تیم هارفورد

منبع: فایننشال تایمز

«می‌دانید چه چیز مرا برآشفته می‌کند؟ استعداد تباه شده. مردم پیش من می‌آیند و می‌روند، انتخاب با خودشان است.اما دیوید تو پانزده سال در این کار بوده‌ای می‌توانی لطفا کمی به ما درباره شیوه‌های مدیریت گروه‌ها و اینکه در عین وظیفه‌مداری همه را هم راضی نگه داشت توضیح بدهی؟» دیوید برنت از جمله کسانی است که می‌داند اهمیت مدیریت یعنی چه و آن را با کارهای هر روزه‌اش نیز ثابت می‌کند. با تمام اینها مطالعات آکادمیک اقتصاد تاکنون به طرزی باورنکردنی درباره اصول و تاکتیک‌های مدیریتی سکوت کرده است.

جان فن رینن اقتصاددانی است که حالا می‌خواهد این رویه را تغییر دهد. فن رینن استاد اقتصاد و رییس مرکز سیاست‌های اقتصادی مدرسه اقتصاد لندن است که اخیرا در اجلاس سالانه انجمن سلطنتی اقتصاد در منچستر سخنرانی کرده بود. عنوان سخنرانی او این بود: «اقتصاد ریاست.» حرف اصلی او در این سخنرانی این بود که کیفیت مدیریت اهمیت دارد و بر عملکرد کلی اقتصاد یک کشور نیز تاثیرگذار است.

فن رینن و همکارانش از یک سیستم مصاحبه خاص برای ارزیابی کیفیت عملکرد مدیران استفاده می‌کنند. از دانشجویان MBA خواسته می‌شود که مدیران میانی شرکت‌ها را برای یک گفت‌وگوی صمیمانه چهل و پنج دقیقه‌ای دعوت کنند. محققان به این گفت و گوها گوش می‌دهند. اکثرا سوالات خیلی باز مطرح می‌شوند، مثلا پرسیده می‌شود: «فرض کنید که کارمندی یک سال است در شرکت شما کار می‌کند، چطور درباره ارتقا دادن یا ندادن او تصمیم می‌گیرید؟» مدیران خودشان نمی‌دانند که صحبت‌های آنها از جهات مختلف زیر نظر است و در عین حال دانشجویانی که این صحبت‌ها را ارزیابی و از جهات مختل ثبت می‌کنند نیز هیچ اطلاعی درباره سابقه و عملکرد مالی شرکت مورد بحث ندارند.

این تیم تحقیقاتی تاکنون بیش از ۸ هزار مصاحبه در سرتاسر جهان انجام داده است. کسب‌و‌کارهایی که مدیریت موجودی‌شان ضعیف بوده یا سابقه کاری‌شان را ثبت نمی‌کرده‌اند یا ارتقاهایشان بر پایه رابطه و آشنایی بوده یا اینکه دیگر تکنیک‌های مدیریتی نخ‌نما را داشته‌اند همگی امتیازهای پایینی گرفته‌اند.

اصلی‌ترین یافته تحقیق این است که متوسط کیفیت مدیریت فعالیت‌های تولیدی یک کشور رابطه نزدیک با بهره‌وری نیروی کار دارد - منظور از بهره‌وری نیروی کار تولید سرانه هر کارگر به ازای هر ساعت است. بهره‌وری نیروی کار خود به تنهایی خیلی از شکاف‌ها میان کشورهای فقیر و غنی را توضیح می‌دهد. آنطور که فن رینن می‌گوید تولید ماهانه یک کارگر تانزانیایی معمولی به اندازه تولید روزانه یک کارگر معمولی آمریکا است، حتی وقتی که هر دو تجهیزات یکسانی هم در اختیار دارند.

انگلستان هم با وجود پیشرفت‌هایی که از سال ۱۹۹۷ تاکنون داشته همچنان به جهت مدیریت شرکت‌هایش جزو بهترین‌ها نیست - انگلستان جزو گروه تعقیب‌کننده و با فاصله قابل‌ملاحظه‌ای از کشورهایی چون آمریکا، ژاپن، آلمان، سوئد و کانادا قرار دارد. فن رینن برای توضیح این مساله حرف‌هایی دارد.

یکی از مسائل خیلی بدیهی سیاست رقابتی است. دلیل عقب بودن انگلیس از آمریکا این نیست که شرکت‌های خوب زیادی ندارد، بلکه این است که شرکت‌های بد زیادی دارد. شرکت‌های ضعیف و مشکل دار تنها در صورتی می‌توانند به بقا ادامه بدهند که شرایط رقابت ضعیف باشد - این البته یک فرضیه نظری است که فن رینن درست بودن‌اش را در عمل نیز نشان داده است.

یکی از دیگر نقاط ضعف انگلیس شمار زیاد شرکت‌های خانوادگی است. در انگلستان هنوز خیلی شایع است که شغل مدیر اصلی را به بزرگ‌ترین پسر خانواده بدهند و در نتیجه کیفیت مدیریت از این بابت آسیب می‌بیند. فن رینن عقیده دارد که بنگاه‌های خانوادگی نباید از مالیات بر ارث مستثنی بشوند، زیرا به این طریق دولت کسب‌و‌کارهایی که بد مدیریت می‌شوند را حتی تشویق نیز می‌کند.

حتی این امکان نیز مطرح است که دولت بتواند کیفیت مدیریت را مستقیما بالاتر ببرد. انگلیس باید کیفیت دوره‌های کارآموزی‌اش را ارتقا بدهد و حذف کمک‌های مالی که به این دوره‌ها می‌شود واقعا نابخردانه خواهد بود.

البته خود دولتی‌ها هم از نیاز به پندهای مدیریتی مستثنی نیستند. در تمامی آمارهای مربوط به کیفیت مدیریت، شرکت‌های دولتی در پایین‌ترین رده‌ها جای می‌گیرند. این نکته را نباید فراموش کرد.