آیا نجفی دفاع کرد؟
گروه گردشگری- عاطفه نبوی: دکتر محمدعلی نجفی، رییس سازمان میراث فرهنگی، در نشست روز شنبه خود با اعضای پژوهشگاه میراث فرهنگی، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفت: «برخی از دوستان اعلام کردند که هشت سال گذشته سازمان میراث فرهنگی تخصصی کار نکرده است.

برخی از آنها اگر رویشان می‌شد، می‌گفتند در این سی سال هیچ کار انجام نشده است؛ اما باید گفت که عملکرد مجموعه مدیریت سازمان میراث فرهنگی در چهارسالی که آقای مشایی رییس این سازمان بود، قابل دفاع است.
بعد از آن مدتی این سازمان به جایی رسید که لطمات زیادی به آن وارد شد. من با آقای مشایی ۳۰ ثانیه هم ملاقات نکردم. در دفاع از وی هم صحبت نمی‌کنم تا فردا تیتر همه روزنامه‌ها شوم؛ اما این طورهم نبود که در هشت سال اخیر هر کاری شده مخرب بوده باشد؛ البته که این سازمان لطمات زیادی دیده است. ما باید تلاش کنیم که کمی بهتر از آن چهار سال باشیم.»
یک جمله و دو تیتر متضاد
بعد از این اظهارات، بسیاری از خبرگزاری‌ها با وجود تاکید دکتر نجفی، «دفاع نجفی از عملکرد مشایی» را تیتر خود کردند و این درحالی‌است که به زعم بعضی از خبرگزاری‌های نزدیک به سازمان میراث فرهنگی، «عملکرد رییس وقت ‌سازمان‌ میراث‌فرهنگی در سال ۸۸ قابل دفاع نیست»، عنوان مناسب‌تری برای سخنان رییس سازمان میراث فرهنگی بود. موج خبری‌ای که بعد از این اظهارنظر ایجاد شد، به نظر خود آقای نجفی هم دور از انتظار نبود. این اعتراض‌ها فارغ از منطقی یا منصفانه بودن آنها، شاید بیشتر نشانه‌ای برای آقای نجفی در قامت یک سیاستمدار بود.
حساسیت رسانه‌ها به این اظهارنظری که شاید فقط دغدغه منصف بودن داشت، نشان داد، آنها مایلند به رییس جدید سازمان یادآوری کنند که به وادی سیاست‌زدگی که پاشنه آشیل روسای قبلی سازمان محسوب می‌شد، وارد نشود؛ چرا که وقتی در جایگاه ریاست سازمانی که به گفته ایشان « اساس کار آن تخصصی است»، قرار گرفته و اظهار نظر می‌کنند، شایسته است از بیان حرف‌های کلی و سیاستمدارانه بپرهیزند و علمی، دقیق و مصداقی بحث کنند.
به نظر نمی‌آید عملکرد مشایی به طور خاص و سازمان میراث فرهنگی به طور عام، در هشت سال گذشته در راستای سیاست‌گذاری‌های فعلی این سازمان بوده و با توجه به خطوط کلی فعلی قابل دفاع باشد. کارنامه قابل دفاع، کارنامه‌ای است که فعالیت‌های آن از پی گرفته شود.
این در حالی است که سازمان میراث فرهنگی در گزارش صدروزه خود به کرات از کاستی‌ها، اشتباهات و کارشکنی‌های متصدیان سازمان در ۸ سال گذشته یاد می‌کند و آقای نجفی هم در اظهارنظری درباره سازمانی که تحویل گرفت، می‌گوید: «به دلیل تغییرات پی در پی مدیران و نگاه سیاست‌زده به آن به بنایی نیمه ویران و ساختاری از هم گسیخته
تبدیل شده بود.»
آنچه مشایی را غیرقابل دفاع می‌کند!
طی سال‌های اخیر کارشناسان و محققان متعددی با استناد به مدارک و شواهد
غیرقابل انکار، آثار مخرب سوءمدیریت و عملکرد اسفندیار رحیم مشایی را دراین سازمان برشمرده و به آن اشاره کرده‌اند. از آن‌جمله می‌توان به یادداشت‌های تحقیقی عبدالله شهبازی مورخ و محقق، بنیان‌گذار و رییس پیشین موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موسسه تخصصی مطالعات تاریخ معاصر ایران درباره کارنامه رحیم مشایی در میراث فرهنگی اشاره کرد. شهبازی در مقاله‌ای با عنوان «میراث فرهنگی ایران؛کارنامه اسفندیار رحیم مشایی» در ۱۲ خرداد، ۱۳۸۸ با «عجیب» و «تامل‌برانگیز» خواندن عملکرد مشایی، دو مورد از رفتارها و تصمیم‌گیری‌های او را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار داده است. این مورخ و محقق کشورمان با اشاره به ماجرای الواح ایرانی در موزه دانشگاه شیکاگو و همینطور انتقال گنجینه‌های هخامنشی و صفوی به لندن، نوع فعالیت‌ها وعملکرد مشایی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و می‌نویسد: «به‌رغم سفر مفصل اسفندیار رحیم مشایی به آمریکا و کانادا، به بهانه پیگیری مساله الواح موزه دانشگاه شیکاگو و پرداخت حق‌الوکاله‌های کلان به وکلای آمریکایی، آخرین گزارش‌ها روشن می‌کند که هیچ تحول مثبتی در جهت اثبات حقوق ایران رخ نداده؛ الواح ایران در موزه دانشگاه شیکاگو همچنان توقیف است و سرنوشت آن نامعلوم.
مشایی در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ گفت که «ما به دنبال بازگرداندن الواح گلی و اثبات این نکته در دادگاه شیکاگو هستیم که خروج این الواح به دلایل تجاری نبوده است»، یعنی تاکنون هیچ تلاش موثری صورت نگرفته
است!
وی در ادامه می‌افزاید: «عملکرد ضعیف مشایی به این ماجرا محدود نیست. او در دوران چهار ساله ریاست بر سازمان میراث فرهنگی به دنبال احقاق حقوق ایران و استرداد آثار باستانی مسروقه موجود در موزه‌های آمریکا و بریتانیا و فرانسه نبوده و برخلاف یونانی‌ها و مصری‌ها و ایتالیایی‌ها، در محاکم آمریکایی حتی یک دعوی، هر چند نافرجام، علیه موزه‌های آمریکایی یا کسانی که اشیای مسروقه ایران را خریداری کرده و نگهداری می‌کنند، مطرح نکرده است.»
شهبازی درباره انتقال گنجینه‌های هخامنشی و صفوی به لندن در دوره مشایی تصریح می‌کند: «مشایی در زمانی که خطر توقیف آثار باستانی ایران در خارج از کشور توسط دادگاه‌های غربی کاملا ملموس و ممکن بود، به اقدامی حیرت‌انگیز دست زد. او در طول سه سال اخیر نه تنها هیچ اقدامی از سوی ایران برای بازگردانیدن آثار باستانی امانی در موزه شیکاگو صورت نداد، بلکه در یک اقدام وحشتناک، بخشی از گنجینه موجود در ایران نیز به بهانه نمایش در لندن به خارج انتقال یافت.»
این مورخ اضافه می‌کند: «نمایشگاه آثار دوره هخامنشی در لندن برای آقای مشایی بسیار جذاب بود؛ بنابراین وی با انتقال آثار دوره صفوی به موزه بریتانیا و برگزاری نمایشگاهی مشابه موافقت کرد. در ۲۹ بهمن ۱۳۸۷، نمایشگاه آثار دوره صفوی در موزه بریتانیا گشایش یافت. برای این نمایشگاه نفیس‌ترین آثار دوره صفوی، از جمله ده‌ها قطعه آثار وقفی شاه عباس کبیر برای بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی و ده‌ها نسخه کتب نفیس خطی خطاطان شهیر دوره صفوی، از ایران به لندن انتقال یافت.»
حال به این لیست اضافه کنید؛ حراج سر سرباز هخامنشی، ماجرای سد سیوند، ساخت مترو در زیر چهار باغ اصفهان، عدم تغییر آمار ورودی و خروجی گردشگران در ایران، سرقت نسخه رونوشت از کتاب «قانون» ابوعلی سینا در هفته میراث فرهنگی در دوره ایشان، ممنوع‌المصاحبه کردن مدیران سازمان میراث و بدنه کارشناسی این سازمان جهت انتقال اطلاعات حساب شده و قابل کنترل از طریق روابط عمومی سازمان و...
مطمئنا مدیران پیش از مشایی در سازمان میراث فرهنگی نیز اشتباهاتی داشته‌اند و مشایی هم گاه اقدامات موثر و مثبتی انجام داده، اما بحث برآیند عملکرد وی است. این برآیند، «ویرانه‌ای» است که نجفی آن را تحویل گرفت و تلاش در بازسازی آن دارد؛ ویرانه‌ای که حتی شبه دفاع از آن، مشایی را تبرئه
نمی‌کند. به نیکی می‌دانیم نجفی هم به این موضوعات واقف است اما دلسوزان و فعالان این حوزه با این اظهارات به تشویش می‌افتند و نگران ادامه روند سیاسی‌کاری در سازمان خواهند بود؛ نگرانی که شاید با یک تکذیبیه و توضیح ساده برطرف نشود.