نباید اسیر حمایت دولت بمانند

گفت‌وگو: مریم چهاربالش

پروفسور «صدرالدین نجاتی»، از جمله نخبگان پیشرو در حوزه آموزش و مشاوره صنایع کوچک است. وی تاکید خاصی بر توانمندسازی و ارتقای دانش فعالان این حوزه دارد. در این مصاحبه با دیدگاه‌های وی دراین باره آشنا می‌شوید. وی در بخشی از مصاحبه می‌گوید‌: «نگاه به کسب و کارهای کوچک هنوز نگاه سنتی است.» ***

هم‌اکنون در اقتصاد بین‌الملل ،صنایع کوچک و متوسط چه جایگاهی دارند؟

در ارتباط با میزان اهمیت صنایع کوچک و متوسط یا SMEها اشاره به همین آمار کفایت می‌کند که حدود ۷۰درصد ثروت‌آفرینی جهان اول در اختیار این جنس از کسب و کارها است؛ این در حالی است که این کسب‌وکار با نارسایی‌هایی روبه‌رو است. دلیل بروز این نارسایی‌ها چیست؟

مهم‌تر از همه اینکه در این کشورها، نگاه به کسب و کارهای کوچک هنوز نگاه سنتی است؛ همچنین از نبود مشاوران و مدیران حرفه‌ای در این حوزه رنج می‌بریم؛ البته نباید این نکته را نیز فراموش کنیم که ما این بخش از صنایع را تنبل کرده‌ایم، به جای اینکه آنها را رقابتی کنیم و تلاش کنیم که آنها را با فضای کسب و کار رقابتی انطباق بدهیم، فضای کسب و کارمان را بسته‌ایم و SMEها در یک فضای کوچک کار می‌کنند، بنابراین نمی‌توانند با قیمت‌های رقابتی تولید کنند و از جمله آثار منفی این وضعیت، بالا بودن بهای تمام شده خدمات و محصولات این کسب و کارها است.

یکی از چالش‌های صنایع کوچک و متوسط، مساله تامین مالی است. این‌طور نیست؟

در همه ابعاد، نگاه ما به صنایع کوچک، سنتی است. در این ارتباط نیز ما به این نکته توجه نداریم که ساختار صنایع کوچک و متوسط ما ساختاری ضعیف و محروم است که بیشتر آنها از طبقه متوسط به پایین هستند و توانایی پرداخت بهره‌های بانکی زیاد را ندارند؛ ضمن آنکه به لحاظ میزان توانایی، این شرکت‌ها توانایی تعامل قوی با بانک را ندارند و با توجه به ساختار این شرکت‌ها، باید توجه داشته باشیم که شکست این شرکت‌ها، در نهایت می‌تواند منجر به آسیب‌های اجتماعی نیز بشود.

راهکار برون‌رفت از این شرایط چیست؟

مهم‌تر از همه ما باید روی صنایعی سرمایه‌گذاری کنیم که در آنها مزیت نسبی و رقابتی داریم و می‌توانیم به واسطه آنها در بازار حضور فعال پیدا کنیم. نکته دیگر اینکه ساختار SMEهای ما باید با رویکرد صادرات‌محوری شکل بگیرند.

نکته دیگر نحوه حمایت دولت از این صنایع است. SMEهای ما هنوز به پشتیبانی دولتی علاقه دارند. این در حالی است که کسب و کارهای کوچک باید رقابت در فضای بازار آزاد و بدون حمایت دولت را بپذیرند و بیاموزند که دولت مشتری آنها است نه کارفرمایشان.

به موضوع قانون اشاره کردید؛ بی‌تردید این حوزه یکی از چالش‌های اصلی محسوب می‌شود؛ در این ارتباط بیشتر توضیح دهید؟

ما قوانین مناسب در حوزه صنایع کوچک و متوسط نداریم. سابقه تدوین قانون SMEها در کشورهای توسعه‌یافته به بیش از ۵۰سال پیش برمی‌گردد. ما نیز برای پیشبرد شرایط این صنایع باید قوانین خود را با رویکردهای نوین تدوین کنیم. از جمله اینکه باید مراکز تحقیق و پژوهش این حوزه تقویت شوند. دوم اینکه باید اتکا به فرهنگ غیردولتی را تصریح کند و سوم اینکه این صنایع باید شرایط رقابتی را بپذیرند.

ما هنوز متکی به پول نفت‌مان هستیم و بیش از هر چیز باید این روحیه را تغییر دهیم؛ ما باید کمک کنیم که نسل جدید کسب و کارهای کوچک مبتنی بر آموزش و توانمندسازی رشد کنند. هم‌اکنون طیف وسیعی از فعالان این بخش نیاز به آموزش دارند؛ بسیاری از این فعالان باید در قالب‌های مختلف شرکت ثبت شوند و کار خود را سامان بخشند و بتوانند با ساختار هیات‌مدیره‌ و سایر قوانین این حوزه آشنا شوند و بیش از هر چیز این مهم از طریق آموزش محقق می‌شود؛ با آموزش باید نسل جدید فعالان این عرصه را تربیت کرد.

دیدگاه شما نسبت به هدفمند کردن یارانه‌ها چیست؟ آیا SMEهای ما می‌توانند این وضعیت را بپذیرند؟

بزرگ‌ترین ترس، ترسیدن از ترس است. هر بحران اقتصادی در کنار اینکه بحران است می‌تواند فرصت نیز باشد. به نظر من هدفمند کردن یارانه‌ها اقدام مثبتی است. از جمله رویکردهای مثبتش این است که به صنعتگران ما می‌آموزد که چگونه از منابع خود درست استفاده کنند. هم‌اکنون یکی از مشکلات جدی صنایع ما این است که میزان ضایعات در تمام ابعاد از جمله انرژی بسیار زیاد است و همین هدفمند کردن یارانه‌ها به صنعتگران ما کمک می‌کند که با استفاده از رویکردهای علمی به بهره‌گیری بیشتر از منابع خود بیندیشند.

در هر صورت من هدفمندسازی یارانه‌ها را اقدام مثبتی می‌دانم و از آن ترسی ندارم و اعتقادم هم بر این است که صنایع ما می‌توانند خود را با این شرایط منطبق کنند.