در گذشته هرکس سواد نوشتن داشت جلوی نام او واژه میرزا را قرار می‌دادند. به‌طور مثال «میرزا یعقوب» در حالی‌که میرزا به دنبال نام کسی به معنای شاهزاده بود. میرزا مختصر شده‌ میرزاده یا امیرزاده بود و این امر خود مبین آن بود که در زمان‌های پیشین هنر نوشتن تنها مختص طبقات بالای اجتماع بوده است. میرزاها به نشانه‌ احترام و منزلت خود دوات و طومار کاغذی در پر کمر خود داشتند و به خود «اهل قلم» می‌گفتند در برابر «اهل شمشیر» که نظامیان بودند.

وقتی‌که میرزا بر سر کار نویسندگی خود می‌رفت تشریفات خاصی را رعایت می‌کرد که عظمت کارش را نمایان سازد. وی طبق رسم ایران به روی فرش می‌نشست، قدری آستین‌ها را بالا می‌زد، دوات را روبه‌رویش روی زمین می‌گذاشت، از طومار خود تکه کاغذی جدا می‌کرد، آن را بار دیگر صاف می‌کرد و قلم را می‌تراشید. سرانجام زانوی پای راست را خم می‌کرد، کاغذ را با دست راست نگاه می‌داشت و بدون آن‌که زیردستی محکمی داشته باشد، در حالی که کاغذ را این طرف و آن طرف می‌کشید، می‌نوشت تا بتواند درست دوایر حروف را از کار دربیاورد. برای تحریر خط فارسی مرکبی غلیظ و مایه‌دار لازم بود و مرکب یا جوهر اروپایی به‌کار برده نمی‌شد. کاغذ را قبل از نوشتن خوب صاف می‌کردند و به اصطلاح مهره می‌زدند زیرا تنها بر کاغذ صیقلی بود که می‌توانستند خط فارسی را به سهولت و روانی بنویسند. کاغذ اغلب ساخت اروپا بود که دوست داشتند آن را به رنگ آبی یا زرد درآورند. کاغذ چینی یعنی «خانبالغ» کمیاب بود ولی به سبب استحکامی که داشت، آن را در فرمان‌ها زیاد به کار می‌بردند.

یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک «ایران و ایرانیان»، انتشارات خوارزمی، 1368، صص 186-185