کسری بودجه؛ بزرگ‌ترین دشمن کشور
هشت ماه پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، همکاران وی چشم‌انداز روشنی برای آینده اقتصاد ایران نمی‌بینند و همچنان از روش‌های آزموده شده قبلی استفاده می‌کنند. با وجود انتقاد کارشناسان به شیوه اجرای سیاست‌های اقتصادی دولت گذشته، دولت جدید نیز به توزیع فرم خوداظهاری در بین ایرانیان برای شناسایی افراد نیازمند دریافت یارانه پرداخت و این تقریبا همان شیوه‌ای است که دولت گذشته در سال ۱۳۸۹ برای اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها در پیش گرفت و از طریق اجرای آن اطلاعات دقیقی به دست نیامد. در این میان، سوال‌های بسیاری مطرح است، از جمله اینکه آیا پُر کردن فرم‌های خوداظهاری به هدفمندشدن واقعی یارانه‌ها کمک می‌کند یا دنیای اقتصاد، گروه اقتصاد-هشت ماه پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، همکاران وی چشم‌انداز روشنی برای آینده اقتصاد ایران نمی‌بینند و همچنان از روش‌های آزموده شده قبلی استفاده می‌کنند. با وجود انتقاد کارشناسان به شیوه اجرای سیاست‌های اقتصادی دولت گذشته، دولت جدید نیز به توزیع فرم خوداظهاری در بین ایرانیان برای شناسایی افراد نیازمند دریافت یارانه پرداخت و این تقریبا همان شیوه‌ای است که دولت گذشته در سال ۱۳۸۹ برای اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها در پیش گرفت و از طریق اجرای آن اطلاعات دقیقی به دست نیامد.
در این میان، سوال‌های بسیاری مطرح است، از جمله اینکه آیا پُر کردن فرم‌های خوداظهاری به هدفمندشدن واقعی یارانه‌ها کمک می‌کند یا مانند گذشته این روش نیز محکوم به شکست است؟ درباره این سوالات و سوالاتی نظیر این با دکتر عبدالحسین ساسان، اقتصاددان اصلاح‌طلب و عضو سابق هیئت علمی دانشگاه اصفهان که در مشهد حضور یافته بود، گفتگویی داشتیم که در ادامه از نظرتان خواهد گذشت.
تجربه شکست خورده روش خوداظهاری
عبدالحسین ساسان معتقد است که خوداظهاری در دولت‌های نهم و دهم تجربه شده و جواب نداده بود، زیرا از این کار مطلقا هیچ سند قابل اطمینانی به دست نمی‌آید.
این اقتصاددان، ضمن هشدار به دولت می‌گوید: حتی این روش در جریان خوداظهاری‌های مالیاتی تجربه شده است و به‌طور کامل و متقن می‌توان گفت که تجربه شکست خورده‌ای است، بنابراین صحبت ما با دولت آقای روحانی این است که «آزموده را آزمودن خطا است». وی تاکید می‌کند: نباید دولت یازدهم از سوراخی گزیده شود که همه کارشناسان بارها درباره خطر آن تذکر داده‌اند.
ساسان معتقد است دلایل توجیهی بسیاری برای شکست روش خوداظهاری وجود دارد و یادآور می‌شود: یکی از مهمترین دلایل شکست این روش، نامشخص بودن وضعیت درآمد افراد در آینده است که می‌تواند آسیب‌های جدی به اقتصاد وارد کند، زیرا فقط کارمندان از میزان درآمدشان اطمینان دارند.
وی می‌افزاید: مشکل دوم در روش خوداظهاری، مشکل اخلاقی است، چراکه برخی افراد از نظر اخلاقی برای گفتن واقعیت تعهدی احساس نمی‌کنند. وی با اشاره به اینکه این هم مسئله ریشه تاریخی دارد، ادامه می‌دهد: کشور و ملت ایران در طول تاریخ بارها مورد تهاجم اقوام بیابانگرد شمال و غرب قرار گرفتند و مردم مجبور بوده‌اند سکه‌ها و اموالشان را در مکان‌های مخصوصی مانند دیوار خانه‌ها یا گودال‌هایی در عمق زمین پنهان کنند که همین تاخت‌وتازها به ریشه‌دار شدن فرهنگ مخفی‌کاری در این سرزمین دامن زده است.
این کارشناس اقتصادی با تاکید بر این واقعیت که «روحیه نگفتن واقعیات در ایران وجود دارد و قابل سرزنش هم نیست»، خاطرنشان می‌کند: من به هیچ وجه به این فرآیند خوش‌بین نیستم و اطمینان دارم که برگ دیگری بر تجربیات شکست خورده قبلی افزوده خواهد شد.
ضرورت مردمی کردن اقتصاد ایران
وی در ادامه گفتگو با دنیای اقتصاد ضمن انتقاد از دولتی بودن اقتصاد ایران تصریح می‌کند: باید دولت از خودش این سوال را بپرسد که آیا مردم ما به یارانه مستقیم نیاز دارند؟ مطمئنا پاسخ به این سوال مشخص می‌کند که چرا قیمت‌ها نامتعادل شده و پس از افزایش سرسام‌آور، هرگز پایین نمی‌آید.
این اقتصاددان اصلاح‌طلب با طرح این پرسش‌ها که چرا در یک اقتصاد مردمی، نسبت قیمت‌ها غلط نیست و چرا وقتی قیمت سوخت در دنیا بالا می‌رود، بلافاصله تابلو پمپ بنزین‌ها در ایران عوض می‌شود و قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند، اما وقتی قیمت‌های جهانی نفت و گاز پایین می‌آید و تابلوها در دنیا عوض می‌شود، در ایران قیمت‌ها چسبنده است و تغییری نمی‌کند، گفت: مطمئنا پاسخ این سوالات این است که اقتصاد ما دولتی است، بنابراین پیشنهاد من این است که دولت باید به سوی مردمی کردن اقتصاد برود.
عبدالحسین ساسان می‌گوید: بنده عمدا از عبارت «اقتصاد آزاد» استفاده نمی‌کنم تا صاحبان سرمایه‌های اقتصادی نتوانند هر کاری دوست دارند، انجام دهند، چراکه اقتصاد مردمی، اقتصادی است که با رقابت مردم کنترل می‌شود تا از اجحاف جلوگیری شود، بنابراین جهت حرکت دولت در درازمدت باید به سمتی باشد که مثل تمام کشورهای دنیا، پالایشگاه‌ها، پمپ بنزین‌ها و سایر بنگاه‌های اقتصادی به مردم واگذار شود.
راه بهتر شدن اوضاع اقتصادی
وی می‌افزاید: برای بهتر شدن اوضاع اقتصادی کشور باید رژیم حقوقی‌مان را عوض کنیم. در حال حاضر رژیم حقوقی ما اینگونه است که هرچه کشف می‌شود متعلق به دولت است، در حالی که ما به رژیم حقوقی‌ای نیازمند هستیم که هرچه کشف می‌شود در اختیار مردم باشد و آنان به دولت مالیات بدهند و فقط مالکیت برای دولت باشد. البته این اتفاق یک امر تدریجی است و نمی‌توان ناگهانی انجام داد.
عضو سابق هیئت علمی دانشگاه اصفهان راهکار بهبود اقتصاد ایران را انتخاب سیاست‌های درازمدت عنوان می‌کند و یادآور می‌شود: تذکر من این است که راهکارهای کوتاه‌مدت و مٌسکن ما را از ریشه بیماری‌های اقتصادی غافل نکند. دولتی بودن و دور بودن از اقتصاد مردمی، ریشه بیماری‌های اقتصاد ما است. دولت باید هرچه زودتر مجاری اقتصاد و سیاست را به دست مردم بسپارد. این راهکار درازمدت است، اما برای کوتاه‌مدت باید از روش‌های آزموده شده در اقتصاد استفاده کنیم.
به گفته عبدالحسین ساسان، دولت آقای روحانی باید با افزایش تدریجی قیمت کالاهای یارانه‌ای و حامل‌های انرژی که در دوره اصلاحات تجربه شده و کمترین تورم، بالاترین نرخ رشد اقتصادی و کاهش بیکاری را در دوران پس از انقلاب به دنبال داشته است، قطار اقتصاد را به ریل برگرداند.
وی ضرورت کمک به طبقات محروم با راهکارهای پخته را مورد اشاره قرار می‌دهد و می‌افزاید: به هر حال طبقات نیازمندی داریم که باید در کوتاه‌مدت به آنان کمک شود. سازمان‌هایی مانند بنیاد مستضعفان و جانبازان، کمیته امداد امام خمینی(ره) و در راس آنها سازمان بهزیستی برای این کار تشکیل شده‌اند و اگر این سازمان‌ها و نهادها در کمک‌رسانی به مردم ضعفی دارند، دولت باید ضعف‌های آنها را برطرف کند. اگر بودجه آنها کم است باید به آنها بودجه بیشتری داده شود و اگر کسی در کشور گرسنه است، باید این سازمان‌ها بازخواست شوند.
این اقتصاددان در ادامه می‌گوید: اگر فردی شب بدون شام می‌خوابد، به این دلیل است که سازمان‌های حمایتی کارشان را درست انجام نمی‌دهند. وقتی برای کمک به نیازمندان نهادهای حمایتی دولتی و رسمی داریم، چه نیازی است که دولت در سطح کلان به همه خانواده‌ها یارانه نقدی بدهد و فرم خوداظهاری در بین مردم توزیع کند؟ چرا کشور ما که قرن‌ها به سازمان‌های خیریه متکی بوده است، می‌خواهد این امور را کنار بگذارد. در گذشته حکومت‌ها و افراد نیکوکار، نیازمندان را شناسایی و به آنان کمک می‌کردند، در شرایط کنونی نیز باید این سنت‌ها زنده شود تا سختی معیشت را برای محرومان و مستمندان کاهش پیدا کند. دولت نیز باید به آرامی و با انتخاب سیاست‌های درست، فقر را در جامعه از بین ببرد.
اقتصاد صدقه‌ای در دولت احمدی‌نژاد
به اعتقاد عبدالحسین ساسان، کمک کردن یا دادن مٌسکن برای کاهش فقر باید امری موقتی باشد و در کنار آن، سیاست‌های دائمی برای کاهش فقر بررسی شود، زیرا بسیار خطرناک است که مانند تجربه دولت‌های نهم و دهم، همه کارهای ریشه‌ای و اساسی برای فقرزدایی را کنار بگذاریم و به اقتصاد صدقه‌ای روی آوریم.
وی با تاکید بر اینکه «در دوره آقای احمدی‌نژاد به عدالت توزیعی توجه شد که نتیجه‌اش فاجعه فعلی در اقتصاد کشور است»، تصریح می‌کند: عدالت پدیده بسیار خوب و لازمی است به شرط آنکه عدالت توحیدی باشد نه توزیعی. منظور از عدالت توزیعی این است که به افراد مستمند صدقه بدهیم بدون اینکه به فکر اشتغال آنان باشیم، اما منظور از عدالت توحیدی ایجاد پروژه‌هایی برای اشتغال مستمندان است.
آسیب‌شناسی مرحله اول هدفمندی
عبدالحسین ساسان در ادامه گفتگو با ما به آسیب‌شناسی مرحله اول هدفمندی یارانه‌ها می‌پردازد و تصریح می‌کند: متاسفانه برای اجرای هدفمندی یارانه‌ها از بعد تئوریک دروغ بزرگی گفته شد مبنی بر اینکه همه اقتصاددانان با حذف یارانه‌های غیرنقدی موافق هستند، درحالی که تمام متون اقتصادی به‌طور اساسی بر این تاکید دارد که نباید یارانه‌های غیرنقدی حذف شود.
وی یادآور شد: دولت سابق در حقیقت اجماع واشنگتن را به‌عنوان نظرات اقتصاددانان به مردم تحمیل کرد، در حالی که تئوری‌های منسجم اقتصادی با عنوان «تئوری دومین بهتر»The Theory of the Second Best می‌گوید چگونه می‌توان به اقتصاد بهینه پاره‌تو، اقتصاد ایده‌آل و مدینه فاضله سرمایه‌داری رسید. این تئوری می‌گوید؛ آیا احراز برخی شرایط و نه همه شرایط ما را به مدینه فاضله نزدیک‌تر می‌کند؟ پاسخ تئوری به این سوال این است که به هیچ وجه؛ یعنی باید همه شرایط بر اساس تعریف تئوری سرمایه‌داری باشد و لزومی ندارد که شرایط دیگری به این تئوری اضافه و مثلا سیستم قیمت‌ها اصلاح شود، بنابراین وقتی گفته شد تئوری‌های اقتصادی موافق اصلاح یارانه‌ها است، اصلا این تئوری‌ها وجود خارجی نداشت.
کسری بودجه سرسام‌آور
بزرگ‌ترین مشکل هدفمندی یارانه‌ها
این اقتصاددان افزود: دومین تئوری در اقتصاد که این مسئله را پوشش می‌دهد و مورد اشراف ما است The Theory of the Second Best است که بر اساس آن باید مقتضیات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقلیمی، آب و هوایی کاملا متناسبی با سیستم اقتصادی ایجاد شود و سیستم متناسب لزوما این نیست که دولت با قیمت‌ها بازی کند. اگر از تئوری‌های نظری بگذریم، بزرگ‌ترین مشکل اجرای سیاست هدفمندی یارانه‌ها این است که کشور را دچار کسری بودجه سرسام‌آور کرد و باعث شد، امسال نیز دولت دچار کسری بودجه باشد.
عبدالحسین ساسان پیش‌بینی می‌کند که در عمر ۴ ساله دولت آقای روحانی، حتی اگر تیم اقتصادی وی خوب کار کند، کشور باز هم کسری بودجه خواهد داشت.
وی کسری بودجه را بزرگ‌ترین دشمن اقتصاد، دین و اخلاق مردم ایران می‌داند و می‌گوید: دولت باید بداند که بیش از آنکه آمریکا، غرب و کشورهای همسایه دشمن ما باشند، کسری بودجه بزرگ‌ترین دشمن ما است.
وی با دفاع از عملکرد تیم اقتصادی کابینه سیدمحمد خاتمی ادامه می‌دهد: دولت اصلاحات با شیب بسیار ملایم به ترمیم نسبت قیمت‌ها اقدام کرد. در برنامه چهارم توسعه که شیب ۱۰درصدی برای افزایش قیمت حامل‌های انرژی در نظر گرفته شده بود، شاخص‌های اقتصاد ایران بی‌نظیر بود، اما متاسفانه بهترین سیاست اقتصادی در تاریخ انقلاب اسلامی، هدف حمله رقبای اصلاحات قرار گرفت و این گروه به تورمی که پایین‌ترین رقم در ۳۰ سال گذشته بود، حمله شدیدی کردند و آن را نتیجه افزایش ۱۰ درصدی حامل های انرژی دانستند که عملی بسیار ناجوانمردانه بود.
این اقتصاددان اصلاح‌طلب در پاسخ به این سوال که چرا دولت پیشین نسبت به هدفمندی یارانه‌ها اقدام کرد، می‌گوید: وقتی افزایش قیمت حامل‌های انرژی به‌طور موقت متوقف شد، کسری بودجه عظیمی به وجود آمد و دولت دهم ناگزیر شد این کار خطرناک و خودکشی اقتصادی را در پیش بگیرد.
ساسان، تداوم هدفمندی یارانه‌ها برای دولت آقای روحانی را اجباری می‌داند و تاکید می‌کند: متاسفانه راه‌های اصلاحی بر دولت یازدهم بسته شده و جز ورود انفجاری به این عرصه چاره‌ای ندارد، اما با این حال تیم اقتصادی کابینه جدید، مدت طولانی درباره نحوه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها فکر کرد و نظرسنجی، مشاوره و مکاتبه با اقتصاددانان کشور را در پیش گرفت و سیاست‌های فعلی نتیجه مشورت با بخش بزرگی از اقتصاددانان کشور است.