و سرانجام، مدیرآمریکایی رفت

نمایی از بانک ملی

استبداد شاهی حد و مرز نداشت و رضاشاه می‌خواست همه امور مالی، سیاسی و اقتصادی کشور را در انحصار و اختیار خود درآورد، اما میلسپو به عنوان یک کارشناس مالی برنمی‌تابید که دخل‌و‌خرج شاه و دربار از نظارت خارج باشد. این تضاد و تقابل سرانجام به خروج کارشناس مالی منجر شد و او پس از ۵/۴ سال فعالیت از ایران رفت. با فرا رسیدن پاییز، معلوم شد که این حرکت‌ها چیزی نبوده که مقامات مرکزی نتوانند فورا و قاطعانه جلویش را بگیرند. در برخی موارد حتی به نظر می‌رسد که این حرکت‌ها توسط مقامات نظامی محلی که از تهران دستور می‌گرفتند انجام شده است و در موارد دیگر ظاهرا شخص پهلوی چراغ سبز این کار را به زیردستانش نشان داده است. اختلاف بین مقامات نظامی که قدرت سیاسی و نظامی پهلوی را تشکیل می‌دهند و مقامات مالی که هیات‌مالی آمریکایی نماینده آنها است، دلیل اصلی این مشکلات را تشکیل می‌دهد.بررسی موقعیت هیات مالی کامل نخواهد بود، مگر با اشاره به افکار عمومی مردم که همگی اذعان دارند دکتر میلسپو و دستیارانش مجدانه و بدون هیچ چشم ‌داشتی در حال خدمت هستند و کارشان نتایج قابل‌ملاحظه‌ای در پی داشته است.دکتر میلسپو فکر می‌کند که شاید به هنگام تشکیل مجلس موسسان اصلاحیه‌ای به قانون اساسی اضافه شود که مستقیم یا غیرمستقیم بر جایگاه و اختیاراتش در قرارداد او با دولت ایران (که در ۱۴ اوت ۱۹۲۲ امضا شد) تاثیر بگذارد. هدف از این اصلاحیه احتمالا کاهش اختیاراتی است که به موجب ماده ۵ قرارداد [به میلسپو] تفویض شده است: اینکه دولت شاهنشاهی ایران موافقت می‌کند که بدون تایید کتبی وزیر مالیه و آرتور چستر میلسپو هیچ گونه تعهد مالی توسط یا به نام دولت ایران صورت نگیرد و همچنین موافقت می‌کند که بدون امضای وزیر مالیه و امضای متقابل آرتور چستر میلسپو هیچ هزینه یا انتقالی از محل وجوه دولتی صورت نگیرد، دکتر میلسپو احساس می‌کند که محدود کردن اختیاراتش از هر طریقی که انجام شود، هدف آن نهایتا پنهان ساختن تمایل پهلوی به کنترل مستقیم و خودسرانه وجوه دولت است.در دسامبر ۱۹۲۵، مجلس موسسان، رضاشاه را جانشین سلسله قاجار کرد. کاردار آمریکا در گزارشش در این باره اصلا سعی نکرد خشم خود را از انگلیسی‌ها پنهان کند:دکتر میلسپو اصلا نسبت به روابط آتی‌اش با پهلوی خوش‌بین نیست. او تاکید دارد که دید محدود شاه جدید که ناشی از بی‌سوادی اوست و همچنین خلق و خویش برای فرار از هر نوع قیدوبندی ثابت می‌کند که نگرش پهلوی به قانون و حقوق قانونی خیلی زود مشکل‌ساز خواهد شد. فکر می‌کنم موقع خوبی است که به نگرش انگلیسی‌ها درباره هیات مالی هم اشاره کنم... طبق گزارش‌ها روابط او [رضاشاه] با مقامات عالی‌رتبه ایرانی که از حامیان شناخته‌شده بریتانیا هستند اخیرا خیلی خوب شده است. دوستان هیات مالی گفته‌اند که یکی از اهداف سیاست بریتانیا در اینجا این است که در محافل سطح بالا درباره پر ریسک بودن، دوری و حتی بی‌فایده بودن جذب سرمایه‌های آمریکایی به ایران تبلیغ کنند.

دشوار بتوان باور کرد که انگلیسی‌ها، با توجه به تمایلشان به ثبات در این کشور، در حال حاضر حتی به طور پنهانی هم از خروج هیات مالی از ایران حمایت کنند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که آنها می‌دانند که ایرانی‌ها با مدیریت مالیه‌های ایران توسط انگلیسی‌ها موافقت نخواهند کرد. احتمالا آنها وظایف هیات مالی آمریکایی را به دو بخش تقسیم می‌کنند: (۱) مدیریت مالی واقعی وزارت مالیه و (۲) نظارت عمومی بر جوانب گسترده‌تر توسعه اقتصادی در ایران و تلاش‌هایشان را معطوف بخش دوم از فعالیت‌های دکتر میلسپو می‌کنند. ناگفته نماند که کنترل مرحله دوم، از بسیاری جهات، بستگی به کنترل مرحله اول دارد ... در گزارش محرمانه مورخ ۴ دسامبر ۱۹۲۵ خود خاطرنشان ساختم که فعالیت بدون چشمداشت، علمی و کارآمد دکتر میلسپو و هیات مالی تاثیر گسترده و مطلوبی بر افکار عمومی داشته است. در همین ارتباط، شماره مورخ ۱ دسامبر ۱۹۲۵ روزنامه تهرانی حیات وطن را به همراه این گزارش برایتان ارسال می‌کنم. در این روزنامه به زبان فارسی و انگلیسی توصیف خوبی از دکتر میلسپو و کارهایش شده است.قدرشناسی مردم ایران، برای نجات هیات مالی آمریکایی کافی نبود. هافمن فیلیپ، وزیر مختار جدید آمریکا در تهران، خروج میلسپو از کشور و نگرش مردم نسبت به آن را در گزارشش توصیف کرده است:احتراما به اطلاع می‌رساند که دکتر ای.سی.میلسپو، مدیر کل مالیه ایران، روز چهارم ماه جاری تهران را به مقصد ایالات‌متحده ترک کرد. شاه و دولتش خروج دکتر میلسپو را پس از چهار سال و نیم خدمت بی‌وقفه و موفق به منافع مردم ایران کاملا نادیده گرفتند. به گمان من، عمدتا به خاطر نگرشی که شاه که هم‌اینک در مقام یک دیکتاتور است، ایجاد شده و همچنین به خاطر تشویش اذهان درباره حقایق که توسط روزنامه‌های نوکرمآب تهران صورت گرفته است، مجلس و مردم هیچ حرکتی برای ابراز تاسف یا قدردانی از او نشان ندادند.خروج [میلسپو] نقطه پایانی بود برای تلاشی شجاعانه جهت سامان دادن و ثبات بخشیدن به مالیه این کشور و استقرار اصلاحاتی که هم برای مردم ایران مفید بود و هم اعتماد جهان را به ایران به واسطه استقلال مالی واقعی‌اش جلب می‌کرد. اگر بتوانم از گفته‌ای متناقض‌نما استفاده کنم، باید بگویم که دقیقا موفقیت این تلاش بود که علت شکستش شد. گذار سریع ایران از کسری بودجه مایوس‌کننده و هرج‌و‌مرج مالی به استقلال مالی و حساب بانکی پر و پیمان و وسوسه‌انگیز، آن هم فقط در طول چهار سال و نیم، ظاهرا خیلی بیشتر از صبر و تعادل روانی شاه جدید ایران و مشاورانش بوده است. از نظر من و خیلی‌های دیگر، یکی از ضعف‌های اصلی مدیریت میلسپو در این بود که موجودی [بانکی] دست نخورده زیادی برای دولت ایجاد کرد، البته این حقیقت که بانک شاهنشاهی ایران بهره‌ زیادی بابت این موجودی به دولت می‌پرداخت ربطی به بحث ما ندارد. این موجودی دهان خیلی‌ها را آب انداخته بود و تا زمانی که دکتر میلسپو در ایران بود، هیچ کس نمی‌توانست با روش‌های پیچیده و فریبکارانه خود حساب آن را برسد.