اقتصاد ایران نیاز به تصمیمات جسورانه دارد عکس: آکو سالمی، دنیای اقتصاد
نیلوفر منصوریان : سه روز بعد از برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان با حسین مرعشی عضو شوراى عالى سیاست‌گذارى ائتلاف اصلاح طلبان دردفتر کارش به گفت‌وگو نشستیم. انتخاباتی که لیست مشترک اصلاح‌طلبان، اعتدال‌گرایان و حامیان دولت با سرفصل امید در آن پیروز میدان شد تا پس از سال‌ها یک بار دیگر اصلاح طلبان به مجلس برگردند. با این تفاوت که این بار، آنها برای تکیه بر کرسی‌های مجلس تنها نیستند و حامیان دولت نیز آنها را همراهی می‌کنند.سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی هر چند در این گفت‌وگو از ردصلاحیت‌ها گلایه می‌کند و آن را خارج از حد انتظار توصیف می‌کند، در عین حال انتخابات 94را ادامه انتخابات 92 می‌داند.او همچنین با اشاره به 12سال حاکمیت اصولگرایان در کشور و بابیان اینکه آنها فرصت تاریخی خودرا سوزاندند، تاکید می‌کند که ائتلاف فراگیر اصلاح‌طلبان و حامیان دولت به‌عنوان برنده این انتخابات باید بداند که اعتماد مردم در روز 7 اسفند به آنها همیشگی نخواهد بود. رئیس کارگروه استان‌های شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، همچنین در این گفت‌وگو از اعتقادش به ترمیم دولت هم در سطح کابینه و هم در سطح استانداران سخن می‌گوید و تاکید می‌کند با حرکت‌های لاک‌پشتی نمی‌شود اقتصاد ایران را راه انداخت. مر‌عشی همچنین با اشاره به مشارکت 62 در‌صدی مردم در انتخابات مجلس اظهار امید‌واری می‌کند که میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری به 70 در صد برسد. متن کامل این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

آقای مرعشی انتخابات تمام شد و ائتلاف فراگیر اصلاح‌طلبان و حامیان دولت به نوعی دست‌کم در تهران پیروز این میدان بودند. آیا فکر می‌کردید که برنده این انتخابات باشید؟
با این قاطعیت نه. من ابتدا باید سپاسگزاری کنم از درگاه خداوند به خاطر لطفی که به مردم و سیاسیون کشور داشت. انتخابات پرفراز و نشیبی بود. بعد هم باید به مردم عرض ادب کنم چرا که به‌عنوان کسی که مسائل انتخابات را رصد می‌کردم نمی‌توانم نسبت به عظمت کار مردم تواضع نکنم. مردم با شایستگی در این انتخابات ظاهر شدند. ما این انتخابات را در ادامه انتخابات سال ۹۲ فرصتی تلقی می‌کردیم برای ترمیم روابط اصلاح‌طلبان و حامیان دولت و دولتمردان با نظام جمهوری اسلامی و رهبری و نهادهای حاکمیت. به همین دلیل همه کسانی که فکر می‌کردیم در موردشان حساسیت‌های سیاسی وجود دارد و خط قرمز تلقی می‌شوند اساسا از همان ابتدا در انتخابات ثبت‌نام نکردند. شخصیت‌های موثری که میانه بودند خیلی سخاوتمندانه و بدون شرط برای اینکه درلیست نهایی باشند در انتخابات ثبت‌نام کردند. اما رد صلاحیت‌ها خیلی خارج از حدانتظار بود و ما هنوز در مورد بسیاری از آنها توجیه نشده‌ایم ولی چون مقام معظم رهبری فرمودند که شورای نگهبان تضعیف نشود و تضعیف این نهاد به معنای تضعیف نهاد انتخابات است باز همه دوستان ما از همه حقوقشان گذشتند و با استراتژی بازی در زمین محدود، با وحدت کامل و غیرقابل وصف در تهران و مراکز استان‌ها دست به انتخاب زدند. در واقع حضور ما دراین انتخابات هم نماد حمایت از روحانی بود و هم نمادی از منش و افکار رئیس دولت اصلاحات داشت و هم حضور آقای هاشمی در انتخابات و نهایتا نماد کلی آن هم ۱۶+۳۰ در تهران شد با لیست واحدی با سرفصل امید. مردم استقبال بی‌سابقه‌ای کردند و در تهران بلوغ سیاسی کاملی را از خود نشان دادند.

مردم مطلقا این بسته سیاسی ۱۶+۳۰ را باز نکردند و اصلا از زاویه منافع گروهی و صنفی و فردی به آن نگاه نکردند و نگفتند ما این افراد را نمی‌شناسیم یا ممکن است به بعضی از این افراد انتقاد داشته باشیم. مردم به یک بسته سیاسی رای قاطع دادند. تقریبا در تاریخ انتخابات تهران به لیست رای داده می‌شد ولی نه با این قاطعیت که هر ۳۰ نفریک لیست وارد مجلس شوند و از نفر سی‌ام به بعد هم باز لیست رقیب شروع شود. در واقع مردم تهران هم به ما و هم به لیست رقیب رای لیستی دادند و این نشان‌دهنده یک بلوغ سیاسی بود. برای اینکه بفهمیم کجا هستیم و قدر این روزها را بدانیم دقیقا ۱۰ سال پیش درسال ۸۴ در انتخابات ریاست‌جمهوری در فصل بهار در نقطه مقابل این بودیم و چند کاندیدای ریاست‌جمهوری درجبهه اصلاح‌طلبان داشتیم. آقای معین، مهرعلیزاده، کروبی و آقای هاشمی در جناح اصلاح‌طلب و در جناح اصولگرا هم آقای لاریجانی، احمدی‌نژاد، رضایی و آقای قالیباف به‌عنوان کاندیدا حضور داشتند. در واقع آن تشتت سال ۸۴ را باید نشانه آشفتگی سیاسی بدانیم که ثمره تلخ ۸ ساله را برای ایران رقم زد و آن میوه تلخ را به بار آورد. همه اینها باعث شد تا در سال ۹۴ مردم به بلوغ سیاسی دست پیدا کنند البته در کنار مردم، سیاسیون هم مطالب مهمی را آموختند و امروز در مرکز کشور شاهد یک بلوغ سیاسی هستیم که برای کل کشور یک پشتوانه مهم است و با تشکر از مردم باید درس‌های آن را تکرار کنیم تا وحدت در سیاسیون و اعتماد به بسته‌های سیاسی در مردم نهادینه شود. البته درمیدان اداره کشور موضوع جدی‌تر می‌شود که باید به آن توجه کرد. مردم ۱۲ سال شاهد حاکمیت اصولگراها در مجلس بودند که با حذف رقیب به قدرت رسیدند؛ البته شاید ما می‌توانستیم با فرمان دیگری حرکت کنیم که حذف نشویم ولی بالاخره در نبود رقیب و نبودن اکثریت مردم، اقلیت که اصولگرا بودند سه دوره در مجلس حاکم بودند. در واقع ۱۲ سال اصولگراها فرصت داشتند.

اجازه بدهید همین‌جا سوال کنم آیا اصلاح‌طلبان از این 12 سال درس گرفته‌اند؟ آیا برنامه‌ای برای اینکه یک بار دیگر از صحنه قدرت حذف نشوند؟ دارند. چون همان‌طور که بارها اصلاح‌طلب‌ها مطرح کرده‌اند یکی از دلایل حذفشان از قدرت در سال‌های گذشته نداشتن برنامه بود.
من دقیقا می‌خواهم به همین نقطه شما برسم. ۱۲ سال اصولگرایان با داشتن اکثریت قاطع مجلس فرصت داشتند تا پایگاه‌های اجتماعی و سیاسی خود را با حل مشکلات مردم گسترش بدهند اما نتوانستند از این فضا بهره‌برداری کنند و فرصت تاریخی خود را سوزاندند. نتیجه این ۱۲ سال حاکمیت طولانی بر مجلس تورم ۴۰ درصدی، رکود منفی ۸/ ۶ درصد، فساد در فروش نفت و فساد گسترده در سیستم اداری کشور و تحریم‌های بین‌المللی و زمین‌گیر کردن کشور بود. ما به‌عنوان برنده‌های این دوره یا بهتر بگویم ائتلاف فراگیر اصلاح‌طلبان و حامیان دولت به‌عنوان برنده‌های این انتخابات، باید بدانیم که اعتماد مردم در روز ۷ اسفند به ما همیشگی نخواهد بود. مردم اگر به نتیجه دلخواه نرسند و انتظارات آنها برآورده نشود ما را ترک خواهند کرد. من می‌خواهم بگویم اگر مردم پیگیر مطالباتشان از سیاسیون نباشند ملت موفقی نخواهند بود ولی مردم زمان زیادی را در این مدت ۱۲ سال به اصولگرایان دادند. من به‌عنوان کسی که دسترسی به دوستانی دارم که ازاین به بعد به مجلس خواهند رفت اگر دوستانم در دولت و مجلس آینده بخواهند نسبت به پیشرفت کشور کوتاهی کنند، طرف مردم خواهم بود و پیمانم با مردم بسیار محکم‌تر خواهد بود تا با دوستانم در دولت و مجلس. دولت آقای روحانی در دوسال گذشته با تمام سختی‌ها و محدودیت‌هایی که داشته در برخی از حوزه‌ها به‌خصوص در سیاست خارجی واقعا موفق عمل کرده است و دستاوردهای بسیار درخشانی دارد. البته در بسیاری از حوزه‌ها نتوانسته به‌دلیل سختی‌هایی که داشته موفق عمل کند. اما مجلس آینده به‌طور قطع و یقین مجلس حامی دولت خواهد بود. با این تفاسیر می‌خواهم خدمت آقای روحانی و دوستانشان در دولت عرض کنم که بعد از استقرار مجلس دهم دیگر هیچ عذر و بهانه‌ای وجود نخواهد داشت و بهانه‌ای هم پذیرفته نخواهد شد. آقای روحانی باید در زمان باقی مانده در دولت اولشان دست به اقدامات عاجل و فوری برای تامین خواسته‌های مردم بزند. هم برجام حاصل شده و هم مجلس همراه اوست و حالا باید حل مشکلات اقتصادی را در دستور کار خود قرار دهد وباید مدیران جسور و مسوولیت‌پذیرو با نشاط را جایگزین برخی از مدیران کند.

این حرف به معنی پیشنهاد شما برای تغییر تیم اقتصادی دولت در زمان باقی مانده از عمر دولت یازدهم است؟
من معتقدم دولت هم درسطح کابینه و هم در سطح استانداران نیازبه ترمیم دارد. حتما خود آقای دکتر روحانی بیشتر از هر کسی به این امر توجه دارند. تکلیف ما در اقتصاد چندان روشن نیست. بالاخره تیم اقتصادی دولت باید پاسخگو باشند. من آن زمانی که دولت شکل می‌گرفت نامه‌ای به آقای روحانی نوشتم و گفتم که ستاد اقتصادی شما از رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه باید پاسخگوی شاخص‌های مورد انتظار شما باشند. در اقتصاد دوشاخص برای ما اهمیت دارد؛ شاخص رشد اقتصادی و شاخص تورم. اگر یک تیم اقتصادی صرفا همه همت خود را برای کنترل تورم بگذارد و شاخص رشد اقتصادی برایش در درجه دوم اهمیت باشد این به معنای نگاه کردن از یک زاویه به اقتصاد هست. در یک نگاه جامع به اقتصاد باید رشد و تورم را با هم در نظر داشت. اقتصاد ایران اکنون نیاز به تصمیمات جسورانه دارد. مثلادر حوزه نفت، شاید بیش از سه دهه است که ما از تکنولوژی های جدید برای صیانت از مخازن نفتی‌مان بی‌بهره هستیم. الان یک فرصت تاریخی برای ما فراهم شده تا بتوانیم ضریب صیانت از مخازن نفتی‌مان را بالا ببریم. این نمی‌شود که چند نفر در گوشه و کنار در مورد قراردادهای نفتی صحبت کنند و ما هم نگاه کنیم. وزارت نفت باید با سرعت قراردادهای نفتی را متناسب بامنافع ملی ما ببندد. کارخانه‌های ما الان با ظرفیت کامل کار نمی‌کنند و با مشکل کاهش اشتغال مواجه هستیم باید مسائل مالی کارخانه‌ها حل شود. در شرایط پسابرجام، باید تلاش شود چند ده میلیارد دلار خط اعتباری برای کشور تدارک دیده شود. با حرکت‌های لاک پشتی تیم اقتصادی نمی‌شود اقتصاد ایران را راه انداخت. فکر می‌کنم خداوند لطف کرده و ابزارهای مناسب اکنون دردست آقای روحانی است و ایشان بدون رودربایستی با اشخاص و براساس پیمانی که با مردم بسته و براساس وعده‌ای که بارها به مردم داده و اعلام کرده که بر سر پیمان‌های خود با مردم هست، باید با آرایش جدیدی به عرصه اقتصاد ایران و عرصه مدیریت کشورنگاه کند وکشور باید وارد یک دوره جدیدی از رونق اقتصادی شود.

یکی از شعارهایی هم که اصلاح‌طلبان در این دوره ازانتخابات مطرح کردند رونق اقتصادی بود. این شعار چه جایگاهی درمجلس جدید خواهد داشت؟
در واقع من این مسوولیت را متوجه مجلس نمی‌دانم. من دو دور در مجلس بودم و سال‌ها هم در دولت بودم. این دولت است که باید کشور را اداره کند. مجلس باید به بسته‌های کارشناسی دولت اعتماد کند، آن را تایید و از آن حمایت کند. اساسا مجلسی که وارد کار کارشناسی شود اقتصاد ایران را به هدف نمی‌رساند. هر اقتصادی دارای یک مدلی است باید آن مدل را شناخت آن را تجزیه و تحلیل کرد و متناسب با آن برایش تجویزهای لازم را داشت. این یک کار کارشناسی است که باید در سازمان برنامه، بانک مرکزی ودولت اتفاق بیفتد. مجلس دهم حامی برنامه‌های اقتصادی دولت خواهد بود و به دولت کمک خواهد کرد، ولی مسوولیت کارشناسی کار برعهده دولت خواهد بود. من فکر می‌کنم در عرصه سیاسی اتفاق مهمی دراین انتخابات افتاده است. آن تحلیل‌هایی که می‌خواستند دولت آقای دکتر روحانی دولتی برای یک دوره باشد، همه با حضور مردم در انتخابات نقش بر آب شد. هم آقای روحانی و هم دوستانی که هدایت مجلس دهم را برعهده خواهند داشت، باید توجه کنند که یکسال بعد از استقرار مجلس دهم، انتخابات ریاست‌جمهوری را در پیش خواهیم داشت و به این مردم نیاز داریم برای اینکه مسیرمان را به سوی گام سوم ادامه دهیم. انتخابات گام دوم ما بود و باید در خرداد ۹۶ گام سوم را برداریم و زمانی می‌توانیم انتظارهمراهی مجدد مردم را داشته باشیم که در این یکسال کارهایی برای کشور انجام شود و انتظارات مردم را با انجام اقداماتی برآورده کرده باشیم. این اقدامات در صورتی انجام خواهد شد که دولت متناسب با شرایط جدید در سطح ملی، در سطح کابینه، در سطح استانداران و در سطح ستاد اقتصادی ترمیم شود. من تاکید می‌کنم بدون داشتن مدیران جسور در سطح ستاد اقتصادی، و بدون داشتن برنامه‌های مناسب، این خرس اقتصادی را که به خواب سنگین زمستانی رفته نمی‌توانیم بیدار کنیم. من مطمئن هستم آقای روحانی به این موضوع توجه خواهند کرد و مجلس جدید هم کمک خواهند کرد. اگر قرار باشد از این ظرفیت‌ها استفاده نشود من از کسانی خواهم بود که به‌رغم میلم به یکی از منتقدان تبدیل خواهم شد و مردم را با هیچ‌کس عوض نخواهم کرد.

آقای مرعشی ازبحث جایگاه اقتصاد در مجلس و ترمیم کابینه به بحث انتخابات برگردیم. در این دوره بین اصلاح‌طلبان و بخشی از اصولگرایانی که به نوعی حامی دولت بودند یک ائتلافی شکل گرفت که تا به حال سابقه نداشت. محور این ائتلاف چه چیزی بود و چه چیزی باعث شد که اصلاح‌طلبان و حامیان دولت با بخشی از اصولگرایان میانه رو در یک لیست قرار بگیرند ؟
ما اصولگرای میانه‌ای را در لیستمان قرار ندادیم. من برداشتم این است که ما این کار را در انتخابات ۹۲ انجام دادیم من این انتخابات را ادامه انتخابات ۹۲ می‌دانستم. در انتخابات ۹۲ عقل و مسوولیتمان در قبال کشور به ما حکم کرد که به جای اینکه رقابت بین دکترعارف و آقای روحانی را ادامه دهیم به این نتیجه رسیدیم که باید متحد شویم و در آن مقطع آقای روحانی را ترجیح دادیم بر آقای عارف و ایشان هم بزرگواری کرده و کنار رفتند و به دنبال آن بزرگان و گروه‌های سیاسی به میدان آمدند. از نظر من این ائتلاف در ۹۲ شکل گرفت البته بعضی از دوستان ما در دولت ۹۲ را یک ائتلاف نمی‌دانند و فکر می‌کنند انتخابات ۹۲ رای آقای روحانی به تنهایی بود که در اینجا یادآوری می‌کنم این تحلیل غلط است. در انتخابات ۹۲ یک ائتلافی بین آقایان هاشمی و رئیس دولت اصلاحات و آقای روحانی شکل گرفت و گروه‌های سیاسی وابسته به آنها نیز در آن ائتلاف شرکت داشتند و به این ترتیب یک ائتلاف نانوشته عملی شد. در این دوره تقریبا همه دوستان متفق شدند که در انتخابات ۹۴ باید ائتلاف سال ۹۲ ادامه پیدا کند. اول هم نامی که برای آن گذاشته بودیم گام دوم ائتلاف ۹۲ بود ولی چون فکر کردیم ممکن است برای مردم مفهوم روشنی نداشته باشد به سر فصل امید رسیدیم. از نظر شکلی هم به این صورت بود که ماباید ابتدا در درون جبهه اصلاحات این ائتلاف را به وجود می‌آوردیم و بعد با یاران دولت یا حزب نزدیک به دولت یا همان حزب اعتدال و توسعه وارد گفت‌وگو می‌شدیم. یکسال و خورده‌ای طول کشید تا در درون جبهه اصلاحات توانستیم روی یک مدل سیاسی به توافق برسیم که هم در برگیرنده احزاب باشد و هم شخصیت‌ها. چون درسیاست ایران تاثیرگذارترین افراد ما در هیچ حزبی حضور ندارند مثل رئیس دولت اصلاحات که در هیچ حزبی حضور ندارد، اما پیام کوتاه ویدئویی ایشان مبنی بر اینکه مردم به لیست کامل رای بدهند به حضور مردم در انتخابات و رای مردم به لیست کامل کمک بسیار زیادی کرد. یا شخصیت‌هایی مثل آقایان هاشمی و عارف از شخصیت‌های تاثیرگذاری هستند که در هیچ حزبی حضور ندارند. با این تفاسیر اگر ۳۰ هزار نفر به تمام لیست ما کمتر رای داده بودند، یعنی در هر صندوقی ۵ نفر کمتر، الان آقای حداد عادل برای حضور در مجلس دهم رای آورده بود، البته این تنها شخصیت‌های سیاسی نیستند که تاثیرگذار هستند. بسیاری از روشنفکران، هنرمندان یا پزشکان و استادان دانشگاه در هیچ حزب رسمی حضور ندارند، اما جریانات تاثیرگذار اجتماعی هستند و در انتخابات دفاع قشر وسیعی از هنرمندان از لیست امید قطعا در رای جامعه ما به لیست موثر بود.

به هر حال ماباید مدلی را طراحی می‌کردیم که احزاب و اشخاص در کنار هم قرار بگیرند. چند مدل را هم تست کردیم که پاسخ آن کامل نبود و نقاط قوت و ضعف داشت. در نتیجه به تشکیل شورای‌عالی سیاست‌گذاری انتخابات اصلاح‌طلبان با حضور ۴۰ نفر رسیدیم که ۲۶ نفر آنها از احزاب بودند و حدودا ۱۵ نفراز شخصیت‌های موثر در آن قرار داشتند. این مدل جا افتاد و به نماد اصلاح‌طلبان تبدیل شد. از آن ابتدا که بحث‌ها را در سطح سیاستگذاری‌ها آغاز کردیم، قرارشد این ائتلاف بین اصلاح‌طلبان و حامیان دولت در حوزه‌های انتخابات در تهران باشد. در استان‌ها هم این اختیار را به خود آنها واگذار کردیم. سرانجام در تهران با جلساتی که با حامیان دولت داشیم به یک لیست مشترک رسیدیم، البته از حق نباید بگذریم که شورای نگهبان دوکمک بزرگ به ما کرد. یکی آنکه با ردصلاحیت‌های وسیع ائتلاف ما را آسان کرد، چون در احزاب ما به‌دلیل این ردصلاحیت‌ها نیروهای اصلی آنها حضور نداشتند که بخواهیم در مورد آنها بحث و مذاکره کنیم و در نتیجه رسیده بودیم به جمعی که خیلی تعلقات حزبی نداشتند. دوم اینکه مظلومیت ما را به مردم با این ردصلاحیت‌ها نشان دادند و با این فشارها مردم فهمیدند که ما خیلی بی پناه هستیم. به این ترتیب ائتلاف ما شکل گرفت و کار به اینجا رسید.

همان‌طور که گفتید برای رسیدن به این ائتلاف بیش از یکسال تلاش کردید این ائتلاف برای رسیدن به یک هدفی شکل گرفت که همان پیروزی در انتخابات مجلس دهم بود و حالا با رسیدن به مجلس، این هدف به‌طور نسبی از بین رفته. آیا برای ادامه این ائتلاف و ماندگار شدن آن برنامه‌ای دارید. برای مثال در بحث انتخاب هیات‌رئیسه مجلس آیا باز این ائتلاف ادامه پیدا می‌کند؟
در مورد این موضوع تا به حال بحثی نکردیم و فکر می‌کنیم ادامه کاردرارتباط با مسائل داخلی مجلس را باید به‌عهده منتخبان مردم بگذاریم و تنها در بیرون از مجلس پشتیبانی کنیم.

برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟ آیا این ائتلاف ماندگار خواهد بود ؟
قاعدتا گام بعدی ما در سال ۹۶ انتخابات شوراها و انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد بود. هنوز در این مورد بحثی نکردیم. توافق ما این بود که این ائتلاف تا ۷ خرداد و شکل گیری مجلس و مرحله دوم انتخابات حفظ شود، ولی برای ادامه آن هنوز بحثی نکردیم. یک فرض این است که همین تشکیلات ادامه پیدا کند، اما چون هنوز در درون خودمان بحثی نکردیم اجازه بدهید در مورد آن صحبتی نکنم.

پیش‌بینی شما از رئیس مجلس آینده چیست؟ آیا اصلاح‌طلبان از ریاست آقای لاریجانی در مجلس حمایت خواهند کرد یا دنبال گزینه‌های دیگری هستید؟
ترجیح می‌دهم اصلا وارد این فضا نشوم چون همان‌طور که قبلا گفتم این موضوع به منتخبان مردم ارتباط دارد و باید این را به اولین جلسه فراکسیون حامیان دولت و اصلاح‌طلبان واگذار کنیم. ما از بیرون حق تحمیل چیزی را به منتخبان مردم نداریم و موضوع انتخاب رئیس مجلس و هیات‌رئیسه یک موضوع داخلی است. آمار مجلس در حال حاضر به این شکل است که ۷۰ کرسی هنوز انتخاب نشده است و ۲۳۰ نفر فعلا انتخاب شده‌اند و از این میزان در حال حاضر فعلا یک فراکسیون ۱۲۰ نفره از حامیان دولت و اصلاح‌طلبان در مجلس وجود دارد. ۵ نفر هم از اقلیت‌های مذهبی هستند که اگر آنها هم به این فراکسیون بپیوندند، چون تجربه نشان داده است معمولا اقلیت‌ها گرایش بیشتری به این تفکر دارند تعداد اعضای این فراکسیون به ۱۲۵ نفر خواهد رسید. بنابر این یک فراکسیون ۱۲۵ نفره فعلا در مقابل یک فراکسیون ۱۰۵ نفره قراردارد. در هفتاد کرسی دیگر نیز شانس ما برای اینکه ۵۰ کرسی مجلس را به دست آوریم زیاد است. با این حساب فراکسیون اکثریت مجلس به اصلاح‌طلبان و حامیان دولت اختصاص پیدا خواهد کرد. البته در میان اصولگرایان همه آنها آقای لاریجانی را قبول ندارند مثلا آقای ذوالنور یا کریمی قدوسی از مشهد کسانی نیستند که به راحتی ریاست آقای لاریجانی را بر فراکسیون اصولگرایان بپذیرند. ولی به هر حال فراکسیون اکثریت مجلس در آینده فراکسیون حامیان دولت و اصلاح‌طلبان خواهد بود. به هر حال ما تنها از بیرون به منتخبان مردم برای پیشبرد اهدافشان کمک خواهیم کرد و به نمایندگی از مردمی که به لیست امید رای دادند برعملکرد منتخبان مردم نظارت خواهیم کرد و مجلس دهم را به همراهی صمیمانه با دولت توصیه می‌کنیم.

انتخابات تمام شد و لیست امید با رای مردم به مجلس دهم راه پیدا کرد. همان‌طور که شما گفتید اکثریت مجلس در دست فراکسیون اصلاح‌طلبان و حامیان دولت خواهد بود. با این حال اصولگرایان در تحلیل‌هایشان همچنان خود را پیروز میدان می‌دانند.
تشخیص پیروز میدان آسان است. لیست‌ها مشخص است و امکان بررسی و تحلیل لیست‌های اصولگرایان و اصلاح‌طلبان وجود دارد. در این میان یکسری هم مستقل بودند. مستقل هااگر اصولگرا بودند که آن را اعلام می‌کردند چون اعلام آنی که فردی اصولگرا است هزینه‌ای نداشت. نه رد صلاحیت در انتظار آنها بود و نه چیز دیگری.

به هر حال تعداد زیاد مستقل‌ها در این دوره از انتخابات مجلس، پدیده جدیدی بود. گرایش آنها بیشتر به چه سمتی است؟ آیا بنا به گفته اصولگرایان گرایش سیاسی به سمت آنها در مجلس آینده خواهند داشت یا بیشتر به سمت اصلاح‌طلبان و حامیان دولت گرایش دارند؟
دو فرض وجود دارد. جمعی ا ز کسانی که خودرا مستقل معرفی کردند به‌دلیل واهمه ازرد صلاحیت‌ها خود را مستقل معرفی کردند. ما آنها را می‌شناسیم و فرم‌های ما را پر کرده‌اند. فرض دوم این است که یک عده از افرادی که اصولگرا بودند به‌دلیل ترس از رای ندادن مردم خود را مستقل معرفی کردند. اینها هم در فضای موجود به دامن اصولگرایی بر نمی‌گردند. البته دراین زمینه به اصولگرایان حق می‌دهم که بخشی از مستقل‌ها را اصولگرا بدانند، چون چند نفری که اصولگرا بودند به این دلیل متوجه شدند اصولگرایی برندی نیست که برای مردم جالب توجه باشد و رای‌آوری آنها را تضمین کند خود را مستقل معرفی کرده‌اند. بالاخره ۷ خردا د ۹۵ خواهد رسید و ظرف دوهفته هیات‌رئیسه موقت و پس از آن هیات‌رئیسه دائمی تشکیل خواهد شد و ترکیب مجلس مشخص می‌شود. از همین‌رو به اصولگرایان پیشنهاد می‌کنیم تا تشکیل مجلس صبر کنند.

آقای مرعشی برخی این مجلس را به لحاظ ترکیب به مجلس پنجم شبیه می‌دانند. از نظر شما مجلس دهم شبیه به کدام یک از مجالس پیشین است و چه وجه تمایزی با دوره‌های قبل دارد؟
این مجلس شبیه هیچ کدام از مجلس‌های قبل نیست. در مجلس پنجم فقط یک نفر از لیست ما و یک نفر از لیست روحانیت مبارز در مرحله اول وارد مجلس شدند. ولی در این دوره هر سی نفر از لیست امید در تهران وارد مجلس شدند و کاملا مجلس جدیدی است. و دقیقا از نظر ترکیب اقلیت و اکثریت عکس مجلس پنجم است. از این نظر مجلس دهم شبیه به مجلس دهم است.

شما در صحبت‌هایتان گفتید مردم لیست امید را سربسته قبول کردند، آن را باز نکردند و سربسته به آن رای دادند. آیا می‌توانید تضمین دهید که این چهره‌ها که در لیست امید قرار گرفته‌اند اصلاح‌طلب یا حامی واقعی دولت هستند و تجربه‌های پیشین در مورد برخی افراد مثل شورای شهر در این لیست تکرار نمی‌شود؟ چقدر به تخصص این افراد اطمینان دارید؟
به‌دلیل تجربه‌های پیشین، با قاطعیت می‌توانم اعلام کنم که صلاحیت‌های سیاسی، سلامت اقتصادی و پاکدامنی و وفاداری، افراد این لیست کاملا آزمایش شده و پس از آن این افراد انتخاب شدند. این افراد ازبین یک لیست ۱۲۰ نفره که بیش ۶۰ نفر آنها صلاحیت بالایی داشتند باوسواس انتخاب شدند.

با توجه به رد صلاحیت مهره‌های آشنا برای مردم آیا این افراد می‌توانند جای آنها را پر کنند؟
این افراد به لحاظ شخصیتی افراد برجسته‌ای هستند. شاید شهرت کمتری داشته باشند اما خواهید دید که با شروع به‌کار مجلس جدید، نیروهای درخشانی در میان آنها هست و به چهره‌های جدیدسیاسی برای ایران تبدیل خواهند شد.

انتخابات 7اسفند به غیر از انتخابات مجلس، انتخابات مجلس خبرگان رهبری هم برگزار شد. تحلیل شما از نتیجه این انتخابات و ترکیب آینده مجلس خبرگان چیست؟
به نظر من ترکیب کلی مجلس خبرگان نمی‌توانست خیلی تغییر کند چون رقابت در مجلس خبرگان خیلی محدود بود ولی رای قاطع مردم به لیستی که آقای هاشمی در تهران ارائه کرده بودند و فاصله رای آقای هاشمی با جناب آقای یزدی که به مجلس خبرگان راه پیدا نکرد یا آقای مصباح یزدی پیام سیاسی روشنی داشت. یادمان نرود که از بعد از سال ۸۸ و حوادث آن، آقای هاشمی نماد اعتدال بود و در خطبه تاریخی ایشان که در واقع تبدیل شد به آخرین خطبه ایشان در نماز جمعه، آقای هاشمی جانب کسی را برخلاف القای برخی مخالفان ایشان نگرفت. او در آن خطبه خواستار حل و فصل مسائل بود. همه آنچه در آن خطبه مطرح شد کاملا حکیمانه و در جهت حل بحران سال ۸۸ و برای پر کردن شکاف‌ها و ایجاد وفاق بین نظام و مردمی که جزء لاینفک این نظام هستند، بود. مردم در ایران جزء لاینفک این نظام هستند و آقای هاشمی داشت تلاش می‌کرد بین اجزای رسمی نظام و جزء بسیار مهمی از این نظام وفاق ایجاد می‌کند. از آن سال هیچ کدام از توصیه‌های آقای هاشمی مورد توجه قرار نگرفت و برعکس مخالفان آقای هاشمی، از این فرصت استفاده کرده و هزینه‌های سنگینی را به او تحمیل کردند. آقای هاشمی دیگر خطیب نمازجمعه تهران نیست، آقای هاشمی دیگر رئیس مجلس خبرگان نیست. آقای هاشمی بعد از فوت آقای مشکینی (رحمت‌الله علیه) به‌طور طبیعی رئیس مجلس خبرگان شد. او از اولین مجلس خبرگان رهبری، نایب رئیس خبرگان بود. بعد دوستان این موضوع را تحمل نکردند و آقای مهدوی‌کنی به مجلس خبرگان رفتند.

باید به این نکته توجه کنیم که در انقلاب اسلامی آقای مهدوی‌کنی (رحمت‌الله علیه) منزلت و جایگاه آقای هاشمی را نداشت و این هم د ر تاریخ انقلاب، هم در تاریخ مبارزات انقلاب، هم در دوران اما م و هم دوران پس از ایشان ثبت شده است. هیچ‌کس نقش و جایگاه آقای هاشمی و خطبه‌‌های ایشان در دوران امام را فراموش نکرده است. هیچ‌کس نقش آقای هاشمی در فرماندهی دوران جنگ، حوادث پس از رحلت امام و انتقال قدرت به رهبری جدید پس از رحلت امام (ره) را از یاد نبرده است. کارهایی که هاشمی در تاریخ جمهوری اسلامی انجام داده را آقای مهدوی‌کنی انجام نداده است. آقای کنی فرد بسیار محترمی برای همه ما بودند ولی تفاوت معناداری بین جایگاه ایشان با آقای هاشمی در جمهوری اسلامی وجود داشت. با این حال آقای هاشمی با کرامت و بزرگواری کناره‌گیری کرد و آقای مهدوی‌کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری شد. بعد از فوت آقای مهدوی‌کنی خیلی طبیعی بود که آقای هاشمی رئیس مجلس خبرگان شوند اما یک عده برای جلوگیری از این موضوع ایستادگی کردند. در این مدت هیچ کاری نبوده که در مورد آقای هاشمی انجام نداده باشند. در نهایت لیستی که ایشان برای انتخابات این دوره خبرگان تایید و اعلام کرد که از این افراد حمایت می‌کند هم شد لیست انگلیسی. اما با تمام اینها رای هاشمی بالاترین رای بود. هم رای او حدود یک میلیون ا ز آقای مصباح بالاتر بود و هم لیست مورد تایید او در تهران به جز یک نفر رای آورد و همه وارد مجلس خبرگان شدند.

آیا این محبوبیت می‌تواند در نحوه عملکرد مجلس خبرگان موثر باشد و رای به لیست مورد تایید آقای هاشمی چه پیامی داشت؟
به هر حال ۶ سال با آقای هاشمی لجاجت شده، او را تخریب کرده‌اند و به حرف‌های او توجه نشده، آقای هاشمی بارها گفته است این بحث‌ها را تمام کنید. بالاخره انتخاباتی برگزار شده و حوادثی به دنبال آن رخ داده است و این ماجراها را نمی‌توان برای همیشه ادامه داد. او بارها خواستار کمک به آسیب‌دیدگان حوادث انتخابات سال ۸۸ شده و بارها خواستار آزاد شدن زندانی‌های آن سال شده است. آقای هاشمی چه چیزی گفت که جزو سران فتنه شد؟ هنوز در جغرافیای سیاسی ایران هیچ‌کس نزدیک‌تر از آقای هاشمی به رهبری نیست. به نظرم باید از این رای درس بگیریم و آن، اینکه اگر چه ۶ سال هر آنچه بود در مورد آقای هاشمی انجام دادند ولی شناخت مردم از هاشمی رفسنجانی چیز دیگری است و حرف‌ها و تخریب‌های هاشمی را جدی نگرفتند و او را یک سیاستمدار می‌دانند که با مردم همراهی می‌کند، حرف دل آنها را می‌زند و از این نظام دفاع می‌کند. این رای یک درس بزرگ بود که به ما می‌گوید مردم غیر از اخبار رسمی و شنیدن موضع‌گیری‌‌های خصمانه، دریافت خود را از مسائل روز دارند. در نظام جمهوری اسلامی همانطور که رهبری جزء لاینفک این نظام هستند مردم هم جزء لاینفک دیگر این نظام هستند .

میزان مشارکت 62 درصدی مردم در انتخابات و مشارکت 50 درصدی مردم در تهران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ انتظار این میزان از مشارکت در تهران را داشتید؟
در نرم مشارکت بین ۶۰ تا ۷۵ درصد، ۷۵ حداکثر مشارکتی است که متصور است و با این حساب عدد مشارکت ۶۰ درصدی مردم، رقم قابل قبولی است. البته می‌توانستیم برای بالاتر بردن میزان مشارکت بهتر از این عمل کنیم.

چه کاری برای بالاتر بودن میزان مشارکت باید انجام می‌دادید؟
با توجه به اتفاقاتی که در گذشته افتاده است یک عده رنجیده‌اند یا عده‌ای از دولت رنجیده‌خاطر هستند و انتظارات بیشتری برای حل و فصل مشکلاتشان داشته‌اند یا بیکاری و مسائل اقتصادی موجب مکدر شدن آنها شده است. البته اینها زیاد نیست و به نظر من ۶۲ درصد نرم خوب و قابل قبولی برای مشارکت مردم محسوب می‌شود. در تهران هم مشارکت ۵۰ درصدی، میزان خوبی است.

در مورد تهران هم همین پیش‌بینی را داشتید؟
آخرین نظرسنجی ما مشارکت ۴۷ و نیم درصدی را در تهران نشان می‌داد البته ما فکر می‌کردیم حداکثر ظرفیت مشارکت مردم در تهران ۵۵ درصد باشد و با این حساب تهران حدود ۵ درصد از مشارکت متوسط کمتر دارد و مشارکت در کشور هم می‌توانست ۵ درصد بالاتر باشد، ولی این میزان مشارکت در کشور و در تهران نرم معقولی است. به هر حال یک عده از رد صلاحیت‌ها رنجیده شده‌اند. به نظر من اگر آقای سیدحسن خمینی در انتخابات تهران حضور داشت میزان مشارکت در تهران به ۶۰ درصد می‌رسید و نرم کشوری را به ۶۵ درصد می‌رساند. ما امیدواریم منتخبان مردم در مجلس به قدری خوب در همکاری منسجم با دولت عمل کنند و دولت هم در انجام وظایفش خوب عمل کند که در انتخابات ریاست‌جمهوری میزان مشارکت مردم به ۷۰درصد برسد.