مردم صریح قضاوت می کنند - ۹ آذر ۹۱
در تماشای« من همسرش هستم» نکته ای وجود دارد، روابط مرد فیلم از همان ابتدا مشخص است، اما شاید بیننده ایرانی در یک تناقض گیر کند . شخصیت زن فیلم با بازی «نیکی کریمی» هرگز نه به خیانت اعتراف می‌کند و نه شوهر را مورد بازخواست قرار می دهد . فیلم مملو از صحنه های پر از سانتی مانتالیسم موجود امروز زندگی شهری است، ولی بیان عبارت‌ « ما خوشحالیم» طعنه‌آمیز است. مصطفی شایسته بیشتر یک تهیه کننده سینما بود و الان قدم در راه کارگردانی گذاشته است، آن هم از نوعی که با حاشیه روبه‌رو شده است: حاشیه دعوا برانگیز حذف از سینماهای حوزه هنری . پس باید برای او شرایط سخت باشد. او می گوید :« ساخت فیلم اجتماعی مشکل است؛خیلی زیاد! ساخت فیلم کلا مشکل است و فیلم اجتماعی مشکلات مضاعف دارد، با توجه به حساسیت برخی که ربطی هم بر سینما ندارند و در مورد سینما اعمال نظر می کنند، سینما را به شکل عام و سینمای اجتماعی را به شکل خاص دچار مشکل می کنند، مثل همین اتفاقی که برای فیلم من افتاد و دچار محدودیت و محرومیت شد و ضربه اقتصادی جبران ناپذیری به فیلم زد. به‌رغم اینکه فیلم من رتبه اول فروش در اکران های پاییزی را کسب کرد، ولی حوزه هنری به علت همین مشکلات فیلم من را تحریم کرد و از یک چرخه نمایش هشتادتایی محروم کرد.مشکلات دورتر هم آنقدر زیاد است که همه برآن واقف هستند و حسش می کنند.»
اما فیلم شما توانست مخاطبان را به خود تا حدی جلب کند. آیا این به موضوع فیلم برمی‌گردد یا حضور ستاره‌ها ؟
طبیعتا، جامعه به این فیلم‌ها احساس نیاز می کند، فیلم من جزو آن دسته فیلم های صد درصد مفرح نبود که کسی برای گذراندن اوقات فراغت صرفا به تماشای آن بنشیند و ذهن را درگیر موضوعات جدی اجتماعی می کرد، به هر شکل فروش بالای فیلم نشان دهنده این است که مردم با وجود اینکه دست یافتن به این فیلم را در سینما دست نیافتنی حس می‌کنند اما به دنبال آن می روند.پس فیلم ساز دنبال موضوعی می‌رود که دغدغه مخاطب است و نیاز به صحبت در موردش دارد.معلوم است که جهت گیری فیلمساز با تماشاچی هم‌سو است‌، در حالی که گفته می شد مردم از آن استقبال نخواهند کرد ولی عکس آن اتفاق افتاد.
شما برای اولین بار در مقام کارگردان قرار گرفتید ،به عنوان کارگردان کار از مخاطب می‌خواهید به چه نکته ای توجهی کند؟
اعتقادی به جهت دهی برای مخاطب ندارم چرا که بارها مشاهده کرده ام مخاطب در مواجهه با فیلم متوجه نکاتی می شود که حتی از دید کارگردان کار هم به دور مانده است. بنابراین هر اثر هنری به جای ایجاد جهت برای مخاطب، خودش راهش را پیدا می کند. وقتی اثرهنری ساخته می شود، دیگر فیلم ساز باید مثل نقاش جدا از اثر شود و بگذارد مردم نظرشان را در مورد اثر ارائه کنند. مردم خیلی صریح و بدون جهت گیری قضاوت می کنند و نگاهشان با منتقدان متفاوت خواهد بود، بنابراین اعتقادی به این نوع جهت گیری ندارم.
به نظر شما کارگردان‌ها و فیلم‌سازها برای بهبود شرایط سینما چه راهکاری باید انجام دهند؟
فقط و فقط باید دست کسانی که ربطی به سینما ندارند از سینما جدا شود.آدم های مزاحم دست از سر سینما بردارند و بگذارند مردم بر اساس مقررات موجود در مملکت به تولید سینمایی بپردازند.مطمئن باشید همه چیز به حالت قبل برمی گردد، هرچند که فضا به قدری مسموم است که بهبود شرایط غیر ممکن به نظر می رسد.