بخش نخست

بررسی تاریخ معاصر ایران از چند مسیر ممکن است. یکی از این راه‌ها، بررسی خاطرات سیاستمداران ایرانی است که در متن رویدادهای تاریخی قرار داشته‌اند. البته همه کسانی که خاطرات سیاستمداران را خوانده یا می‌خوانند توجه دارند که احتمال اغراق و کم‌گویی وجود دارد، اما این نوشته‌ها و حرف‌ها به هر حال بخشی از واقعیت‌های تاریخی را نشان می‌دهد. رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای یکی از این دسته از سیاستمداران است که خاطرات خود را در کتاب «خاطرات من» نوشته و متن حاضر بخش کوچکی از آن کتاب است. موضوع مورد توجه مقدم مراغه‌ای اختلاف دولت و مجلس درباره بودجه سال است.

کودتای بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲ برای مردم ایران شکستی سنگین بود. بعد از کودتا مدت هشت سال حکومت با خشونت هرگونه اعتراض از جانب مردم را سرکوب کرد و به گمان خود پایه‌های استبداد را محکم ساخت. بعد از هفت سال در جریان انتخابات دوره بیستم سکوت سنگینی که مانند کابوسی وحشتناک روی ملت سایه افکنده بود، شکسته شد، مردم قدعلم کردند و فریادهای اعتراض از همه طرف بلند شد.در انتخابات دوره بیستم اغلب کاندیداهای دولتی شکست خوردند، مردم میاندوآب مرا به مجلس فرستادند.

در ورود به مجلس این احساس را داشتم که تازه اول کار است و نماینده مجلس بودن به خودی خود هدف نیست؛ نماینده باید به عمق مسوولیتی که به عهده گرفته است مسوولانه توجه کند.

از آنچه بعد از سقوط دکتر مصدق در مملکت جریان داشت، سخت آزرده و دلتنگ بودم و اکنون وظیفه داشتم از تریبون مجلس دردها و مصائب و فساد و تجاوزات حکومت را به حقوق مردم اعلام کرده و جامعه را از خطراتی که ادامه وضع به وجود آورده است، مطلع کنم.

مساله بر انتقاد از یک وزیر یا یک مساله خاص نبود، مساله بر سر انتقاد از ساختار سیاسی و اجتماعی مملکت بود؛ رسیدگی به بودجه که اختصاصا در اختیار مجلس بود، بهترین فرصت برای طرح مسائل کلی در اختیار نمایندگان مجلس بود؛ بدون هیچ‌گونه محدودیتی از طرف رییس مجلس، بودجه مملکتی جهت رسیدگی به کمیسیون بودجه ارجاع گردید و من عضو کمیسیون بودجه بودم، اعضای دولت که برای تصویب بودجه علاقه بسیار از خود نشان می‌دادند، در کمیسیون بودجه شرکت می‌کردند و از اولین جلسه رسیدگی، آقای شریف امامی و کلیه وزرا در جلسات کمیسیون حاضر شدند.

اولین برخورد من با دولت در کمیسیون بودجه هنگام بحث در کلیات پیش آمد و من فرصت پیدا کردم شمه‌ای از مشکلات و فساد و حیف و میل وجوه بیت‌المال را بیان کرده و مشکلات زندگی مردم و اختلاف شرایط زندگی آنان را با یک اقلیت حریص و متجاوز مطرح سازم؛ انتقادات من از بودجه شدید بود؛ عجب آنکه نمایندگان و هیات دولت با سکوت کامل و حوصله سخنانم را شنیدند؛ و نمایندگان، حتی موافقان دولت، هیچ‌گونه اعتراضی نکردند که تاییدی بر نظراتم بود؛ بعد از سخنان من نخست‌وزیر که از وجناتش معلوم بود، با وضعی برخلاف انتظار روبه‌رو شده است؛ به اصطلاح برای جوابگویی و خلع‌سلاح من گفت: آقای مهندس مقدم مشکلات را گفتند و بنده شنیدم؛ ولی به عنوان نخست‌وزیر می‌گویم مشکلات از آنچه آقای مهندس گفتند، بیشتر و وضع وخیم‌تر است و در تشریح نابسامانی‌ها مطالبی گفتند که از نظر ما هوی جواب مساله نبود؛ و بیشتر از آنکه به مسائل اساسی اقتصادی و اجتماعی مطروحه مربوط شود، تاییدی بر نظرات من و جواب‌ها جنبه اداری داشت. در جواب نخست‌وزیر با اشاره به تاییدی که از نظراتم کرده بود، گفتم آقای نخست‌وزیر شما می‌گویید از آنچه من گفتم اوضاع وخیم‌تر است و من از گفته شما اتخاذ سند می‌کنم و سوال می‌کنم، آقای نخست‌وزیر مسوول کیست؟ شما که تصدیق می‌کنید به منافع ملی خیانت شده است، اکنون در سر دوراهی هستید، یا باید مسوول را صریحا معرفی نمایید؛ یا آنکه صریحا در حضور همه آقایان عرض می‌کنم من، شما و وزیران شما را که در کابینه‌های گذشته شرکت داشته‌اند به پای میز محاکمه می‌کشانم...

این بیانات حکم انفجاری داشت بعد از یک تشنج کوتاه رسیدگی ادامه یافت و بلافاصله به عنوان تنفس تعطیل شد؛ در راهرو ارسلان خلعتبری دست مرا گرفت و گفت آقای مقدم با مطالبی که گفتید من هم موافقم، ولی مطمئن باشید سخنان امروز شما در کمیسیون برای مجلس بیستم تیر خلاص بود...

بعد از آنکه لایحه بودجه به مجلس ارسال و تاریخ رسیدگی در جلسه علنی تعیین شد؛ تابلو جهت ثبت‌نام موافقان و مخالفان در سرسرای مجلس نصب گردید، نام خود را در ردیف اول ستون مربوط به نمایندگان مخالف ثبت کردم؛ طبق آیین‌نامه اگر نماینده داوطلب صحبت در اطراف موضوع بعد از ثبت‌نام خود در تابلوی مربوطه از مجلس خارج می‌شد، حق نوبت او باطل می‌گردید، بدین جهت از تاریخ ثبت‌نام در مجلس ماندم و از مجلس خارج نشدم.

روز سوم اردیبهشت ۱۳۴۰ در شرایطی که سکوت قبرستان در ایران حکمفرما بود به عنوان مخالف با بودجه دولت پشت تریبون مجلس قرار گرفتم و با بحث درباره مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مطالبی را عنوان کردم که مورد تایید اکثریت مردم قرار گرفت و طنین شگفت‌انگیزی در سراسر ایران پیدا کرد.

روز سوم اردیبهشت ۱۳۴۰ یک روز فراموش نشدنی برای من در زندگی و نقطه عطفی در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران گردید. از نظر اهمیت تاریخی گفته‌های آن روز را عینا نقل می‌کنم:

نطق مقدم مراغه‌ای

آقایان نمایندگان؛

به طور یقین بزرگ‌ترین آرزوی همه ما این است که در یک مملکت آزاد زندگی کنیم و کوشش همه ما این است که افراد ملت بتوانند از یک زندگانی شرافتمندانه‌ و آزاد که شایسته بشر است بهره‌مند گردند و هیچ‌کس از لحاظ غذا و لباس و مسکن نگرانی نداشته باشد (صحیح است) و در روزهای پیری و ازکارافتادگی از حمایت اجتماعی برخوردار باشد و همه از نعمت آزادی بهره‌مند شویم.

آزادی که امروز از حقوق مسلم ماست ثمره کوشش‌ها و تلاش‌های آزادمردان این کشور بوده است که جان و هستی و زندگانی خود را در راه تحصیل آزادی از کف دادند تا بالاخره توانستند با برقراری حکومت مشروطه به دوران خودسری و استبداد خاتمه دهند. مجلسی که امروز سرنوشت مملکت و مردم را در دست دارد و یکی از ارکان مشروطیت است به قیمت ایثار خون و فداکاری نسل‌های گذشته به دست آمده و برای ما به یادگار مانده است.

درود فراوان به ارواح کسانی که در راه کسب آزادی و حریت در ایران شربت شهادت نوشیدند و در این راه پرمشقت از هیچ فداکاری و کوششی فروگذار نکردند؛ ملت ایران هیچ‌گاه فداکاری‌های این رادمردان را از یاد نخواهد برد.

در اینجا لازم می‌دانم به منظور قدردانی از مردمی که در انتخابات تابستانی در میاندوآب مردانه در مقابل فشار دولت اقبال ایستادگی کردند و از دادن جان مضایقه نکردند درود بفرستم.

برای نیل به آزادی، بشریت راه سخت و ناهمواری را طی کرده است که از یکطرف آکنده از فداکاری‌ها و محرومیت‌ها و از طرف دیگر مشحون از خونخواری‌ها و قساوت‌ها بوده است. خوشبختانه در عصر ما کوشش‌ها و تلاش‌های بشر با صدور اعلامیه حقوق بشر به نتیجه مدونی رسیده و پیشوایان دول بزرگ به نمایندگی از طرف ملل متبوعه خود در جنگ جهانی اخیر اعلام نمودند که برای تحقق اعلامیه حقوق بشر از هیچ‌گونه مجاهدتی فروگذار نخواهند نمود و خون میلیون‌ها افراد بشر که در راه کسب آزادی ریخته شده بود به نتیجه رسید.

اعلامیه جهانی حقوق بشر در مقدمه خود می‌گوید:

«از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال‌ناپذیر آنان اساس آزادی و عدالت و صلح را تشکیل می‌دهد، از آنجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشری منتهی به اعمال وحشیانه‌ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است.

از آنجا که اساسا حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام برضد ظلم و فشار اجبار پیدا نکند مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل اعلام می‌کند تا جمیع افراد و همه ارکان اجتماعی این اعلامیه را دائما در مدنظر داشته باشند و مجاهدت کنند که به وسیله تعلیم و تربیت احترام این حقوق و آزادی‌ها توسعه یابد و با تدابیر تدریجی ملی و بین‌المللی اجرای واقعی و حیاتی آنها تامین گردد.»

ذکر تمام مواد حقوق بشر ضرورتی ندارد و با اجازه آقایان نمایندگان چند ماده از حقوق بشر را به استحضار می‌رساند.

ماده اول- تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند، همه دارای عقل و وجدانند و باید با روح برادری با یکدیگر رفتار کنند.

ماده سوم- هرکس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.

ماده پنجم- (جناب آقای نخست‌وزیر توجه بفرمایند) احدی را نمی‌توان تحت شکنجه یا مجازات یا هدف اعمالی قرار داد که ظالمانه یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد (صحیح است) تکرار می‌کنم احدی را نمی‌توان تحت شکنجه یا مجازات یا هدف اعمالی قرار داد که ظالمانه یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.

جناب آقای نخست‌وزیر، اطمینان می‌دهید که در مدت حکومت شما هیچ‌کسی تحت شکنجه قرار نگرفته؟

(نخست‌وزیر- بخوانید- بخوانید)

ماده نهم- احدی را نمی‌توان خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد.

آقای فرامرزی چند روز پیش گفتند دکتر بقائی استاد دانشگاه را مدتی زندانی کرده‌اند. این یک تخلف از قانون و حقوق مملکت است.

ماده نوزدهم- هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.

ماده بیست و پنجم- هرکس حق دارد که سطح زندگانی سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش را از حیث خوراک و مسکن و مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری و نقص اعضا و بیوگی و پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان وسایل معاش از بین رفته باید از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.

ماده بیست و ششم- هرکس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره‌مند شود، آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد. آموزش حرفه‌ای باید عمومیت پیدا کند و راه آموزش عالی باید با شرایط مساوی برای همه باز باشد تا همه بتوانند از آن بهره‌مند گردند.

مسلم است با صدور اعلامیه حقوق بشر آزادی افراد فراهم نخواهد گردید و در هر اجتماعی افراد باید کوشش نمایند تا با کمک معنوی اعلامیه حقوق بشر آزادی خود را تامین نمایند، نمایندگان مجلس در تامین آزادی افراد وظیفه انسانی و سختی را به عهده دارند.

فقر بزرگ‌ترین دشمن آزادی است زیرا تا زمانی که معیشت مردم تامین نباشد، تا زمانی که سطح زندگانی افراد مانند اکثریت افراد مملکت ما بی‌نهایت پایین قرار دارد، آزادی مفهومی نخواهد داشت کسانی که هیچ چیز جز استعداد ذاتی خود ندارند، در صورتی که مورد حمایت اجتماع قرار نگیرند- چگونه می‌توانند در مقابل کسانی که میلیون‌ها ثروت روی هم انباشته‌اند آزادی خود را حفظ نمایند. برای تامین آزادی کسانی که به آزادی معتقد هستند باید در بالا بردن سطح زندگانی مردم کوشش نمایند اگر امروز جوانان و دانشجویان فریاد می‌کنند «آزادی» منظور آنها این نیست که یک عده فئودال و زمین‌خوار و متنفذ که آزادی واقعی را از مردم سلب می‌کنند، به پارلمان راه یابند و پارلمان را عرصه تصادم اغراض خود قرار دهند. جوانان و آزادیخواهان مایلند سرنوشت مملکت به دست حکومت‌هایی سپرده شود که منافع عموم را بر منافع خاص ترجیح دهد (صحیح است) و در هر اقدام توجه آنها به مبارزه با فقر و اصلاح زندگانی و معیشت و بهداشت و بالنتیجه تامین آزادی عامه مردم باشد جوانان و طبقات روشنفکر مملکت و عامه‌ مردم انتظار دارند که متصدیان امور از منابع کشور به نفع عموم مردم استفاده نمایند و وقتی مشاهده کنند که منافع شخصی بر منافع عامه مقدم است و برای تامین زندگانی پرتجمل و رنگین عده‌ای محدود اکثریت مردم را از حوائج اولیه محروم نموده‌اند مایوس و عصبانی می‌شوند- در چنین موقعی حکومت یا باید با زور و قلدری و تثبیت به برقراری حکومت دیکتاتوری موقتا اوضاع را حفظ نماید یا آنکه با مصلحت اندیشی به افکار عمومی احترام گذارده و با رعایت اصل آزادی نشان دهد که چرخ‌های مملکت به منظور تامین آزادی عموم در گردش است و سرمایه و قوای مملکت با دلسوزی و درایت برای آسایش و راحتی عموم مردم به کار افتاده است.