رد پای دو غریبه (بخش دوم)

ترجمه: محمدحسین باقی

گفته می‌شود بخشی از مشکلات خاورمیانه برخاسته از توافقاتی است که قدرت‌های پیروز در جنگ جهانی دوم به آن دست یافتند. پس از پایان جنگ دوم جهانی امپراتوری عثمانی که مرد بیمار اروپا لقب گرفته بود به‌واسطه تبانی فرانسه و بریتانیا تجزیه شد. از دل این تجزیه مهم‌ترین توافق قرن بیستم زاده شد که همان سایکس‌‌پیکو بود. این توافق مبنای خط‌کشی‌های مرزی کشورهای خاورمیانه را تشکیل داد و ریشه بسیاری از مشکلات کنونی در خاورمیانه عربی به همین توافق بازمی گردد. کتاب مذکور که به‌صورت پاورقی در این صفحه منتشر و ترجمه می‌شود مبتنی‌بر ریشه‌یابی دلایل بحران خاورمیانه با نگاه به قرارداد سایکس‌پیکو است.

در دهه ۱۹۲۰ تقریبا به مدت دو سال، بریتانیایی‌ها درخواست فرانسوی‌ها برای متوقف کردن ورود شورشیانی که با نیروهایشان درون سوریه می‌جنگیدند را از استفاده از منطقه ترانس اردن که در کنترل بریتانیا بود به‌عنوان پایگاه نادیده گرفتند. در مقابل، فرانسوی‌ها هم دست رد به سینه بریتانیایی‌ها زدند آن‌گاه که بریتانیایی‌ها از این کشور درخواست کردند که طی درگیری‌شان در فلسطین در نیمه دوم دهه ۱۹۳۰، اعرابی که در سوریه و لبنان پناه گرفته‌اند را مهار کنند. هر دو کشور که فاقد حمایتِ همسایگی بودند به تاکتیک‌های خشن برای تار و مار کردن اعتراضاتی روی آوردند که فقط خشم اعراب را بیشتر می‌کرد.

فرانسوی‌ها مدت‌ها بر این باور بودند که بریتانیایی‌ها فعالانه به مقاومت اعراب در برابر حاکمیت فرانسه یاری می‌رسانند اما تا شروع جنگ جهانی دوم این ظن بی‌مبنا بود. شکست فرانسه در سال ۱۹۴۰ و تصمیم بعدی این کشور در شامات برای پشتیبانی از دولت ویشی، بی‌میلی دو طرف برای مداخله در مشکلات یکدیگر را پایان داد. در ژوئن ۱۹۴۱، نیروهای بریتانیایی و «فرانسه آزاد» به سوریه و لبنان حمله کردند تا طی عملیاتی برای تسخیر سوئز دولت ویشی را از یاری آلمان بازدارند. پس از اینکه فرانسه ویشی یک ماه بعد محاصره شد، دولت بریتانیا، حکومت لبنان و سوریه را به «فرانسه آزاد » سپرد. وقتی این اقدام منجر به خشم اعراب شد، مقام‌های بریتانیایی به این نتیجه رسیدند که بهترین روش برای منحرف کردن توجهات از فلسطین همانا کمک به سوریه و لبنان برای کسب استقلال است، آن هم به هزینه فرانسه. با کمک چشمگیر بریتانیا، لبنان در سال ۱۹۴۳ به استقلال رسید. فرانسوی‌ها دریافتند که بریتانیایی‌ها به همین روش در سال بعد هم توطئه‌ای مشترک با سوری‌ها ترتیب داده بودند.

فرانسوی‌ها دریافتند که صهیونیست‌ها هم با آنها در انتقام گرفتن اشتراک نظر دارند. به همین دلیل، در این دوره افکار یهودیان به شدت علیه بریتانیا بود. در سال ۱۹۳۹، بریتانیا در تلاش برای آرام کردن اعراب، محدودیت‌های مهاجرتی سفت و سختی وضع کرد که مانع فرار تعداد زیادی از یهودیان از آلمان نازی و رسیدن به مکانی امن در فلسطین شد. وقتی اخبار مربوط به میزان و وسعت سیستماتیک هولوکاست مطرح شد، بسیاری از یهودیان به این نتیجه رسیدند که اکنون زمان آن رسیده که بریتانیا را بیرون کنند. دلجویی بریتانیا از تروریسم اعراب پیش از جنگ نشان داده بود که خشونت کارگر افتاده است. همان طور که این کتاب نشان می‌دهد، فرانسوی‌ها پیشنهاد حمایت مخفی از تروریست‌های صهیونیست را مطرح کردند که با فرانسوی‌ها در بیرون راندن بریتانیا از فلسطین اشتراک نظر داشتند. آنچه این رقابت کینه‌توزانه میان بریتانیا و فرانسه را مهم می‌سازد این است که موجب ستیز اعراب- اسرائیل در روزگار کنونی شد. استفاده بریتانیایی‌ها از صهیونیست‌ها جهت خنثی کردن امیال فرانسه در خاورمیانه منجر به بدتر شدن تنش میان اعراب و یهودیان شد. اما این فرانسوی‌ها بودند که نقش مهمی در خلق دولت اسرائیل ایفا کردند، آن هم با کمک به یهودیان جهت سازماندهی به مهاجرتی گسترده و تروریسم ویرانگری که در نهایت دولت قیم و ورشکسته بریتانیا را در سال ۱۹۴۸ در خود فرو برد. این کتاب سعی در توضیح این مساله دارد که چه شد این وضعیت پیش آمد.

ادامه دارد...

رد پای دو غریبه (بخش دوم)