هدفمندی یارانه‌ها عامل رشد شاخص بورس نیست

فارس - مدیرعامل سابق شرکت بورس هرچند معتقد است هدفمند‌سازی یارانه‌ها موجب ارتقای شفافیت و رفع بسیاری از ابهامات در بازار سرمایه شده، اما اعتقاد دارد برای مشخص شدن آثار واقعی این قانون بر شرکت‌های بورسی و بازار سهام باید صبر کرد و منتظر مقوله‌های مهمی چون چگونگی باز توزیع یارانه‌ها بود. در ادامه، گفت‌و‌گوی مدیرعامل سابق بورس در این خصوص آورده شده است.

باید صبر کرد

با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها، بازار سهام برخلاف پیش‌بینی‌ها و نگرانی‌های موجود با رشد شاخص و قیمت‌ها و تداوم رونق نیمه اول امسال مواجه شد. در این رابطه تحلیل و ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟ آیا رشد قیمت سهام واقعی است و اینکه چه نکاتی در میان و بلند مدت باید مورد توجه قرار گیرد؟

البته در رابطه با روند کنونی بورس یک سوال اساسی مطرح است که نیروهای تعیین‌کننده جریان بازار کدامند؟ آیا بازار به حد کافی رقابتی است؟ چون یکی از شروط بازار رقابتی این است که هیچ خریدار و فروشنده‌ای نمی‌تواند

تعیین کننده باشد. همه، قیمت را می‌گیرند و هیچ‌کس قیمت را تعیین نمی‌کند؛ بنابراین به نظرم باید در این مورد بیشتر بررسی شود که من فعلا اطلاع دقیقی ندارم، اما به طور شهودی احساسم این است که بازی، مقداری عوض شده و یک عده تعیین‌کننده هستند.

این مورد در تعیین قیمت محصولات بورس کالا توسط دولت مشهود بود.

این مقوله در بازار سهام هم می‌تواند وجود داشته باشد. البته بحث محاسبه شاخص‌ها هم جای خود دارد که عمدتا ناشی از روند قیمتی سهام شرکت‌ها است و نه تقسیم سود. رشد قیمت سهام هم متاثر از دیگر رویدادها مانند افزایش قیمت نفت و فلزات اساسی در بازارهای جهانی است که تعیین‌کننده اصلی هستند. به همین دلیل نمی‌توان اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها را عامل رشد شاخص و قیمت‌ها دانست.

یعنی شما معتقدید قدرت مقوله‌هایی مانند نوسان قیمت‌های جهانی محصولات استراتژیک بیشتر است؟

بحث‌ من عامل اصلی است و اینکه آیا زیرساختارها رقابتی است یا دارای انحصار چند جانبه و یک جانبه است؟ بحث دیگر موضوع سودآوری شرکت‌ها به عنوان یک متغیر اصلی در تعیین قیمت‌، متاثر از عوامل دیگر است، مانند روند قیمت محصولات کالا.

ببینید بورس ما به دلیل متفاوت بودن با دیگر بورس‌ها، به بخش کالایی بیشتر نزدیک است و نوسان کالاها اثر مستقیم و محسوسی روی اوراق بهادار می‌گذارند. با این اوصاف به نظرم در مورد آثار اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها بر بورس باید صبر کرد، چرا که هرچند هدفمندسازی یارانه‌ها اجرا شده، اما از طرف دیگر در برخی موارد رانت ایجاد کرده‌ایم که این خود بحث اساسی است.

به نظر می‌رسد هر کس به دنبال این است که از بسته‌ سیاسی و حمایتی و نظام باز توزیع یارانه‌ها سهم خود را بگیرد. یعنی درست است که قیمت انرژی آزاد شده، اما به برخی از صنایع مابه‌التفاوت آن داده می‌شود؛ بنابراین این سوال مطرح است که باز توزیع یارانه‌ها چگونه خواهد بود؟ جواب این سوال هنوز روشن نشده که بحث خطرناکی است.

به همین دلیل است که اعتقاد دارم آثار اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها روی قیمت سهام شرکت‌ها هنوز مشخص نشده است، چون آمار و ارقامی از ورود نقدینگی ناشی از پرداخت یارانه‌ها به بورس وجود ندارد. این نکته هم نباید فراموش شود که در برابر نبود نقدینگی در بخش مسکن و افت قیمت‌ها، در بازار سهام، نقدینگی به طور کافی وجود دارد که می‌تواند عوارضی هم داشته باشد و منجر به روان‌ شدن قیمت سهام شود. تداوم این روند حتی ممکن است به جایی برسد که رابطه قیمت و سود شرکت‌ها از بین برود.

این گونه مسائل باید مورد توجه قرار گیرد.

بحث دیگر این است که اگر انتظار تورمی وجود داشته باشد، به نوبه خود می‌تواند روی قیمت سهام اثرگذار باشد. چون طرح هدفمندسازی یارانه‌ها به صورت مرحله‌ای اجرا می‌شود به تدریج قیمت انواع خدمات و محصولات هم به مرور افزایش خواهد یافت؛ بنابراین هنوز به تعادل بعد از اجرای قانون نرسیده‌‌ایم و باید ببینیم تا زمان رسیدن به نقطه تعادل قیمت‌ها چگونه خواهد بود.

انتظارات تورمی افزایش قیمت‌ها در آینده می‌تواند سودآوری و در نهایت قیمت سهام را تحت تاثیر قرار دهد.

صنایع آسیب‌پذیر

هم‌اکنون بورس اوراق بهادار تهران میزبان ۳۷ صنعت در قالب ۳۴۱ شرکت است که از این تعداد صنایع ۱۰ صنعت با وجود ۱۶۷ شرکت، ۸۰ درصد ارزش بازار سهام را در دست دارند. حال به نظر شما از بین این ۱۰ صنعت که جزو صنایع پیشرو و مهم بورس هستند، کدام صنایع با بیشترین آسیب‌پذیری و چالش ناشی از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها مواجه هستند یا خواهند بود؟

صنایعی دچار چالش خواهند شد که نتوانند آثار افزایش هزینه‌ای را منتقل کنند. برخی صنایع با کنترل قیمت از سوی دولت مواجهند که چاره‌ای جز حرکت به سمت طرح‌های بهره‌وری ندارند. این طرح‌ها هم نیاز به سرمایه دارند که ممکن است سودآور نباشد و سرمایه آن از وجوه دولتی تامین شود. در این میان موضوع جدیدی به نام یارانه مالی در کشور خواهیم داشت . اما اینکه کدام صنعت سهم بیشتری از این یارانه مالی را به خود اختصاص خواهد داد به لابی و قدرت آن صنعت مربوط است. مثلا خیلی‌ها معتقدند که لابی صنایع خودرو و فولاد از دیگر صنایع بیشتر است که این موضوع از چالش‌های اساسی است؛ بنابراین به نظرم یارانه‌ مالی در کنار انتقال افزایش هزینه‌ها موضوعی تعیین کننده برای صنایع برتر بورس خواهد بود.

اوراق مشارکت، راهکاری برای به روزآوری تکنولوژی

برخی از صنایع و شرکت‌های بورسی به دلیل برخورداری از تکنولوژی قدیمی باید به سمت تعویض ماشین‌آلات و خطوط تولید بروند که برای این کار باید منابع مالی جدیدی را از طریق افزایش سرمایه‌ تامین کنند. آیا این دسته از شرکت‌ها که تعدادشان هم کم نیست در سال آینده به مشکلی برنخواهند خورد؟

چرا، برخی شرکت‌ها هم جای مانوری نخواهند داشت، اما برخی از صنایع می‌توانند در کوتاه‌ یا بلندمدت تامین مالی کنند، ولی نباید همه تامین مالی را افزایش سرمایه تلقی کرد. این شرکت‌ها می‌توانند اقدام به انتشار اوراق مشارکت کنند، اما متاسفانه قانون خاصی برای انتشار اوراق مشارکت نداریم. رویه سازمان بورس هم تاکنون اینگونه بوده که به بانک مرکزی وابسته است و مجوز انتشار اوراق مشارکت بعد از تضمین بانک داده می‌شود؛ بنابراین سازمان بورس می‌تواند با نوآوری‌هایی، زمینه تامین مالی آسان‌تر شرکت‌ها برای تغییر و تحولات اساسی عملیاتی را فراهم کند.

مثلا زمانی پیشنهاد شده بود که شرکت سپرده‌گذاری مرکزی یا یک شرکت مدیریت دارایی اقدام به تضمین وثیقه صادرکننده اوراق مشارکت کنند و امین اوراق، نقش فعال‌تری بر مصرف وجوه داشته باشد. از طرف دیگر می‌توان به ساختار اوراق مشارکت هم فکر کرد تا این اوراق اسلامی‌تر شود. مثلا اگر صاحب پروژه‌ای، اوراق مشارکت منتشر می‌کند که چهار سال بعد به بهره‌برداری می‌رسد می‌توان برآورد کرد که بدون نرخ سود علی‌الحساب باشد. همچنین می‌توان برای حمایت از سهامداران جزء و اقلیت، اقدام به انتشار سهام ممتاز کرد که در ایران این نوع سهام برای شرکت‌های سهامی عام حاضر در بورس وجود ندارد.

بنابراین از طریق تنوع ابزارها و محصولات اوراق بهادار می‌توان به تامین سرمایه‌ بهتر و کارآمدتری برای شرکت‌ها رسید.

تغییر دیدگاه سرمایه‌گذاران

آیا اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها بر روی عملکرد سهامداران و شرکت‌های سرمایه‌گذاری هم اثرگذار است؟ مثلا دیدگاه عمده سهامداران را به کوتاه‌ یا بلندمدت تغییر دهد؟

حتما. اما اینکه دیدگاه سرمایه‌گذاری سهامداران کوتاه‌‌مدت، میان‌مدت یا بلندمدت باشد به درجه ریسک‌پذیری هر یک از سرمایه‌گذاران مربوط است. سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز ممکن است به سمت دیگر بازارها حرکت کنند تا تکلیف روشن و نهایی شود، اما یک بحث اساسی وجود دارد و آن این است که سهام، عموما جزء دارایی‌های مالی است که خود را در برابر تورم پوشش می‌دهد و انتظارات تورمی به نحوه مثبتی می‌تواند بر قیمت سهام موثر باشد.

با اجرای کامل‌تر قانون در برابر حذف برخی صنایع و شرکت‌ها از گردونه رقابت و سرمایه‌گذاری، عمده‌ سرمایه‌گذاران بر روی تعداد معدودی از صنایع و شرکت‌ها متمرکز خواهند شد که می‌تواند منجر به رشد بی‌رویه و بدون پشتوانه قیمت سهام تعدادی از شرکت‌ها و در نتیجه ایجاد حباب شود. در این باره چه نظری دارید؟

این درست است، اما آن دسته از سرمایه‌گذاران عمده که به طور انبوهی در برخی شرکت‌ها و صنایع سرمایه‌گذاری کرده‌اند، نمی‌توانند به سرعت تغییر مسیر بدهند، چون همگان خواهان خروج از صنایع و شرکت‌هایی که در آینده حرفی برای گفتن ندارند و ورود به شرکت‌های برتر و مزیت‌دار هستند. یعنی هم‌اکنون نبود تقارن اطلاعات بین خریداران و فروشندگان چندان زیاد نیست و کسی به راحتی نمی‌تواند سهام خود را به دیگران واگذار کند، در نتیجه چیدمان جدید سبد سهام سرمایه‌گذاران سخت‌تر خواهد شد.

در این حالت که عمده‌ سرمایه‌گذاران حقیقی و حقوقی بر روی صنایع مزیت‌دار متمرکز شوند چه کاری می‌توان کرد؟

واقعیت این است که سهامداران حقیقی به دلیل برخورداری از سرمایه اندک نسبت به سرمایه‌گذاران حقوقی، در بیشتر موارد اقدام به سرمایه‌گذاری در صنایع پیشرو کرده و می‌کنند، اما تغییر و جابجایی برای سرمایه‌گذاران عمده به این راحتی نیست.

در این میان یک نکته وجود دارد و آن اینکه دولت با استفاده از زیرمجموعه‌های فعال خود در بورس در تعیین جریان، عامل اصلی است؛ بنابراین حتما تغییراتی مانند سودآوری شرکت‌ها در آینده خواهیم داشت، اما نباید از آثار قیمت‌های جهانی هم غافل بود که به نوبه خود می‌تواند جریان را عوض کند.

این موضوع هم نباید فراموش شود که قیمت‌ محصولاتی مانند گاز چندان هم شناور نیست. از طرف دیگر چسبندگی و وابستگی هم مهم است. درحالی با افزایش قیمت نفت شرکت‌های مرتبط بورسی اقدام به تعدیل سود می‌کنند که با توجه به تجربه‌های گذشته در برابر کاهش قیمت نفت تعدیل منفی صورت نمی‌گیرد. این موضوع در قیمت سرویس‌های مخابراتی هم مصداق ‌دارد. به طوری که برخلاف همه دنیا که نرخ‌ خدمات مخابراتی پایین می‌آید در ایران بهای استفاده از انواع سرویس‌ مخابراتی و ارتباطی بالا نگه داشته می‌شود که به ساختار بازار و شورای رقابت مربوط است.

حقیقت‌ این است که در تغییر بهره‌وری شرکت‌ها مقداری بدگمان هستم چون احساسم این است که یارانه‌های انرژی به یارانه‌های دیگری تبدیل خواهند شد و عده‌ای باز هم بدون انجام کار اساسی، از آن منتفع می‌شوند.