صنعت نشر و نویسندگان پرسودا
در دنیایی که هر روز حجم عظیمی از نسخه‌های الکترونیکی کتاب‌ها در فضای مجازی قرار می‌گیرد، باید خیلی مطمئن و قوی گام برداشت که بتوان در بازار باقی ماند، اما ناشران ایرانی به ویژه آنهایی که به عنوان فعالان نشر کتاب‌های پرمحتوا و ارزشمند شناخته می‌شوند؛ با مسائل عمده‌ای اعم از ممیزی، کاهش فضای عرضه و دیگر مشکلات این حوزه مواجهند. در گفت‌وگو با پرویز صداقت، فعال این حوزه از او درباره راهکارهای بهبود فضای نشر پرسیدیم.
***
ناشران در ایران با مشکلات عدیده‌ای مواجهند که موجب افول صنعت نشر در ایران شده است، به نظر شما این مشکلات را به چند دسته می‌توان تقسیم کرد؟
مشکلات امروز ناشران ایرانی را به سه دسته می‌توان طبقه‌بندی کرد: نخست آنکه، روند جهانی توسعه‌ کتاب‌های الکترونیکی، شبکه‌های مجازی و اطلاعات منتشرشده در اینترنت تقاضا برای کتاب‌های چاپ‌شده بر روی کاغذ را کاهش داده است. ناشران ایرانی امکان مانور در فضای الکترونیکی را ندارند. تنها فعالیتی که از آنها طی سال‌های اخیر مشاهده شده فروش کتاب از طریق اینترنت بوده است. در حالی که امروز در جهان در کنار نسخه‌های چاپی کتاب نسخه‌های الکترونیکی آن نیز منتشر می‌شود. چرا ناشران ایرانی نمی‌توانند به سمت نشر کتاب‌های الکترونیکی حرکت کنند؟ بخشی از پاسخ در امکان تکثیر سریع کتاب‌های الکترونیکی و نیز نبود قوانین محکم برای حمایت از حقوق مولفان و ناشران در این زمینه است و بخش دیگر هم از ساختار سنتی نشر در ایران برخاسته است.
دومین مشکل که باید بر آن تاکید کرد، مساله‌ ممیزی است. هنگامی که بسیاری از کتاب‌هایی که بعد از ممیزی روانه‌ بازار کتاب شده‌اند در فضای اینترنت، به‌رایگان و بدون سانسور وجود دارد بدیهی است که خواننده تمایلی به خرید کتاب چاپ شده نداشته باشد. طنزآمیز است که همین روند طی یک دهه‌ گذشته با گسترش هرچه ‌بیشتر فضای وب و افزایش ضریب نفوذ اینترنت تشدید شده است. مثال دوری نمی‌زنم، مثلا همین کتاب کلیات شمس تبریزی که در بازار کتاب ایران نشر شده است، نسخه‌ سانسورشده است که متن کامل آن در اینترنت موجود است. راستی چه دلیلی دارد خواننده برای خواندن اشعار مولانا به نسخه‌ چاپی سانسورشده‌ آن مراجعه کند وقتی نسخه‌ کامل آن در فضای وب موجود است؟ این امری است که سیاست‌گذاران فرهنگی ما در محاسبات خود نادیده گرفته‌اند.
تنها راه هم حذف کامل ممیزی است نه اینکه مسوولیت آن مثلا از وزارت ارشاد به ناشر سپرده شود و در عین حال و مهم‌تر از آن ایجاد فضای امن برای صنعت نشر. مساله‌ سوم به بخش عرضه در بازار کتاب بازمی‌گردد. ساختار بازار کتاب در ایران به گونه‌ای است که با هزاران ناشر مواجهیم که بسیاری از آنها صرفا از پروانه‌ نشر به عنوان وسیله‌ای برای کسب رانت استفاده می‌کنند. بعضی از ناشران در سال‌های اخیر از نویسندگان و به‌خصوص شاعران جوانی که سودای انتشار کتاب در سر دارند مبالغ نسبتا کلانی پول می‌گرفتند و کتاب‌های آنها را که به هر حال در یک صنعت نشر سالم یا امکان چاپ ندارد یا اگر هم داشته باشد هزینه‌ آن را نویسنده نباید بپردازد، منتشر می‌کردند و البته تنها خریدار هم همان شاعر و نویسنده‌ سودایی است! بنابراین اگر مشکلات را دسته‌بندی کنم، اول مشکلات بخش عرضه است که اساسا از ساختار دیوانسالاری دولتی ناشی شده که هنوز تحولی که جهان را در دو دهه‌ اخیر درنوردیده متوجه نشده است.
همچنین ساختار سنتی بخشی از صنعت نشر در ایران در مشکلات بخش عرضه دست دارد. در بخش تقاضا نیز چنان که گفتم در میان خوانندگان کتاب گرایش روزافزونی به سمت استفاده از فضای وب به‌خصوص برای گریز از محدودیت‌های ناشی از ممیزی کتاب وجود داشته است.
به نظر شما در دولت آقای روحانی تا چه میزان می‌توان این مشکلات را کاهش داد و راه‌های رفع آنها به نظر شما چیست؟
قطعا کاهش دامنه‌ ممیزی و قدرت ممیزان تاحدودی در رفع مشکلات ناشرانی که به نشر آثار جدی مبادرت می‌کنند موثر است، اما مهم‌تر آن است که درست در دورانی که ممیزی مستقیم به سبب تنوع شدید مجاری نشر ناشی از گسترش اینترنت عملا بی‌معنی شده است، یعنی در دهه‌ اخیر، با ممیزی بیشتری در صنعت نشر ایران مواجه بودیم. به همین دلیل اعتماد خوانندگان به کتاب‌های کاغذی چاپ‌شده کاهش پیدا کرده است. دولت جدید باید مرحمت کند و بعضی کارها را انجام ندهد؛ همین بهترین کمک به صنعت نشر است. البته، ایجاد فضای امن برای ناشران، نویسندگان، روشنفکران و اهالی صنعت نشر مبرم‌ترین و مبرهن‌ترین وظیفه‌ای است که هر دولتی برعهده دارد و متاسفانه کمتر شاهد چنین اقدامی از سوی دولت‌ها بوده‌ایم.
آیا ناشران می‌توانند مستقل از دولت به حیات خود ادامه دهند؟ برای استقلال بخش خصوصی از دولت در زمینه نشر چه راه‌‌هایی پیشنهاد می‌کنید.
ما در این زمینه نیازمند اصلاح ساختار دولت و اساسا تصمیم‌گیری در عرصه‌ کلان و تغییر سیستم یارانه‌های دولتی به نحوی هستیم که دولت به همراهی شهرداری‌ها و سازمان‌های غیردولتی به جای اعطای یارانه به صورت نقدی یا کاغذ دولتی و مانند آن، به گسترش کتابخانه‌های عمومی و خرید کتاب‌های ارزشمند منتشر شده، فارغ از پیش‌داوری‌های ایدئولوژیک و سیاسی، برای این کتابخانه‌ها مبادرت کند. تصمیم‌گیری برای خرید کتاب هم باید در یک ساختار غیردولتی و فرهنگی ـ دانشگاهی انجام پذیرد تا چنین اقدامی به نوعی نظام رانتی بدل نشود. در چنین حالتی، اولا امکان دسترسی گروه‌های وسیعی از خوانندگان که فاقد درآمد کافی برای خرید کتاب هستند که رفته‌رفته به کالایی لوکس بدل می‌شود، فراهم می‌آید و ثانیا ناشران با یک بازار حداقلی تضمین‌شده روبه‌رو هستند و سریع‌تر می‌توانند در انتشار هر کتاب به نقطه سربه‌سر حرکت کنند.
مساله‌ مهم دیگر هم این است که به هر حال ما نیاز به فرهنگ‌سازی در جامعه‌مان داریم. متاسفانه طی دو دهه‌ اخیر به طور روزافزون ارزش‌های فرهنگی در جامعه رنگ باخته و در مقابل آن ارزش‌های بازاری پاسفت کرده‌اند. در این زمینه، کاری که باید انجام شود کار درازمدت است. این با پند‌و‌اندرز اخلاقی در صدا و سیما به دست نمی‌آید. باید ارزش‌هایی که جوانان جامعه‌ ما در محیط پیرامون خود لمس می‌کنند متفاوت از آن چیزی شود که امروز هست. البته پیش‌شرط چنین حرکتی در عرصه‌ فرهنگ اصلاح ساختار قدرت سیاسی است، اما نیاز به یک حرکت گسترده‌ فرهنگی دارد که همه‌ شهروندان در آن درگیر شوند.