نرگس نجفی * کمتر کسی است در دنیا که شیفته دیده شدن نباشد و نخواهد در میان عام به خوبی و نیکی از او یاد شود. انسان ذاتا موجودی است که همواره دوست دارد مورد تمجید دیگران قرار بگیرد. انسان هر چند موجودی مستقل است اما این دلیل نمی‌شود که دوست نداشته باشد مدام دیگران از او و داشته‌های مادی و معنوی‌اش تعریف کنند.
از آنجایی که هنر محلی برای عرضه داشته‌هایی از انسان است که دیگران از آن بی بهره بوده اند، معمولا گرایش آن دسته از انسان‌ها که دوست دارند در معرض دید قرار بگیرند به سمت آن می‌رود. گرایش به سمت هنر همیشه در بین انسان‌ها وجود داشته است. با برطرف کردن نیازهای اولیه، هر انسانی به سوی متعالی شدن گام بر می‌دارد حال برخی از این گام‌ها به موفقیت‌های قابل توجهی می‌رسند و برخی‌ها در همان اوان راه باز می‌مانند و ره به هیچ جا نمی‌برند. از دیرباز وقتی انسان به رفع نیازهای اولیه خود اعم از هوا، غذا و پوشاک پرداخت، متوجه شد که می‌تواند در رفع نیازهای ثانویه خود که هنر نیز بخشی از آنهاست پیش برود. از همین رو به خلق آثاری پرداخت که شاید خود هرگز نمی‌دانست که خلقی هنری است و بعدها از آن تحت عنوان هنر یادخواهد شد. در واقع می‌توان گفت با هر خلقی انسان هنر جدیدی را کشف می‌کرد. با در کنار هم قرار دادن صداهای مختلف به موسیقی رسید و از آنجا بود که کسانی که اهل خلق کردن بودند از دیگران مستثنا شدند و این وجه تمایز آنها را انسان‌هایی برتر نسبت به دیگران نشان داد. این روزها هر کسی بدش نمی‌آید مهم بودن را برای یک بار هم که شده تجربه کند. در روزمره‌ای که همه شبیه به هم شده‌اند، پرداختن به چیزی که می‌تواند وجوه تمایز هر کسی را نسبت به دیگران مشخص کند، مورد توجه قرار می‌گیرد. هنر چیزی است که می‌تواند انسان‌ها را از روز مرگی نجات دهد و همین موجب شده تا همه به سوی آن متوجه شوند. شاید کسانی که از عرصه ورزش رفتن به عرصه موسیقی را برای آینده خود انتخاب می‌کنند دلیلی جز این نداشته باشند که توانایی دیده نشدن خود از سوی مردم را نخواهند داشت و رویارویی با چنین واقعیتی برایشان بسیار سخت و حتی غیرممکن است. به همین دلیل برای بعداز روزهای پایانی شهرت خود، به دنبال عرصه جدیدتری می‌گردند که نیازی به داشتن حداکثر سنی نداشته باشد.
شاید به همین دلیل است که هجمه‌ای از حضور ورزشکاران به عرصه موسیقی و گاهی عرصه سینما را شاهد بوده‌ایم و هستیم. نکته دیگری که اشاره به آن خارج از بحث نخواهد بود این است این عده که اتفاقا تعدادشان نیز اندکی نیست، همواره بر این باورند که حضورشان به عنوان فردی چهره، در عرصه‌های دیگر نیز می‌تواند از جانب مردم مورد استقبال و توجه قرار بگیرد و به همین دلیل با اسم خود، خطر می‌کنند. البته هر کسی تن به این ریسک که پایانش مشخص نیست نمی‌دهد ولی کسانی که جویای نام هستند و به شهرت خود اهمیت می‌دهند، این ریسک پذیری را به جان می‌خرند که یا با استقبال مواجه می‌شوند یا نمی‌شوند.
به هر حال جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم پر از تناقضاتی است که دور تا دور هم پیچیده‌اند. اگر ورزشکاری قرار است وارد عرصه جدیدتری از دنیای شهرت بشود، نیاز به اندکی تامل و شناخت از آن عرصه را دارد و همین طور برعکس اگر هنرمندی بخواهد وارد دنیای ورزش بشود نیازمند داشتن یک سری اطلاعات است که در جهت بهتر شدن امور به وی کمک خواهد کرد. اینکه چرا بدون شناخت قبلی افراد وارد هر عرصه‌ای می‌شوند، خود جای بحث بسیاری دارد که در این مقوله نمی‌گنجد. اما مهم‌ترین عاملی که می‌توان به آن اشاره کرد، محیط و شرایطی است که فرد در آن متولد و بزرگ شده است. داشتن اعتماد به نفس می‌تواند جلوی هر گونه ریسک را که منجر به پوچی می‌شود، بگیرد، فقط باید این اعتماد به نفس از درون خانواده به فرد القا شود. در غیر این صورت با ریسک پذیری که عوامل مخرب شدیدی خواهد داشت، روبه‌رو شده و دنیای بدی را در عرصه جدید تجربه خواهد کرد.
در هر صورت انسان موجودی آزاد و اجتماعی است و نمی‌توان جلوی فعالیت و پیشرفت‌های اجتماعی او را گرفت و محدودش کرد، چه اگر این طور باشد نمی‌توان به ظهور هنرمندانی در آینده چشم داشت. ولی مهیا کردن زمینه و ایجاد شرایط لازمه کاری است که باید پیش گرفت تا فرد به اصطلاح عامیانه بی‌گدار به آب نزند. چرا که یک هنرمند یا یک ورزشکار قبل ازاینکه پستی اجتماعی داشته باشد، یک انسان است که تمامی حواس را با خود دارد که نمی‌توان به راحتی آنها را درگیر کرد.
* روانشناس