دنیای اقتصاد؛ محصول رقابت
دکتر حمید قنبری - کارشناس ارشد بانک مرکزی همکاری من با دنیای اقتصاد، قدمت چندانی ندارد. از زمانی که اولین یادداشتم در دنیای اقتصاد چاپ شد، دو سال هم نمی‌گذرد. سال گذشته برای اولین بار بود که وارد ساختمان دنیای اقتصاد در خیابان مطهری شدم. برای من که بلافاصله پس از گرفتن مدرک کارشناسی وارد کار دولتی شدم، اولین نکته‌ای که هنگام ورود به تحریریه دنیای اقتصاد توجهم را جلب کرد، تعداد زیاد کارمندان بود که در فضای کمی مشغول به کار بودند. دور هر میز کوچک چند نفر نزدیک به یکدیگر مشغول کار بودند و اگر می‌خواستم آن وضعیت را با فضای متعارف ادارات دولتی مقایسه کنم، در فضایی که یک کارمند دولت کار می‌کند، حداقل 4 یا 5 نفر در تحریریه روزنامه مشغول به کار بودند . به‌رغم این فضای محدود، کارکنان روزنامه محتوایی را تولید می‌کنند که در کشور مورد توجه و اقبال صاحبنظران و فعالان اقتصادی قرار گرفته است و توجه آنان را به خود جلب کرده است. مطالعه دنیای اقتصاد، جزء‌لاینفک برنامه روزانه اکثر فعالان اقتصادی است و محتوای آن عمدتا توسط توسط افرادی تولید شده است که در همان تحریریه شلوغ دنیای اقتصاد، مشغول به کار بوده‌اند و کمبود فضا مانع از فعالیت آنها نشده است. من تا‌کنون وارد خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های دولتی نشده‌ام، اما صرف‌ گذار از کنار ساختمان‌های آنها نیز می‌تواند نشان دهد که احتمالا فضایی که در اختیار آنها قرار دارد، بسیار بیشتر از فضای نسبتا اندک دنیای اقتصاد است.
راز این موفقیت و این تخصیص بهینه منابع، چیزی نیست جز رقابت. هیچ شخص یا نهاد یا قاعده‌ای موفقیت دنیای اقتصاد را تضمین نکرده است. کافی است دنیای اقتصاد محتوای دارای کیفیت پایین تولید کند تا به سرعت اقبال به آن با کاهش روبه‌رو‌ شود و جایگاه روزنامه در کشور از دست برود. گردانندگان و کارکنان دنیای اقتصاد نیز از این نکته آگاهند و خوب می‌دانند که بازار با کسی تعارف ندارد و اگر قرار باشد در بازار باقی بمانند، باید بتوانند در رقابت با سایرین، حرفی برای گفتن داشته باشند. مزیت رقابت، مزیتی است که دستگاه‌های دولتی از آن برخوردار نیستند و به همین دلیل است که گاه مشکلاتی که به هیچ وجه مانع فعالیت در بخش خصوصی نمی‌شوند، به‌صورت معضلاتی بزرگ و لاینحل در دستگاه‌های دولتی جلوه می‌کنند. البته برنامه‌ریزی، نظارت، کنترل و بازرسی در دستگاه‌های دولتی مهم و موثر هستند اما آنچه که واقعیت‌های موجود نشان می‌دهد این است که هیچ‌کدام از آنها نمی‌توانند نقش و تاثیر رقابت را داشته باشند. رقابتی که بازیگران را وادار به ارتقای کارآمدی خود می‌کند.