعی فراوان درمقیاسهای مختلف هستند. از کلیت شهر گرفته تا تک بناهای عمومی و مسکونی که نیاز به طرحهای پیشگیری و آمادگی دارند که باید نه بهصورت شعاری و دکوری برای شرکت در کنفرانسهای خارجی و اجرای نمایشهای رسانهای، بلکه بهصورت دلسوزانه و واقعی تهیه شده و ضمنا بهصورت ماهانه و در دورههای زمانی منظم به آنها عمل شده و اجرا شوند.
تمام ساختمانها بهویژه بناهای عمومی و پرمراجعه باید در بدو ورود، دارای برنامه و نقشههای مدیریت بحران و تخلیه اضطراری باشند که برای تمام مراجعهکنندگان و کاربران بنا قابل مشاهده بوده، بهراحتی و با گرافیک گویا و ادبیات صریح فهمیده شده و قابل اجرا باشند. تمام طبقات و بخشها باید نقشه و پلان آن طبقه را در ورودی نصب کرده و راههای خروجی و فرار و محل تجهیزات اطفای حریق و کمکهای اولیه مشخص شوند. تمام بناها باید حداقل ماهی یکبار برنامهای برای تمرین خروج اضطراری برای افراد داخل ساختمان داشته باشند و هر طبقه و هر بخش حداقل یک مسوول و یک جایگزین برای هدایت و مدیریت افراد در زمانهای حادثه داشته باشد که رسما به همه معرفی شوند. بازبینیهای دقیق و دورهای مطابق فهرستها و چک لیستهای استاندارد برای بررسی وضعیت ایمنی ساختمان و تمام جزئیات و تجهیزات آن باید تهیه شده و هر بنا بسته به نوع کارکرد، جمعیت استفادهکننده و ویژگیهای کالبدیاش برنامهای خاص داشته باشد. این وظیفه معاونت پیشگیری و آمادگی سازمان مدیریت بحران شهر تهران است که متاسفانه در تمام این سالها کاملا مغفول مانده است. طی دو دهه گذشته بهرغم دعوت از کارشناسان خارجی و صرف هزینههای زیاد و سنگین برای آنها، به هیچیک از توصیههای این کارشناسان عمل نشده است.
درمورد بناهای با کاربریهای عمومی مانند ایستگاههای مترو، مراکز تجاری و خرید و بازارها، سینماها و از همه مهمتر مراکز امدادی مانند بیمارستانها و مراکز درمانی و ایستگاههای آتشنشانی اهمیت این موضوع دوچندان است. متاسفانه در سالهای اخیر هربار که زلزلهای یا بحرانی پیش آمده مدیران بهصورت مقطعی حرکتی نشان میدهند، مثلا وامهایی برای مقاومسازی بیمارستانها داده شد که متاسفانه بیشتر صرف نماسازی و بهبود ظاهری ساختمانها شد تا تجهیزات و آمادهسازی در برابر بحران که باز هم این وظیفه معاونت پیشگیری و آمادگی سازمان مدیریت بحران شهر تهران است که باید با بازدیدهای مرتب و تهیه طرحها و برنامه برای هر ساختمان این مهم با جدیت انجام شود.
متاسفانه هیچیک از ساختمانهای عمومی شهر تهران حتی خود سازمان مدیریت بحران یا ساختمانهای وابسته به شهرداری و وزارت راه و شهرسازی که خود متولی این امور هستند چنین برنامههایی ندارند، چه رسد به سایر ساختمانهای عمومی.متاسفانه دیدگاههای مدیریت شهری چه وزارت راه وشهرسازی و چه شهرداری و شورای شهر و بهتبع آن رسانهها، به سرعت انگشت اتهام را به سوی کهنگی و ضرورت نوسازی یا انتقال کاربریها به بناهای نوساز میبینند، امری که در میان مردم نیز با گفتههای مسوولان جا افتاده است. این موضوع مستمسکی میشود برای ساخت و سازهای بیرویه و بیکیفیتی که شهرهای ما را نهتنها از هویت و تاریخ خود خالی میکنند بلکه آبی به آسیاب سازندگانی میریزد که دغدغهای جز سود مالی مقطعی و کوتاهمدت ندارند.
این نکته بر کسی پوشیده نیست که بناهای جدیدساز ما در اکثر موارد بسیار بیکیفیتتر و غیر استانداردتر از ساختمانهایی قدیمی مانند پلاسکو هستند که طبق اصول و مقررات مهندسی ساخته شده بودند. این نحوه مدیریت و استفاده غیراصولی از بنا و نیز نبود تجهیزات ایمنی و آتشنشانی بود که این فاجعه را ایجاد کرد، نه عمر بنا! درحالیکه راه حل مساله بسیار سادهتر و جاافتادهتر از اینها بوده و هست. ما چندان نیاز به دانش جدید برای بناهایمان نداریم، درد اصلی نحوه کاربرد و مدیریت بنا است. تنها فناوریای که روزی بهصورت فوری نیاز داریم تامین امکانات موردنیاز برای حفاظت و تجهیز آتشنشانان فداکاری است که کمبود امکانات را با فدا کردن جان خود جبران کردند. خرید و تبلیغ مدلهای پیچیده نرمافزاری و کامپیوتری و اتاق، چاره درد نیست که اگر بود تا به حال افاقه کرده بود. اکنون هنگام عمل است. راهحلها آنقدر ساده است که بیش از تخصص، نیاز به دلسوزی برای جان و مال دارد و اقدام جدی و مسوولانه که حلقه گمشده تمام این فجایع است.
نکته دردناک این است که در تمام دنیا بناهای عمومی قدیمی با کارکردهای تجاری، اداری و حتی سیاسی بسیار مهم داریم که نه چند دهه، که چندین سده است به کارکرد خود ادامه داده و به خوبی با نیازهای روز تطبیق داده شده و برنامههای پیشگیری و بحران آنها مرتبا و با حس مسوولیت کامل توسط سازمانهای ذیربط پیگیری میشوند. قدمت یک بنا تنها بهانهای برای ناکارآمدی مدیریتی وکارشناسی است. ساختمانهایی با کارکرد سیاسی مانند کاپیتول، مجموعه بناهای واتیکان، کاخ ریاستجمهوری الیزه و نیز هزاران نمونه از سایر بناهای قدیمی پرتردد مانند بازارها و مراکز خرید، موزهها وهتلهای تاریخی پرتردد در تمام دنیا به خوبی مساله مدیریت بحران خود را حل کردهاند که اگر دیدگاه مدیریت ایرانی با محوریت نوسازی در میان بود شهرهایی مانند ونیز یا فلورانس میبایست یکسره تخریب و نوسازی میشد. با این همه نه تنها خود مردم این شهرها به زندگی ادامه میدهند که مدیریت بحران حجم بالای گردشگران در آنها نشاندهنده این است که حلقه گمشده در کشور ما، نبود مجوزی برای نقد تخصصی و صریح، احساس مسوولیت حرفهای و دلسوزانه و مدیریت صحیح و اصولی است که در هیاهوی حاشیههای سیاسی و حضور در نمایشها و کنفرانسهای خارجی و داخلی همواره گم میشود.
ارسال نظر